مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
سه شنبه 95/07/20
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی
پس هنگامی که طالوت، سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: خداوند شمارا به یک نهر آب آزمایش می کند، پس هر که از آن بنوشد از من نیست.
پیام ها
1- کسانی که از میدان امتحان پیروز بیرون آیند، اندک هستند.
2- انقلابی بودن مهم نیست، انقلابی ماندن مهم است. در این ماجرا شعار دهنده بسیار بود، ولی آنان که در آزمایشات موفق شدند، اندک بودند.
3- ایمان به معاد و وعده های الهی، توانایی ایستادگی در برابر سختی ها و مشکلات را ایجاد می کند.
4- ایمان، درجاتی دارد. با اینکه گروهی همراه با طالوت بودند و به او ایمان داشتند و از نوشیدن آب هم گذشتند؛ «آمَنُوا مَعَهُ» ولی هر مؤمنی رزمنده نیست، تنها مؤمنانی رزمنده هستند که به لقاء اللّه ایمان داشته باشند.
5- فراوانی عِدّه و عُدّۀدشمن در برابر ارادۀخداوند چیزی نیست.
6- نیروهای کیفی هرچند اندک باشند، برنیروهای کمّی برتری دارند.
7- مؤمن مخلص، پیروزی را از خدا می داند.
سوره بقره، آیه 249
منبع: تفسیر نور؛ ج 1؛ ص388
سه شنبه 95/07/20
چرایی سفارش به اشک ریختن در عزاداری
اين كه سفارش فراوان به اشك ريختن و عزاداري كردن نمودهاند براي آن است كه اشك بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا ميگرداند.
چون اشكْ رنگ كسي را ميگيرد كه براي او ريخته ميشود و همين رنگ را به صاحب اشك نيز ميدهد. از اينرو انسان حسينيمنش، نه ستم ميكند و نه ستم ميپذيرد.
حماسه و عرفان، ص۳۱
سه شنبه 95/07/20
سوال
چرا ما برای زنده نگه داشتن واقعه ی عاشورا باید گریه کنیم؟
مگر برای زنده نگه داشتن حماسه های دیگر مثلا حماسه های ایران زمین گریه می کنیم؟
پاسخ
این بایدی که در سوال شما مطرح شده اگر به معنای واجبی است که ترکش موجب حرمت باشد که این گونه نیست. و هر کسی به هر شیوه ای می تواند برای امام عزاداری نماید. یکی با گریه، یکی با سینه زدن، یکی با لباس عزا پوشیدن و …
اما اگر منظورتان از باید، این است که چرا ما مقید به برپائی عزا برای امام حسین علیه السلام هستیم در حالی که برای مصیبت های دیگر اینگونه نیستیم؛ لازم می دانیم به چند نکته اشاره نمائیم:
الف. انسان سازی:
از آنجا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم دردی با آن عزیزان، در واقع یادآوری فضایل، مناقب و آرمان های آنان بوده و بدین شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق می دهد.
فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت می کند؛ شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم می آمیزد و در پرتو آن، انگیزه ای قوی در او پدیدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزاداری، مانند محبی می شود که فعّال و شتابان، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ب. جامعه سازی:
هنگامی که مجلس عزاداری، موجب انسان سازی گشت؛ تغییر درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده می شود و آدمی می کوشد تا آرمان های اهل بیت(ع) را در جامعه حکم فرما کند.
به بیان دیگر، عزاداری بر اهل بیت(ع)؛ در واقع با یک واسطه زمینه را برای حفظ آرمان های آنان و پیاده کردن آنها فراهم می سازد. به همین دلیل می توان گفت: یکی از حکمت های عزاداری، ساختن جامعه براساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است.
ج. محبت و دوستی:
قرآن و روایات، دوستی خاندان رسول اکرم(ص) و اهل بیت(ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.[i] روشن است که دوستی لوازمی دارد و محبّ صادق، کسی است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - به جا آورد.
