✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

دریافت کارت آزمون استخدامی

دریافت کارت آزمون استخدامی آموزگار ابتدایی و استثنایی آموزش و پرورش 

لینک دریافت کارت ورود به جلسه آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش ویژه رشته شغلی آموزگار ابتدایی و آموزگار استثنایی سال 1403

لینک مستقیم ورود به سایت

https://srv2.sanjesh.org/p_kart/index.php/kart_mtf/IR_AP_Test1218/kart/

اوقات گرانبها

مردی شب‌ هنگام قبل از سپیده دم در ساحل دریا نشست و کیسه‌ای پر از سنگ یافت. پس دستش را داخل کیسه برد و سنگی از آن برداشت و به دریا انداخت. از صدای سنگ خوشش آمد که در دریا فرو می‌رفت لذا سنگی دیگر را برداشت و به دریا انداخت و همین‌طور به انداختن سنگ‌های داخل کیسه به دریا ادامه داد چرا که صدای سنگ‌ها به هنگام افتادن در آب ، این مرد را خوشحال می‌کرد و او را به وجد می‌آورد.

به کارش ادامه داد تا اینکه هوا رو به روشنایی نهاد و معلوم شد در کیسه‌ای که کنارش قرار داشته فقط یک سنگ باقی مانده است

هوا کاملا روشن شد و آن شخص به سنگ باقیمانده نگریست و دید که یک جواهر است و متوجه شد تمام آنهایی که قبلا به دریا انداخته و فکر کرده سنگ هستند جواهر بوده‌اند!

لذا پیوسته انگشت پشیمانی خود می‌گزید و به خود می‌گفت : چقدر احمق هستم که آن همه جواهر را به دریا انداختم و فکر می‌کردم که همگی سنگ هستند آن هم بخاطر اینکه از صدای افتادن آنها در آب لذت ببرم!!

به خدا قسم اگر از ارزش آنها باخبر بودم حتی یکی از آنها را نیز از دست نمی‌دادم.

همه ما مانند آن مرد هستیم :

کیسه جواهرات همان عمری است که داریم ساعت به ساعت به دریا می‌اندازیم.

صدای آب همان کالاها، لذتها، شهوتها و تمایلات فناپذیر دنیا است.

تاریکی شب همان غفلت و بی‌خبری است.

برآمدن روشنایی روز نیز آشکار شدن این حقیقت است که هنگام آمدن مرگ، بازگشتی در کار نیست،

لذا از همین الآن بیدار شو و اوقات گرانبهای همچون جواهر خود را بدون فایده از دست نده چرا که پشیمان می‌شوی و پشیمانی هم سودی برایت ندارد.

شعبان 

«اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبِى بِطاعَتِكَ، وَلَا تُخْزِنِى بِمَعْصِيَتِكَ، وَارْزُقْنِى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ؛ بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ…»

خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و دلم را با طاعتت آباد کن و به نافرمانی از خود رسوایم مساز و این امور را روزی من کن: حمایت از آن‌که رزقت را بر او تنگ گرفتی؛ به مدد آنچه از احسانت بر من وسعت دادی و از عدلت بر من گستردی و مرا در سایه رحمتت زنده داشتی

فرازی از صلوات شعبانیه، چند روز بیشتر نمونده که شعبان رو بدرقه کنیم 

فریاد مظلوم

گویند رستم در نبرد نتوانست بر اسفندیار غالب شود. مجبور شد تا چشمان اسفندیار را کور کند.

در نبرد، دست بر درخت بیدی برد و شاخه آن شکست و در چشم اسفندیار کرد تا چشمش کور شد و رستم پهلوان گشت.

پیرمردی در نبرد حاضر بود و نبرد را می دید، با دیدن این صحنه گفت: پناه بر خدای بزرگ….

پرسیدند چه شد که چنین به هیجان آمدی؟ گفت: 20 سال پیش اسفندیار نوجوانی بود که بچه یتیمی بر او خندید. اسفندیار عصبانی شده و از درخت بیدی که این جا بود، شاخه ای شکست و آن قدر بر سر و صورت او زد که چشمانش کور شد.

