مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
شنبه 96/07/29
?ماه صفر دومین ماه قمری است که برای نامگذاری آن دو دلیل ذکر می شود:
?نخست این که از صُفْرَة به معنای زردی گرفته شده، زیرا زمان انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است.
?دلیل دوم این که از صِفْر به معنای خالی گرفته شده است، چرا که با پایان یافتن ماه های حرام(رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) قبایل بار دیگر وارد جنگ می شدند و شهرها خالی می شد.
?معروف است که صفر ماهی منحوس است. در چرایی منحوس بودن ماه صفر دلایلی از جمله رحلت پیامبر اکرم(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع) در این ماه را ذکر می کنند. همچنین ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است، و نیز آغاز جنگ صفین در نخستین روز صفر بوده است.
?در برخی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان از انجام کارهای مهم در ماه صفر، پرهیز و برای دفع آفات و بلایای این ماه بسیار صدقه دهند. به همین دلیل مسلمانان از این ماه به عنوان ماهی نحس و بد یمن یاد می کنند، چرا که در این ماه وحی قطع می شود. حضرت علی(ع) در این مورد فرموده است: با رحلت پیامبر(ص) چیزی قطع شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد.
یکشنبه 96/07/16
۱- بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند
«در منزل خودِ من، همهی افراد، بدون استثناء هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه می کنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را می گذارم و می خوابم. همهی افراد خانهی ما، وقتی می خواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر می کنم که همهی خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.» ۱۳۷۴/۲/۲۶
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۲- فرزندان در سنین پایین باید عادت به کتابخوانی کنند
«آنچه که همیشه برای انسان می ماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه می توانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راه های مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند.» ۱۳۹۱/۷/۲۰
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۳- مسئولان از خوابشان هم خواهند زد …
«حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسألهی کودک و نوجوان را آنچنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال می کنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.» ۱۳۷۷/۲/۲۳
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۴- تهاجم فرهنگی حقیقتی در میان جوان، نوجوان و حتی کودک ایرانی
« تهاجمفرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ میخواهند بر روی ذهن ملت ما و بر روی رفتار ملت ما -جوان، نوجوان، حتی کودک- اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جملهی همین است؛ این اسباببازیهایی که وارد کشور میشود از جملهی همین است … الان آموزش زبان انگلیسی خیلی رواج پیدا کرده… همهی کتابهای آموزش که خیلی هم با شیوههای جدید و خوبی این کتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقلکنندهی سبکزندگی غربی است.» ۱۳۹۲/۹/۱۹
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۵- دسترسی بیگانگان به کودکان ما جای نگرانی است
«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبعفرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایتکنندهی فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست… ناگهان مشاهده می کنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانههای گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم!»
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
پنجشنبه 96/07/13
(1). « موقع زيارت »
در كامل الزياره از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمودند:
مردگان را چون پيش از طلوع آفتاب زيارت كنيد ، مى شنوند و به شما جواب مى دهند و اگر بعد از طلوع آفتاب زيارت كنيد مى شنوند و جواب نمى دهند.
« مفاتيح الجنان »
———————
(2). « فاتحه »
در روايت است از معصوم كه وقتى سر قبر ميتى براى فاتحه خوانى مى رويد ، پنج انگشت را روى قبر بگذاريد و يك حمد و سه قل هو الله بخوانيد و بعد با انگشتان دست ، چند بار روى سنگ قبر بزنيد و اين دعا را براى مذكر بخوانيد:
«اللهم ارفع العذاب عن صاحب هذا القبر و ارفع درجته »
و براى مؤنث بايد گفت:
«اللهم ارفع العذاب عن صاحب هذا القبر و ارفع درجتها »
خدايا عذاب را از صاحب قبر برطرف نما و درجه اش را بالا ببر.
و در روايت است كه هفت مرتبه سوره قدر خوانده شود و در نقل است كه يازده صلوات هم وارد شده است.
