موضوع: "اهل بیت"

غصه پیامبر (صلی الله علیه وآله) از رنج‌های بشریت

حضرت آیت الله جوادی آملی:

(پیامبر) نسبت به مؤمنين کمال رأفت و رحمت را دارد: (بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ) و اگر جامعه‌اي در اثر يک حادثه و رخدادي که برای درون خود آنهاست يا از بيرون بر آنها تحميل شده در زحمت باشد، فرمود تحمل آن بر پيغمبر گران است، سخت است: (عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ)؛[۱] اين «ما»، «ما» مصدريه است، (عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ)؛ يعني «عَنتَکُم»؛ يعني رنج شما،غصه شما براي او دشوار است، حضرت گاهي خوابش نمي‌برد از اينکه جامعه معتاد دارد، فرقي نمي‌کند بين بيداري و خواب معصومین.

 

اگر حضرت فرمود: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»،[۲] پدر از رنج پسر رنج مي‌برد اين‌طور نيست که جامعه معتاد باشد يا بيکار باشد يا توليد کم باشد يا اشتغال کم باشد يا رنج فراوان باشد يا - خداي ناکرده- طلاق زياد باشد و حضرت غصه نخورد. همين خاندان به ما فرمودند: خانه‌اي که با طلاق خراب شده به اين زودي بازسازي نمي‌شود؛

 

رسول خدا(ص)؛ مظهر رافت و رحمت خداوند

از نظر رعايت مسئله عاطفه و محبّت و رحمت که فرمود: (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ)،[3] در بخش پاياني سوره مبارکه «توبه» فرمود: (بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم‏)[4] اين دو اسم از اسماي حسنا درباره ذات اقدس الهي است، خداوند رئوف و رحيم است «يَا رَئُوفُ» و «يَا رَحِيم» چه در «جوشن کبير»،[5] چه در روايات ديگر[6] و چه در قرآن کريم اين دو اسم درباره اسماي حسنای ذات اقدس الهي است؛ منتها اينها صفت فعلند نه صفت ذات و صفت فعل،مظهر مي‌طلبد، بهترين مظهر براي اين‌گونه از اسما ،انسان کامل، وجود مبارک پيامبر(ص) است که در بخش پاياني سوره «توبه» فرمود: (بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ).


قم؛ 17/10/1394

www.hadana.ir

۱.توبه، 128.

۲.علل الشرائع, ج1, ص127.

3. انبياء، 107.

4. توبه، 128.

5. المصباح الکفعمی(جنهًْ الأمان الواقيهًْ)، ص247 و 254.

6. الکافی(ط- الاسلاميهًْ، ج2، ص561).

 

رنج امام حسن علیه السلام

 

من هم مانند پدرم، خار در چشم و استخوان در گلو، ماندم و بردباری پیشه کردم. تا اینکه به پدرم علی و مادرم زهرا مُلحق شدم.

فراموش نمی‌کنم. آن لحظه‌ای که دستان پدرم علی را بستند. شیرِ دربند را کشان کشان به سوی مسجد بردند. یادم نمی‌ رود صورتِ از سیلی کبود مادرم ما. ناسپاسی‌ ها را، زخم زبان‌ ها را، نگاه‌ های سرد و سنگین را. اشک‌ های مادرم را. بی‌ وفاییِ اهل دنیا را.
هنوز جسم پیغمبر در خاک نیارمیده بود که دیدم کفتارها میراث جدمان را… دین خدا را به دندان گرفته؛ به جان هم افتاده اند. هیچ گاه فراموش نمی‌ کنم، لحظه وداع با مادرم را، فراموش نمی‌کنم آن داغی که بر دلم نهاده شد. اشک‌ های پدرم را از یاد نمی‌ برم. لحظه غسل مادرم را… هنگامی که مادر سر به تیره تراب فرو برد.. شیر عرصاتِ جهاد، با آن جذبه‌ی نگاهش، از سر شرمساری چشم بر زمین دوخته بود.