طفل یتیم خون چشمش با اشک چشم اش آمیخت و شاخه درخت بید را گرفت و انتهای شکسته شاخه را نزدیک چشمش آورد و خون و اشک چشمش بر آن مالید و بر زمین فرو کرد و گفت: ای شاخه درخت بید، مرا با تو به ناحق و با تکیه بر زور بازوی اش، اسفندیار کور کرد. من تو را به نیت دادخواهی بر زمین زدم، اگر من زنده هم نبودم، تو عمرت بر زمین خواهد بود، انتقام مرا از ظالم بگیر. وگرنه در آن دنیا تو را نخواهم بخشید که مرا با تو کور کرده است.

چند سال بعد آن طفل یتیم با دوستانش صحرا رفت و چند گرگ به آنها حمله کردند. دوستانش فرار نمودند اما او نابینا بود و راه را نتوانست پیدا کند و طعمه گرگ ها شد. و نتوانست انتقام خود را بگیرد ولی این شاخه درخت پیام او را شنید و با او پیمان بست و کنون بعد از سالها پیمان خود را عملی کرد و با هدیه شاخه ای از خود به دست رستم، چشمان ظالم را کور کرد.

بچه‌ها

بچه ها برای رقابت ما با دیگران آفریده نشده اند

چه اشکالی داره اتاق کودک ساده باشد؟!

لباس کودک معمولی باشد؟!

درسش متوسط باشد؟!


منتخبین آذربایجان غربی

منتخبین حوزه های انتخابیه آذربایجان غربی

🔹️در حوزه انتخابیه #ارومیه از میان ۳۶۱ هزار و۶۰۴  رای صحیح حاکم  ممکان با ۱۱۹ هزار و ۷۶۶ رای - شهین جهانگیری با ۱۱۷ هزار و ۷۸۶ رای و سید سلمان ذاکر با ۱۱۵ هزار و ۷۶۱ رای  منتخبان مردم شهرستان ارومیه برای حضور در دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی شدند

🔹️آقای  عمرعلیپور اقدم با کسب ۴۳ هزار و ۴۸۶ رای از ۱۱۸ هزار و ۳۸۵ رای صحیح منتخب حوزه علمیه #ماکو و چالدران و پلدشت و شوط شد

🔹️آقای  محمد میرزایی  با کسب ۱۵ هزار و ۹۴۴ رای  از ۷۱ هزار و ۱۸۳  رای صحیح به عنوان منتخب مردم حوزه  انتخابیه  #شاهین‌دژ و تکاب شد.

🔹️آقای عادل نجف زاده  با کسب ۴۹۱۳۴ رای  از ۱۵۵۸۸۱ رای صحیح به عنوان منتخب مردم حوزه  انتخابیه #خوی و چایپاره شد.

🔹️آقای  علی احمدی  با کسب  ۳۳ هزار و ۴۶۶ رای از ۹۶ هزارو ۷۲۹  رای صحیح، منتخب حوزه انتخابیه #میاندوآب، باروق و چهاربرج شد

🔹️آقای یعقوب رضازاده با تعداد آرای ۱۹ هزار و ۱۳۳ رای از مجموع آرای صحیح ۷۷ هزار و ۶۹ رای به عنوان منتخب مردم حوزه انتخابیه #سلماس معرفی شد.

🔹️عبدالکریم حسین زاده با ۳۶۰۸۳ رای از ۹۴۷۶۸ رای صحیح  نماینده مردم حوزه انتخابیه  #نقده و اشنویه  شد.

🔹️آقای سلام ستوده با ۱۵ هزار و ۸۸۵ رأی از مجموع ۴۱ هزار و ۲۸۶ رأی صحیح، منتخب مردم #مهاباد شد.

🔹️کمال حسین پور با ۴۴ هزار و ۵۰۲ رای   از  ۶۱ هزار و ۳۲۱ رای صحیح  منتخب نهایی حوزه انتخابیه #پیرانشهر، سردشت و میرآباد شد.

🔹️محمدقسیم عثمانی با ۱۳ هزار و ۱۴۱ رای  از ۴۰هزار و ۹۷۹ رای صحیح منتخب نهایی حوزه انتخابیه #بوکان شد.

شاهکار

عارفی را گفتند :

فلانی قادر است پرواز کند ،

گفت :اینکه مهم نیست ،

مگس هم میپرد 

گفتند :فلانی را چه میگویی ؟

روی آب راه میرود !

گفت :اهمیتی ندارد ،تکه ای چوب نیز همین کار را میکند .

گفتند :پس از نظر تو شاهکار چیست ؟

گفت :اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی ،دروغ نگویی ،کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی 

این شاهکار است …

رای نده !

