مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
دوشنبه 97/01/06
"راضی باش” به هر چی اتفاق افتاد که
اگه خوب بود زندگیتو “قشنگ” کرد و اگه بد بود تو رو “ساخت”
"مدیون باش” به همه آدمای زندگیات که
خوباش بهترین “حسهارو” بهت میدن و بداش بهترین “درسهارو”
"ممنون باش” از اونی که بهت یاد داد همه شبیه “حرفاشون” نیستن و همیشه همونجوری که میخوای “پیش نمیره”
زندگی همینقدر ساده ست…
سه شنبه 96/12/29
این متن در آخرین روز سال حسی عجیبی داشت نویسنده رو نیافتم…
بچهها با خيالِ کفش و لباسِ نو، چشمانشان را میبندند!زنها با فکرِ عوض کردنِ فرش و رنگِ مبلِ جديدشان!مردها با محاسبهی هزينههای شبِ عيد و کارهایِ نيمهتمامشان!
اما فروردين که از نيمه بگذرد، طرحِ فرش و رنگ مبل از مُد میافتد و کفش و لباسِ نو از چشم، هزينهها و کارهای نيمهتمام هم احتمالا تمام میشود!ماهیها میميرند و سبزهها پلاسيده میشوند.
روی ديوارها و شيشهها باز گرد و خاک مینشيند و هفتسينها کمکم جمع میشود…
اينها رو گفتم که بدانيد، اگر هفتسينتان يک سين هم کم داشته باشد، ايرادی ندارد!اگر لباستان فلان مارک و مبلتان فلان طرح هم نباشد، آسمان به زمين نمیآيد جانم!
خارج کنيد خودتان را از دورِ اين رقابتِ چشم و همچشمیها… شادیهايتان را به اين ماديات بیدوام گره نزنيد!
بگذاريد کودکانمان ياد بگيرند که سالِ نو چيزی نيست جز حالِ خوبِ کنار هم بودن! جز وقتی که در کنارِ هم میگذرانيم… احساسِ خوشبختی داشتن با ماديات هنر نيست!
اگر ميانِ همين اندک داشتههايتان هم، با هم مهربان بوديد، آن وقت برويد و ميانِ مردم خوشبختیتان را جار بزنيد!
اگر تصميم گرفتيد امسال را بيشتر کنارِ هم باشيد و بيشتر لبخند بزنيد، آن وقت است که شکوفههای خوشبختی در دلتان جوانه میزند
و حال و هوايِ زندگيتان بهاری میشود…
لبخند بزنيد به ترکِ ديوارتان! شايد شکوفهای ميانش منتظرِ جوانه زدن باشد!
جمعه 96/12/11
شما اگر بچه خودتان را در خانه تربیت نکردید، هیچکس دیگر نمیتواند این را بکند اما آن شغلی که شما بیرون دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آن را انجام خواهند داد.
سه شنبه 96/07/18
احکام و کفاره شکستن دل کسی در قرآن و احادیث معصومین گفته شده است که طبق انها اگر دل کسی را شکستی حتی اگر دنیا را هم به او ببخشی گناه تو کم نمی شود.
آنگاه که غرور کسی را له میکنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی!
آنگاه که خدا را می بینی و بنده ی خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز میکنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟!!
احکام شکستن دل در احادیث و آیات نورانی قرآن کریم آمده است که طبق فرمایشات کفاره هم دارد؛
کفاره شکست دل
آزار و اذیت مومن (کسی که در دلش خدا وجود دارد) در اسلام حرام است و به طور کلی شکستن دل انسان مومن که به تعبیر روایات، احترام او از کعبه بیشتر است، دارای آثار وضعی و جانبی فراوانی است و دلی که شکست به سادگی التیام نمی یابد و جبران آن دشوار است،
پس در مرحله ی اول باید انسان مراقب باشد دل کسی را نشکند و قلبی را جریحه دار نسازد و اگر خدای ناخواسته این اتفاق افتاد باید به سرعت جبران و تلافی کند و دل شکسته را التیام بخشد و آن را به دست آورد و تنها استغفار و آمرزش کافی نیست.
در حدیث آمده است که خداوند می فرماید:(” انا عند المنکسره قلوبهم"؛ من همدم قلب های شکسته هستم)، یعنی انسان دل شکسته در پیشگاه خداوند دارای جایگاه ویژه ای است و مورد توجه خداوند می باشد و دعا و نفرین انسان دل شکسته خیلی زود اثر می بخشد.
اما زین العابدین (ع) در حدیث شریفی می فرماید:پدرم در لحظات آخر عمر عزیزش، در آن شرایط سخت روز عاشورا در حالی که خون در رگ هایش می غلطید مرا در آغوش گرفت و به من فرمود تو را به آن چه پدرم نزدیک وفاتش به من فرمود وصیت میکنم و آن این که :( ” یا بنی! ایاک و ظلم من لاتجد علیک ناصرا الا الله” ؛ پسر عزیزم! از طلم و ستم به کسی که یار و یاوری جز خدا ندارد بپرهیز).