سال‌ های دراز، لحظه به لحظه تنهایی و غربتِ پدر را حس کردم. شب‌ ها می‌ دیدم که سر در چاه فرو برده، حرف‌ هایش را در دل زمین دفن می‌ کند. گذشت و گذشت… میراث پیغمبر، پس از 25 سال، به جایگاهش بازگشت. اما کدام میراث؟ میراثی که دندانِ درندگان آن را پاره پاره کرده بود. در دورانِ پنج ساله خلافت پدر، در کنار او بودم. شاهد غم‌ های او… همراهِ رنج‌ های او… تا اینکه زمانش فرا رسید و فرقِ ماه شکافته شد.[1]
 
خدا انسان را آفرید، و پتانسیلِ حرکت به سوی کمال را به او داد و قدرتِ سقوط را نیز به او بخشید (و به هر کس به قدر معینی قدرت و مکنت عطا کرد) پس به او اختیار داد تا راه خود را برگزیند. خدا، ظلمت را قرار داد تا نور معنی یابد (اگر همه جا نور باشد، معنی خود را از دست خواهد داد. ظلمت هم باید باشد تا نور معنا داشته باشد. همانطور که بیماری، به سلامتی معنا و مفهوم می‌دهد. ناامنی به امنیت و…) پس انتخاب با انسان است.


پس از او مردم گرد من آمدند. هر چند امیدی به وفای آنان نداشتم. دسته دسته با من بیعت کردند. اما اندک مدتی که گذشت، بیعت‌ شکنی‌ ها و خیانت‌ ها آغاز شد. راهی برایم نمانده بود. برای حفظ اسلام، برای زنده ماندن میراث پیغمبر، ناگزیر، حکومت را به روباهی از نسل امیه واگذاردم. پس من هم مانند پدرم، خار در چشم و استخوان در گلو، ماندم و بردباری پیشه کردم. تا اینکه به پدرم علی و مادرم زهرا مُلحق شدم‌.

 

1.اقْترَبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَر [قمر/1] زمانش نزدیک شد. ماه شکافته شد.

آیا در قرآن آیه ای هست که درباره امام حسين (ع ) تفسير شده باشد؟

تمام آياتی كه درباره اهل‌بيت‌(عليهم السلام ) نازل شده‌، شامل امام‌حسين(عليه السلام ) ‌نيز می‌شود.

برخی از آياتی كه براساس روايات اسلامی يكی از مصاديق آن امام حسين ( عليه السلام ) ‌است و به گونه‌ای به امام حسين ( عليه السلام ) ‌تفسير شده‌اند، عبارتند از:


1.سوره فجر، به خصوص آيات: يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ(الفجر/27)تو اي روح آرام‌يافته!ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيةً مَرْضِيةً(الفجر/28)به سوي پروردگارت بازگرد در حالي که هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است.حضرت امام صادق ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: «سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانيد كه سوره «حسين‌بن‌علي»‌است‌».(1)


2. سوره اسرأ، آيه 33، كه مي‌فرمايد «مَن قُتِل‌َ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّه‌ِي سُلْطَـَنًا …; كسي كه مظلوم كشته شده براي ولي او سلطه (حق قصاص‌) قرار داديم‌«حضرت امام صادق‌( عليه السلام ) مي‌فرمايد: «اين قسمت از آيه درباره امام حسين( عليه السلام ) ‌نازل گرديده است‌.»(2)


3. بخشي از آيات سوره “دهر” (انسان‌) به اهل‌بيت‌: از جمله امام حسين‌( عليه السلام ) مربوط است و بر اين حقيقت نيز روايات فراواني وجود دارد.(3)


4. آية مباهله‌; كه در جريان مباهله پيامبر اكرم‌ ( صلي الله عليه وآله و سلم)حضرت علي و فاطمه و امام حسن و امام حسين‌ ( عليهم السلام ): را با خود برد و به همين مناسبت‌، آيه 61، آل عمران نازل شد و مصداق‌، “ابنائنا” امام حسن و امام حسين‌ ( عليهما السلام ) هستند. (4)
همچنين آيه تطهير (احزاب‌، 33) ; آيه مودت (شوري‌، 23) ; آيه 19 تا 22 سوره “الرحمن‌” ; آيه اولي‌الامر(نسأ،59);5.در اوّل 29 سوره از قرآن حروفي آمده كه به حروف مقطعه مشهورند. اين حروف رمزهايي بين خداوند متعال و پيامبراكرم‌ ( صلي الله عليه و آله و سلم) بوده‌، تنها خداوند متعال‌، رسول‌اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ‌و ائمه اطهار( عليهم السلام ): از حقيقت آن اطلاع دارند و دربارة آيه يك سوره مريم (كهيعص‌) روايتي از امام صادق( عليه السلام ) ‌آمده است كه مي‌گويد: “كاف‌” اشاره به كربلا، “هأ” به هلاكت‌، “يأ” به يزيد، “عين‌” به عطش و “صاد” به صبر اشاره دارد.( 5‌)