یکی از مهم ترین لوازم دوستی، هم دردی و هم دلی با دوستان در مواقع سوگ یا شادی آنان است؛[ii] از این رو در احادیث، بر برپایی جشن و سرور در ایام شادی اهل بیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت علی(ع) در روایتی می فرماید: «شیعه و پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند».[iii]
امام صادق(ع) نیز فرمودند: «شیعیان ما پاره ای از خود ما بوده و از زیادی گل ما خلق شده اند؛ آنچه که ما را بدحال یا خوشحال می سازد، آنان را بدحال و خوشحال می گرداند».[iv]
این وظیفه ی عقلانی و شرعی، ایجاب می کند که در ایام عزاداری اهل بیت(ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنی، با اشک، آه و ناله و زاری، از نظر خوراک، با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده[v] و از نظر پوشاک، با پوشیدن لباسی که از حیث جنس و رنگ و نحوه ی پوشش در عرف، حکایت گر اندوه و ناراحتی است، آشکار سازیم.
و این را بدانیم که گریه برای امام حسین علیه السلام فرق دارد با گریه برای دیگران، زیرا استحقاق و قابلیت استمرار را دارد چرا که با این جریانات، مسائل دین برای مردم بیان و توضیح داده می شود و مردم بیش از پیش با مسائل و احکام دین آشنا می گردند.
عزاداری مذکور، ابعادی دارد که از هر بعد انسان می تواند آن را مورد برسی قرار دهد.
مثلا افراد عزادار قلوبشان نسبت به دیگران نرم تر شده و بخاطر احترامی که برای عزاداران امام حسین قائل می شود با محبت با یکدیگر برخورد کرده بذل و بخشش و یاری رسانی به همنوع شدت می یابد. عزادار چون به این باور رسیده است که فعالیت در این جریان موجب خشنودی خداوند می گردد و پاداش اخروی بر آن مترتب است لذا از نظر روحی و روانی، آرامش خاصی پیدا می نماید. حرف های زیادی در این زمینه است که اگر بخواهیم به آن بپردازیم کلام طولانی می شود.
و مطلب دیگر اینکه این ما هستیم که محتاج عزاداری برای ایشان هستیم و این مائیم که نیاز مندیم در حالی که امام به عزاداری ما هیچ نیازی ندارد بلکه ما با تقرب جستن به ایشان از طریق اظهار همدردی در مصائبشان، موجبات آمرزش گناهان و راحت تر شدن مسیر زندگیمان در دنیا و خصوصا در آخرت را فراهم می نمائیم.
د. انتقال دهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد
کسی نمی تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهل بیت(ع) آشنا می شوند. به راستی عزاداری و مجالس تعزیه، یکی از عناصر و عوامل برجسته ای است تا آموزه های نظری و عملی امامان راستین، به نسل های آینده منتقل شود. مراسم عزاداری، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهل بیت(ع) است.
و از آنجائی که ما با دلائل عقلی و نقلی که در دست داریم چه از کتب معتبر خود و چه از کتب معتبر مخالفین، معتقدیم که خداوند، پیامبر و امامان را مبلغ و نگهبان دین اسلام قرار داده است و با توجه به اینکه روایات فراوانی در دست داریم که زنده نگه داشتن عاشورا یعنی زنده نگه داشتن اسلام، به همین دلیل بر خود واجب می دانیم که به سفارش اهلبیت، عاشورا را زنده نگه داریم که البته با سیر و مطالعه در زندگی اهلبیت و شناخت شخصیتشان، مقامشان در پیشگاه الهی و هدفشان، به وضوح خواهیم فهمید که چرا برای اهلبیت و خصوصا امام حسین علیهم السلام اینگونه مقید به برپائی مجالس عزاداری هستیم در حالی که اگر عزیزترین کسانمان از اعضای خانواده یا دیگران، خدائی ناکرده؛ از دست بدهیم اینگونه مقید به برپائی عزا نیستیم.
پس امام حسین علیه السلام از سوی خداوند حامل پیامی برای بشر تا زمانی که این دنیا باقیست بوده اند و مصلحت خداوند در این امر بوده که با ریخته شدن خون امام حسین و زنده نگه داشتن عاشورا این پیام الهی تا پایان این دنیا، نسل به نسل به همه ی انسان ها برسد تا با این امر، دین خدا پایدار بماند و به گوش همگان برسد و این حسین است که واسطه ی این پایداری از سوی خداوند می باشد.