شکستن دل انسان و ناراحت کردن او از گناهانی است که دارای عواقب بدی است و باید خیلی سریع از آن توبه کرد و در این مورد فقط پشیمان شدن و طلب آمرزش از خداوند کافی نیست بلکه باید به نحوی دل آن فرد را به دست آورد و او را از خود راضی و خشنود نمود و با عذرخواهی و جبران کردن به وسیله ی احسان و یا هدیه ای و یا کلمات دلنشیتی اندوه و گرفتگی را از آن فرد برطرف نمود چون دل شکستن آثار بدی به دنبال دارد و شکستگی او در اعمال و زندگی و آسایش ما تاثیر منفی دارد و ار جبران نشود، علاوه بر ناخشنودی الهی، عذاب اخروی را در پی دارد.
گناه شکستن دل و حکم دل کسی را شکستن
از نظر پیامبر صلی الله علیه و آله اذیت و آزار و مومن برابر با اذیت و آزار رسول خدا صلی الله علیه و آله برابر با اذیت خداوند می باشد که چنین شخصی در تمامی کتب آسمانی و الهی از تورات و انجیل و زبور و قرآن، انسانی ملعون می باشد.
بعضی از افراد با کارهای خویش دل مومنان را به درد می آورند و آنان را غمناک و اندوهگین می سازند. این افراد حتی اگر همه دنیا را برای شاد کردن وی به او هدیه دهند و آن را کفاره ی آن قرار دهند، این کار نمی تواند کفاره زشتی عمل دل شکستن مومن باشد و شخص آزار دهنده گمان نکند که با این کارش پاداشی می برد زیرا اندوهی که در دل مومنی انداخته و حزن و اندوهی که در یک لحظه بر جانش نشانده است، هیچ چیز نمی تواند آن را از بین ببرد این است که گفته اند انسان نباید کاری کند که دلی غمناک گردد که هیچ چیزی نمی تواند کفاره آن باشد. پیامبر گرامی (ص) می فرماید:هر که مومنی را غمگین کند، آن گاه دنیا را به او بدهد، این بخشش کفاه عمل او نخواهد بود و برای او پاداشی به دنبال نخواهد داشت.
امام صادق (ع) می فرماید:اگر شما دلی را شکستید نمی توانید جبران آن دل شکستگی را بکنید اگر همه ی دنیا را به او بدهید.
اگر کسی لیوان قیمتی را بشکند ، می تواند آنرا بچسباند که حتی مشخص هم نشود ولی باز این مثل لیوان سالم نمی شود. اگر ما دل کسی را شکستیم باید از طرف دلجویی کنیم و طرف هم ما را ببخشد و خدا هم توبه ما را بپذیرد. ریشه ی این دل شکستن ها خودخواهی است. یعنی فرد فکر میکند که از دیگری بالاتر است و به من های درونش توجه می کند.
رسول خدا (ص) فرمودند:(” من احزن مومنا ثم اعطاه الدنیا، لم یکن ذلک کفارته و لم یوجر علیه “؛ کسی که مومنی را اندوهگین سازد، آن گاه دنیا را به او ببخشد، این بخشش، گناه او را جبران نمی کند و پاداشی هم ندارد.)، آزردن دل دیگران کفاره ندارد ، برخلاف بسیاری از گناهان که قابل جبران است، آزردن دل دیگران چنین نیست. اگر کسی مال دیگری را به ستم از میان برده باشد یا آن را تصرف کرده باشد، با بازگرداندن آن و جبران خسارت مادی و معنوی، پیامدهای آن گناه از میان خواهد رفت، ولی شکستن دل دیگران چنین نیست. شکستن دل، قابل جبران نیست، چون ترمیم دل شکسته ممکن نیست و بازیافت آن نشاید. به سبوی شکسته بندزده بنگرید، اگر چه به ظاهر به حال نخست خود بازگشته است، ولی اگر صدا شناس باشید و به صدایش گوش فرا دهید، خواهید دید که صدایش کاملا تغییر کرده است. هرگز دلی را نیازارید که عالم آزرده می شوید. مگر نه این است که دل بندگان خدا، حرم و خانه ی اوست؟! تعدی و تجاوز به خانه ی خدا دور از خرد است، زیرا تجاوز به خانه، رنجش صاحب خانه را به دنبال دارد. صاحب خانه یا محبوب است و یا منتقم، کجاست خردمندی که با محبوب در آویزد یا با منتقم قهار بستیزد؟!!