6. در روايتي ديگر از امام صادق( عليه السلام )،‌سال خروج امام حسين( عليه السلام ) ‌با استفاده از حروف مقطعه “الم‌” استخراج شده است‌.(6 ‌)


7. همچنين آياتي مانند:« بِأَي ذَنْبٍ قُتِلَتْ(التکوير/9)به کدامين گناه کشته شدند»؟!«وَفَدَينَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ(الصافات/107)ما ذبح عظيمي را فداي او کرديم»،و… به شهادت امام حسين( عليه السلام ) ‌تأويل شده است‌«.(7)


و…خلاصه اين كه تمام آياتي كه درباره اهل‌بيت‌( عليهم السلام ) نازل شده‌، شامل امام‌حسين( عليه السلام ) ‌نيز مي‌شود.(8)


—————————————————————

پي نوشتها:


(1). ثواب الاعمال‌، شيخ صدوق‌، ص 123، مطبعة الامير.


(2). الكافي‌، محمدبن يعقوب كليني‌، ج 8، ص 255، حديث 364، دارالكتب الاسلامية‌، تهران‌.


(3). ر.ك‌: تفسير مجمع‌البيان‌، طبرسي‌، ج 5، ص 404، داراحيأ التراث العربي‌، بيروت‌.


(4). ر.ك‌: پيام قرآن‌، آيت‌الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 9، ص 225 ـ 258، دارالكتب الاسلامية‌، تهران‌.


(5). بحارالانوار، علاّمه مجلسي‌، ج 14، ص 664، داراحيأالتراث العربي‌؛تفسير نور الثقلين‌، شيخ عبد علي حويزي‌، ج 3، ص 320، انتشارات اسماعيليان.


(6). تفسير صافي‌، فيض كاشاني‌، ج 1، ص 134، ذيل آيه 1 سوره بقره‌، دار الكتب الاسلاميه.


(7). ر.ك‌: الحسين في القرآن‌، سيدمحمد الواحدي‌، ص 208، 164 و…، نشر لاهيجي‌.


(8). ر.ك‌: خصايص الحسينيه‌، شيخ جعفر شوشتري‌، ص 76 ـ 81، دارالكتاب / همگامي امام حسين‌با قرآن‌، حسن دهشيري و…، ص 11 ـ 148، ناشر مؤلفان‌.

در کمین اجل!



 امیرالمومنین امام علی عليه ‏السلام: ما أنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَداً مِن أجَلِهِ؛

 

آن كه فردا را از عمر خويش بشمارد، [پدیده] مرگ را به گونه واقعی نمی‌شناسد.

 

? اصول كافى: ج3، ص259،ح۳۰

روش ارشاد و هدایت


روش ارشاد و هدایت:

روزی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به همراه برادرش، حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام از محلّی عبور می کردند، پیرمردی را دیدند که وضو می گرفت؛ ولی وضویش را صحیح انجام نمی داد.
وقتی کنار پیرمرد آمدند، امام حسن علیه السلام خطاب به برادرش کرد و اظهار داشت: تو خوب وضو نمی گیری؛ و او هم به برادرش گفت: تو خود هم نمی توانی خوب انجام دهی، (البتّه این یک نزاع مصلحتی و ظاهری بود، برای آگاه ساختن پیرمرد).
و سپس هردو پیرمرد را مخاطب قرار دادند و گفتند: ای پیرمرد! تو بیا و وضوی ما را تماشا کن؛ و قضاوت نما که وضوی کدام یک از ما دو نفر صحیح و درست می باشد.
و هر دو مشغول گرفتنِ وضو شدند، هنگامی که وضویشان پایان یافت، اظهار داشتند: ای پیرمرد! اکنون بگو وضوی کدام یک از ما دو نفر بهتر و صحیح تر بود؟
پیرمرد گفت: عزیزانم! هر دو نفر شما وضویتان خوب و صحیح است، ولی من نادان و جاهل می باشم و نمی توانم درست وضو بگیرم، ولیکن الان از شما یاد گرفتم و توسّط شما هدایت و ارشاد شدم.
همچنین امام صادق صلوات الله فرمود:
روزی حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام وارد مستراح شد و تکّه نانی را در آن جا مشاهده نمود، آن را از روی زمین برداشت و آن را خوب تمیز کرد و سپس تحویل غلام خود داد و فرمود: این نعمت الهی را نگهدار تا موقعی که بیرون آمدم آن را به من بازگردان.
هنگامی که حضرت خارج شد، از غلام تکّه نان را درخواست کرد؟
غلام اظهار داشت: آن را خوردم، حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد شدی، غلام سؤال کرد: علّت آزادی من چیست؟
از مادرم حضرت زهراء - علیها السلام - شنیدم؛ و او از پدرش - رسول خدا صلی الله علیه وآله - حکایت فرمود: هرکس تکّه نانی را در بین راه پیدا کند و آن را بردارد و تمیز نماید و بخورد، آن تکّه نان، در شکمش قرار نمی گیرد مگر آن که خداوند متعال او را از آتش جهنّم آزاد می گرداند.
و سپس افزود: چطور من شخصی را که خداوند آزادش می نماید، خادم خود قرار دهم، تو آزاد هستی.