عمروعاص به ابوموسی اشعری گفت: نه تو نظر و رای بده، نه من.

که هم مسلمانان روی آسایش ببینند و هم بینشان دودستگی نباشد، 

ابوموسی فریب خورد و رأی نداد.گفت: نه علی و نه معاویه هیچکدام 

صلاحیت حکومت ندارند. عمروعاص هم به هدفش رسید

و گفت: فقط معاویه صلاحیت این منصب را دارد.

کار به نفع معاویه تمام شد! در مردم آشوب افتاد.

و علی‌علیه‌السلام با یک رای ندادن حکمیت را واگذار کرد.

در آخر هم عمروعاص به ابوموسی گفت: تو همچون الاغی هستی

که فقط مُشتی کتاب بارش کرده‌اند…

_علی‌علیه‌السلام و حکومتش قربانی بی بصیرتی مردمش شد.

انتخابات

می آییم تا بجای پاک کردن صورت مسئله، حل مسئله کنیم

خاطره


خاطره ای بی نظیر از معلم شهید محمدعلی رجایی :

یکی از شاگردان قدیم شهیدرجایی نقل می کند: به هفته آخر ماه اسفند نزدیک می شدیم. دانش آموزان می خواستند هر طوری شده، اون هفته رو تعطیل کنند! بچه ها برای هر معلمی نقشه ای کشیدند. این معلم که حاضره تعطیل کنه. اون معلم که کتاب رو تدریس و تموم کرده. دیگری هم حضور و غیاب نمی کنه و. اما مشکل اصلی، معلم ریاضی، آقای رجایی بود که یقین داشتیم نه تعطیل میکنه نه اجازه غیبت میده. بچه ها فکرهاشون رو سرِهم گذاشتند و تصمیم گرفتند بطور یکدست در کلاس حضور پیدا نکنند و آقا معلم رو در برابر عمل انجام شده قرار بدند. روزی که ما با آقای رجایی درس داشتیم، بچه ها به مدرسه نیامده بودند ولی من بطور اتفاقی کاری داشتم که رفتم مدرسه.از سر کنجکاوی در گوشه ای از مدرسه سرم رو با توپ گرم کردم تا ببینم برای کلاس ما چه اتفاقی می افته! چند دقیقه مانده به شروع کلاس، طبق معمول آقای رجایی با دفتر حضور و غیاب و کتاب درسی از دفتر مدیر بیرون آمد و رفت به طرف کلاس… دل در سینه ام نبود. حالا چی میشه؟! اگر آقا معلم ببینه بچه ها قالش گذاشتند، ناراحت میشه؟! با دلهره گام های معلم رو تعقیب کردم. آقای رجایی به کلاس رسید. در رو باز کرد. وارد شد و سپس در رو بست… یعنی چی؟!… حتماً بعضی از بچه ها ترسیدند و رفتند سر کلاس… نامردا… دیگه خودم هم جرأت نداشتم برم سرکلاس. به بقیه باید چه جوابی می دادم؟! برای اینکه ببینم چه کسانی عهدشکنی کردند و سرکلاس رفتند تو مدرسه موندم. شاید نیم ساعتی گذشته بود که آقا معلم با دست های گچی که حکایت از تدریس داشت از کلاس بیرون آمد و رفت بطرف دفتر مدرسه. با عجله به سمت کلاس رفتم. از آنچه دیدم دهانم باز موند. هیچ کس درکلاس نبود و آقای معلم تمام درس رو با دقت و توضیح کافی روی تابلو نوشته بود. پایین تابلو هم اضافه کرده بود: دانش آموزان عزیز حسب وظیفه در کلاس حاضر شدم و انجام وظیفه کردم. عیدتون مبارک

اولین روز بعد از تعطیلی با آقای رجایی درس داشتیم بچه ها بغض کرده و در حالی که گاهی نگاهی به تخته سیاه می انداختند، خاموش و بی صدا در خود فرو رفته بودند.

رجایی شاید تنها معلمی است که در کلاس خالی تدریس کرد…

یاد شهیدان رجایی و باهنر موسس نهادمقدس امورتربیتی گرامیباد

با ذکر صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

هفته امور تربیتی و تربیت اسلامی به مدیران، معاونان، معلمان، مربیان و مشاوران که مسئولیت سنگینی را جهت تربیت نسل نوجوان و جوان جامعه بر عهده دارندتبریک عرض می نماییم