امام رضا (ع) از پیامبر (ص) نقل می کنند:آن گاه که بدون حق مومنی را برنجاند ، مانند این است که خانه کعبه و بیت المعمور را ده بار ویران کرده باشد و مثل این است که هزار ملک از ملائکه مقرب الهی را به قتل رسانده باشد.
چنین کسی در واقع حرم حقیقی خدا را ویران کرده است. چنین کسی به آزار کسی پرداخته است که قبله ی همه عالم و مسجود آسمانیان است.
برگرفته از بحار الانوار ، منتهی الامان - /ن
پنجشنبه 96/06/23
********************************************
قانونی داریم در ازدواج به نام تعهد
یعنی؛ من تعهد دارم نسبت به شریک زندگی ام:
تعهد احساسی (محبت و مهربانی)
تعهد حمایت
تعهد مسئولیت
تعهد وفاداری
تعهد جنسی
********************************************
سه شنبه 96/06/14
کنترل خشم
مهمترین شیوه درمان خشم این است که به محض مشاهده نشانه های خشم محیط را ترک کنید. نشانه های شروع خشم بالا رفتن تن صدا، حرکت رو به جلوی بدن، برافروخته و داغ شدن است .
به محض اینکه آن را در خود مشاهده کردید محیط را ترک کنید و توجه ذهنی خود را به موضوع دیگری جلب کنید.
شنبه 96/06/11
? روزهای اول ازدواجشان بود.
یک روز همسرش به او گفت:
«پسرعمو! من در کشوری بزرگ شدهام که مردمش دوست دارند خانههایشان از سبزه و گیاه خالی نباشد و به درختکاری علاقه دارند.
? من خودم مراقبت و آبیاری گیاهان و درختانی را که در منزل پدرم در قم بودند انجام میدادم و به این کار علاقه داشتم.
? حالا دلم برای آن گلها و شکوفهها و گیاهان خوشبویی که نگه میداشتم تنگ شده. چه خوب میشد اگر تعدادی نهال و ظرفی که بتوانم آنها را در آن بکارم تهیه میشد».
? شهید صدر قول داد این باغچه کوچک را فراهم کند و بعد در اولین فرصت، از منزل سیدمحمد صدر در بغداد تعدادی نهال کوچک و مقداری بذر آورد. امجعفر نهالها و بذرها را در آن جعبهها کاشت و آنها را در اطراف حیاط خانه چید و اینگونه، خانۀ سیدمحمدباقر و همسرش بهرغم امکانات ناچیز و توان محدود، به باغی کوچک تبدیل شد.
? شهید صدر شیفتۀ این کار همسرش شده بود. بیشتر عصرها آنجا مینشست و در کنار آن گلها و گیاهان حال و هوایی تازه میکرد و از دیدنشان لذت میبرد. دوست داشت کتابها و یادداشتهایش را به آن حیاط کوچک سرسبز بیاورد و در آنجا به تفکر بپردازد و کارهای فکری و درسی همیشگیاش را انجام دهد.
? عصر یکی از همان روزها امجعفر با یک قوری چای به حیاط آمد و کنار سیدمحمدباقر که مثل هر روز در حیاط نشسته بود، نشست و دو استکان چای ریخت.
? شهید صدر استکان چای را به دهانش نزدیک کرد و چشید. سپس غرق در لذت و عشق، نفس عمیقی کشید و در حالی که با لبخندی شوخطبعانه به ام جعفر خیره شده بود.
? گفت: «به به! نوشیدن این چای حرام است؛ چون با این وضعیت و در این باغچه دیگر شبیه شراب مستکننده است، نه چای».
انس و محبت میان شهید صدر و همسرش فاطمه زبانزد بود و شهید صدر ابایی از اظهار کردنش نداشت.
? همسرش را عاشقانه و با نامهای بهشت صدا میزد و به او حوریه من، نعیم من، جنت من، فردوس من و کلماتی زیبا از این دست میگفت. وقتی امجعفر همراه بچهها به قم رفته بود شهید صدر در نامهاش به آقا رضا صدر (برادر همسرش) نوشت: «به هر چیزی که آنجاست غبطه میخورم. چون همه چیز آنجا به فاطمه و بچهها از من نزدیکتر است»
یکشنبه 96/05/29
✔️مواظب حرف زدنتان باشید..
درابتدا واقعا بامزه است وقتی که پشت پایتان به جایی میخورد و ناسزامیگویید،کوچولوی عزیز دوساله شمابطوراتفاقی میشنود ،بعدبالحنی کودکانه تکرار میکند .
اما……
وقتی که همین کودک سه یاچهارساله شد آن کلمه را درمقابل دوستان به زبان آورد دیگر این کار او بامزه نخواهدبود و خیلی زود باعث شرمساری شما خواهدشد..
یادتون باشد که..
شما الگویی هستید برای کودکانتان