[i] . نگا: شوری (42)، آیه 23؛ هود (11)، آیه 29؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 236.
[ii] . نگا: المحبة فی الکتاب والسنة، صص 169 - 170 و 181 - 182.
[iii] . بحارالانوار، ج 44، ص 287
[iv] . امالی، ص 305.
[v] . طبق فرموده امام صادق(ع) به معاویة بن وهب، «عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دوری جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، و در حد لزوم به غذای معمول صاحبان مصیبت، سدّ جوع و عطش کنند». [نگا: تاریخ النیاحة الامام الشهید الحسین بن علی، ج 1، صص 157-159].
سه شنبه 95/07/20
إِنَ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
همانا خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را به بهای بهشت خریده است.
پیام ها
1- با داشتن خریداری همچون خدا، چرا به سراغ دیگران برویم؟
2- خداوند، تنها از مؤمن خریدار است، نه از منافق و کافر.
3- در پذیرش الهی، جهاد با جان بر جهاد مالی مقدّم است.
4- بهشت، در سایۀجهاد و شمشیر و تقدیم جان و مال به خداوند است.
5- اگر هدف از جهاد، خدا باشد، کشته شدن یا کشتن، تفاوتی نمی کند.
6- هدف مؤمن از جنگ، ابتدا نابود کردن باطل و اهل آن وسرانجام شهادت است.
سوره توبه، آیه 111
منبع: تفسیر نور؛ ج 2؛ ص351
شنبه 95/07/17
آیا امام حسین علیه السلام برتر از دیگر امامان است؟
پاسخ:
بر اساس متون مقدس دینی و روایات ائمه همه ائمه نور واحد هستند(1).
یعنی در فضائل ذاتی برابر هستند اما شرائط زندگی و موقعیت سیاسی و اجتماعی که در آن زندگی می کردند مساوی نبوده است و چه بسا همین موقعیت خاص اجتماعی موجب یک نوع برتری برای آن امام (ع) شده است.
حال این برتری یا از این نظر است که خداوند به آن امام (ع) عنایت ویژه ای نموده است.
چنانکه امام باقر (ع) و امام صادق (ع) فرمودند:
به درستیکه خدای تبارک و تعالی در قبال شهادت امام حسین (ع)، امامت را در فرزندان و ذریه او قرار داد، و شفا را در تربتش و استجابت دعا را در نزد قبرش و زائر قبر حسین علیه السلام مدتی را که به زیارت می رود تا بر می گردد جز عمر او بحساب نمی آید.(2)
و یا از این نظر است که بیان برتری امام خاصی در متون دینی عاملی در ایجاد پیوند بین مکتب و عواطف و احساسات و عشق مردم خواهد گشت و همین موجب زنده بودن همیشگی مکتب خواهد شد.
چنانکه امام صادق (ع) فرمود: “اگر نزد کسی از حسین (ع) یادی به میان آید و اشک از چشمان او باندازه بال مگسی جاری شود ثوابش بر خدای عز و جل است که کمترین آن دخول در بهشت است(3)
روایات زیادی که فضیلت گریه و عزاداری را برای امام حسین (ع) بیان می کنند در همین راستا قرار دارند.
اما نکاتی که می توان اشاره نمود :
- آشکار نمودن و نشان دادن روح حماسی و شجاعت و قهرمانی امام (امامت) در یک صحنه و میدانی که در جلو چشم هزاران افراد بوده
و چندین تاریخ نگار و مورخ، با چشم خود دیده و با گوش خود شنیده اند و آنرا ثبت نموده اند. و همین موجب زنده شدن روح حماسی و غیرت و شجاعت در میان مسلمین شده است.
پیامدهای آن قیامهای متعددی بود که پس از عاشورا رخ داده است. و در واقع کمتر انقلاب مردمی بعد از امام حسین (ع) در ممالک اسلامی رخ داده که رهبران آن نهضت، از امام حسین (ع) الگو نگرفته باشند.