?حدیقه الشیعه،ج2،ص 295، 296

مومن واقعی

روزي اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) از كنار عده‌اي كه نشسته بودند عبور مي‌كرد،و ديد آنها لباسهاي سفيد و گران قيمت پوشيده و (نشانه تكبر در آنها مشهود است) رنگ صورتشان برافروخته است و خنده آنها بلند و زياد است و با انگشت خود هر كس را كه از كنارشان رد مي‌شود مسخره مي‌كنند. سپس به عده ديگر رسيد كه لاغر اندام و رنگ آنها زرد و در هنگام سخن گفتن متواضع بودند. آن حضرت در حالي كه تعجب كرده بود خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد يا رسول‌الله دو گروه متفاوت را ديدم و هر دو گروه خود را مؤمن مي‌دانستند؟ صفت مؤمن چيست؟ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم سكوتي كرد و در پاسخ حضرت علي (عليه‌السلام) فرمود يا علي مؤمن بيست خصوصيت دارد كه اگر يكي از آنها در او نباشد ايمانش كامل نيست:


1- به نماز (جماعت) حاضر مي‌شود.


2- زكات را در وقت خود مي‌پردازد.


3- به مستمندان رسيدگي مي‌كند.


4- يتيم را نوازش مي‌كند.


5- لباسهاي پاك و پاكيزه مي‌پوشند.


6- كمر به عبادت حق بسته‌اند.


7- راست مي‌گويد.


8- به وعده خود وفا مي‌كند.


9- در امانت خيانت نمي‌كند.


10- زاهد شب و شير روز هستند.


11- در روز روزه‌دار و در شب بيدار و عابد هستند.


12- همسايه را آزار نمي‌دهد.


13- متواضعانه راه مي‌روند.


14- تشييع جنازه مي‌كند.


?محجه البیضا،ج4،ص68و362

 

ده خصلت در نماز

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌واله فرمود:

 

نماز ستون دین است و در آن ده خصلت است:

 

❶ زینت صورت و آبروی نمازگزار است،


❷ نور و روشنی دل است،


❸ باعث و سبب راحتی بدن است،


❹ سبب نزول رحمت است،


❺ چراغ آسمان است. جایی که نماز خوانده می شود برای آسمان ها مانند ستاره ای می درخشد،


❻ سبب سنگینی عمل در ترازوی اعمال است،


❼ سبب خشنودی پروردگار است،


❽ بهای بهشت است،


❾ اُنس در قبر است،


❿ حجاب و پرده ای از آتش جهنم است،

 

و کسی که نماز را به پا داشت دین را به پا داشت

و کسی که نماز را ترک کند دین را نابود کرد.

 

? منبع : مواعظ العددیّه،ص ۲۲۴

سه چیز بیاد ماندنی



امیر بیان امیرالمؤمنین (علیه السلام):

 

همواره سه چیز را به یاد داشته باش:

 

❶ هر لذتی تمام مےشود


❷ هر نعمتی به دیگری منتقل مےشود


❸ هر بلا و گرفتاری برطرف مےشود

 


? احادیث الطلاب ح ۱۷۴۸

 

معجزه و حکایتی از کریم اهل بیت


معجزه ای از کریم بن الکریم امام مجتبی علیه السلام

 

محمد بن حجاره نقل می کند که امام حسن مجتبی علیه السلام را دیدم در حالی که عده ای آهو از کنار او می گذشتند امام حسن علیه السلام آنها را صدا زد و همگی جواب دادند و در مقابل او حاضر شدند.

 

عرض کردیم: ای فرزند رسول خدا! اینها حیوانات وحشی هستند معجزه ای آسمانی به ما نشان بده.

 

امام حسن علیه السلام به آسمان نگاه کرد گویا درهای آسمان باز شد و نوری فرود آمد و همه خانه های مدینه را احاطه کرد آنگاه خانه ها شروع به لرزیدن کرد که نزدیک بود خراب شود.

 

عرض کردیم: ای فرزند رسول خدا! آن را برگردان.

 

امام حسن علیه السلام فرمودند: ما اول هستیم که آفرینش با ما آغاز شده و ما آخر هستیم که هستی با ما پایان می پذیرد و ما فرمانروایی هستیم که امر ما را همه موجودات تکوینٱ اطاعت می کنند.

 

ما نوری هستیم که فرشتگان را روشنی می بخشیم به نور خداوند آنها را منوّر و به بشارت الهی آنها را مسرور می گردانیم جایگاه نور خداوندی در ما و معدن آن به سوی ما است، اول ما مانند آخر ما و آخر ما همانند اول ما است.

 

? منابع
نوادر المعجزات،ص ۱۰۳، ح ۸
دلائل الامامة،ص ۱۶۸، ح ۱۳
مدینة المعاجز،ج ۴، ص ۲۳۶، ح ۱۹
القطره، ج ۱، ح ۷/۲۹۲

 

?????????????????


روزى امام حسن مجتبى عليه السلام پس از شستشو، لباسهاى نو و پاكيزه اى پوشيد و عطر زد. در كمال عظمت و وقار از منزل خارج شد. به طورى كه سيماى جذابش هر بيننده را به خود متوجه مى ساخت، در حالى كه گروهى از ياران و غلامان آن حضرت در اطرافش بودند.
 از كوچه هاى مدينه مى گذشت ، ناگاه با پيرمرد يهودى كه فقر او را از پاى در آورده و پوست به استخوانش چسبيده، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود. مشك آبى به دوش داشت و ناتوانى اجازه راه رفتن به او نمى داد، فقر و نيازمندى شربت مرگ را در گامش گوارا نموده بود، حالش هر بيننده را دگرگون مى ساخت، حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت:

خواهش مى كنم لحظه اى بايست و سخنم را بشنو!
امام عليه السلام ايستاد.
يهودى: يابن رسول الله ! انصاف بده !
امام: در چه چيز؟
يهودی: جدت رسول خدا مى فرمايد:
دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.
اكنون مى بينم كه دنيا براى شما كه در ناز و نعمت به سر مى برى، بهشت است و براى من كه در عذاب و شكنجه زندگى مى كنم، جهنم است .
و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم.

 

امام فرمود:
اى پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببينى خداوند در بهشت چه نعمتهايى براى من و براى همه مؤمنان آفريده، مى فهمى كه دنيا با اين همه خوشى و آسايش براى من زندان است، و نيز اگر ببينى خداوند چه عذاب و شكنجه هايى براى تو و براى تمام كافران مهيّا كرده، تصديق مى كنى كه دنيا با اين همه فقر و پريشانى برايت بهشت وسيع است.
پس اين است معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود:
دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.

? منبع : بحارالانوار ج ۴۳ ص ۳۴۶ به نقل از کتاب داستان های بحارالانوار

صفحات: 1· 2

از مردم ، توقعی نداشته باش

 

امام علی علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمودند: از مردم توقعی نداشته باش زیرا مردمی هستند که:

❖ اگر عالِم باشی به تو ایراد می‌گیرند
و اگر جاهل باشی راهنمایی ات نمی کنند،

❖ اگر در طلب علم برآیی، می‌گویند:
خود را به زحمت انداخته است
و اگر از طلب علم دست بکشی، می‌گویند: ناتوان و کودن است.

❖ اگر در عبادت پروردگارت استوار باشی، می‌گویند: خود نما و ریاکار است.
و اگر عبادتت کم باشد می گویند: کافر است.

❖ اگر سکوت اختیار کنی، می‌گویند:
از سخن گفتن عاجز است و اگر سخن بگویی، می‌گویند: پر حرف است.

اگر انفاق کنی، می‌گویند: اسرافکار است
و اگر صرفه جویی کنی، می‌گویند: خسیس است.

❖ اگر به آنچه آنها دارند نیازمند شوی، از تو می‌بُرند و به بد گویی ات می‌پردازند
و اگر به آنان اعتنایی نکنی، تکفیرت می‌کنند!

آری پسرم!
این است خصوصیت مردم زمانه ی تو.



?بحار الأنوار ، جلد ۷۷ ، صفحه ۲۳۴