و به تعبیر شهید مطهری: “کلید شخصیت حسین حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حق پرستی است.(4)
2- امام حسین (ع) شخصیت اسلامی مسلمین را زنده کرد.(5)
3- واقعا کربلا، پیامی است که با خون نوشته شد. و تاریخ نشان می دهد که سخنانی که با خون نوشته شده هرگز پاک نمی شود. زیرا از کمال صداقت و خلوص و عمق تصمیم و اندیشه حکایت می کند.(6)
هیچ کس به اندازه شهدا به بشریت خدمت نکرده است چون آنها هستند که راه را برای دیگران باز می کنند و برای بشر آزادی را به هدیه می آورند آنها هستند که برای بشر محیط عدالت بوجود می آورند.
که دانشمندان به کار دانش خود مشغول باشند؛ مخترع با خیال راحت به کار اختراع خودش مشغول باشد، تاجر تجارت کند، محصل درس بخواند،
و هر کس کار خودش را انجام دهد. اوست که محیط مناسب را برای دیگران به وجود می آورد مثل آنها مثل چراغ و مثل برق است. اگر چراغ یا برق نباشد، ما و شما چکار می توانیم انجام دهیم؟(7)
نتیجه این که :
امام حسین(ع) به خاطر شرایط زمانی در این برهه از تاریخ قرار گرفت و صاحب این مقام و منصب شد و شیعه معتقد است هر امام دیگری اگر در زمان ایشان بود و این شرایط را داشت قطعا کارهایی را که امام حسین(ع) کرد می کردند.
پی نوشت:
1-بحار الانوار ج 26 ص 222 و 280 و 310.
2- بحار الانوار ج 44 ص 221، تفسیر برهان ج 4/242،
3- بحار الانوار ج 44، ص 289 و 291.
4- مجموعه آثار مطهری، ج 17، ص 45.
5- همان، ص 50 تا 62.
6- همان، ص 656 و 657.
7- همان، ص 42.
شنبه 95/07/17
از دیدگاه علمی، سوگواری برای سیدالشهدا علیه السلام، کاملاً از شرایط یک عزاداری و غمگینی طبیعی، برخوردار است و با رفتارهای اجتماعی مبتنی بر شناخت، انجام می شود.
از این رو، بدون تکیه و اصرار بر قالب رفتاری خاص و بر اساس فرهنگ دینی و اجتماعی مردم، برگزار می شود و بر شناخت و آگاهی، استوار است و تنها یک رفتار نمادین و عزاداری بی روح و خشک نمی باشد.
عزاداری مسلمانان بر اساس شناختی که عزاداران از حسین بن علی علیهما السلام و اهداف عالی آن حضرت و حرکت منتهی به شهادت او دارند، انجام می پذیرد.
به همین دلیل در حین مرثیه سرایی، سوگواری روشن گرانه دارند؛ نه شیون بی هدف. بلکه آنان با عزاداری، به تمام زندگی خود، هدف می بخشند و حیات خود را حسینی می سازند و کسب نشاط می کنند و از مرگ ذلّت آفرین، فرار می کنند و به سوی زندگی با عزت و شرافت، گام برمی دارند.
بنابراین، اشک ریختن و عزاداری برای امام حسین علیه السلام، غمگینی و ماتم نابهنجار و بیمارگونه نیست؛ بلکه عین هنجارهای دینی و اجتماعی و مساوی با سلامت روح و روان است.
اگر اشکی که ما برای امام حسین علیه السلام می ریزیم، در مسیر هماهنگی روح ما باشد، پرواز کوچکی است که روح ما با روح حسینی، همراه می کند.
از دیدگاه علمی و روان شناسی، شاید بتوان گفت که اگر این نوع واکنش های عاطفی از یک مسلمان بروز نکند، نشان بیماری و مرض باشد؛ همان گونه که فقدان علائم غمگینی وعدم ظهور رفتارهای عزاداری و ماتم سرایی، نشان بیماری تلقی شده است.
شاید تصور شود که برخورداری از این روحیه، قابل ستایش است که افرادی – با وجود داغ دیدگی و رابطة نزدیک با چیزی یا فردی از دست رفته - هیچ یک از علائم ماتم و غمگینی را نشان نمی دهند و در یک نگاه سطحی، ممکن است روحیه این افراد، قابل تحسین به نظر آید؛ اما در حقیقت و در ژرفای این برخورد سطحی، آنان دچار استفاده بیش از حد از مکانیزم های دفاعی و انکار غم شده اند.
پایگاه حوزه نت