¤¤¤¤¤
در روايتى از معصوم آمده كه وقتى پنج انگشتان را بر روى قبر مى گذاريد و فاتحه مى خوانيد ، قبر مرده پر از نور و روشن مى شود و روحش آگاه و حاضر مى شود.
¤¤¤¤¤
رسول خدا (ص) فرمودند: وقتى سر قبر ميتى مى رويد و فاتحه مى خوانيد ، روح مرده حاضر مى شود و با شما انس مى گيرد و خوشحال مى شود و براى شما دعا مى كند و از هديه [ فاتحه ] شما تشكر مى كند.
¤¤¤¤¤
همچنين وارد شده است وقتى وارد قبرستان شديد يك سلامى به همه مرده ها بدهيد و بگوئيد:
السلام على اهل لاإله إلاالله و رحمة الله و بركاته
———————
(3). « ملك نقاله »
1. مرحوم مغفور علامه نهاوندى رحمة الله عليه روايتى از ابو ابصير نقل مى كند و مى گويد عرض كردم به امام صادق عليه السلام ، يابن رسول الله انتقال ميت از مكان خودش و گذاشتن ديگرى در آن مكان چگونه صورت مى گيرد؟
آن بزرگوار فرمودند: اى ابا محمد ، خداوند هفتاد هزار ملك خلق فرموده كه به آنها ملك نقاله مى گويند و آنها در مشرق و مغرب متفرقند و مى گردند اموات مردم را جابجا مى كنند و آنها را مى گذارند به مكانى كه هر يك مستحق آن هستند و جسد ميت را از ميان قبر برداشته و ديگرى را در جاى او مى گذارند ، آنطورى كه شما متوجه نشويد و ندانيد يعنى احياء از اين امر با خبر نمى شوند و اين از قدرت خدا بعيد نيست.
¤¤¤¤¤
2. از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده كه آن حضرت مى فرمود: مردگان خود را در هر كجا مى خواهيد دفن كنيد ، پس اگر از صلحاء و نيكويان باشند ، ملائكه آنها را در جوار بيت الله الحرام و مدينه منوره نقل مى كنند و اگر فاسق و از اشرار بوده باشند ، ملائكه آنها را به هر جا كه بيابند او را اهل از براى آنجا منتقل مى كنند.
¤¤¤¤¤
3. از روايات و احاديث استفاده ميشود كه وقتى مؤمنى را دفن مى كنند ، ملك نقاله مى آيد و از شخص مؤمن سؤال مى كند كه دوست دارى جسمت را كجا ببرىم؟
هر جا كه شخص مؤمن گفت بدن او را منتقل مى كنند
( قبرستان وادى السلام نجف ، كربلا ، قبرستان بقيع ، خانه خدا و … )
ولى انسان فاجر و فاسد را از جاى خوب كه لياقت آنرا ندارد جسم او را برمى دارند و به جائى كه لياقت و شأن بدى اوست منتقل مى كنند.
شاهد اين مثال ، هارون الرشيد لعنت الله عليه است كه پائين پاى حضرت رضا عليه السلام مدفون است.
قطعا اگر قبر اين ظالم را بشكافند ، هارون در اين مكان نخواهد بود ، آدم ظالمى مثل هارون لياقت چنين مكانى را ندارد و حتما ملك نقاله او را به يك جائى كه در شأن ظالمين است منتقل كرده اند.
« الا لعنت الله على القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون »
———————
(4). « مرگ »
1. آقا امام حسين عليه السلام فرمودند:
مرگ مانند گلوبندى است كه بانوان به گردن مى آويزند.
¤¤¤¤¤
2. به آقا امام سجاد عليه السلام عرض شد ، مرگ چيست؟
حضرت فرمودند: براى مؤمن مانند كندن جامه هاى چركين از تن و باز كردن غل و زنجيرهاى سنگين است.
« معانى الاخبار ، ص 289 »
———————
(5) . « عذاب قبر»
رسول خدا (ص) فرمودند:
« عذاب القبر من النميمه و الغيبة و الكذب »
عذاب قبر از سخن چينى و غيبت و دروغ گفتن است.
« جامع الاخبار ، ص 413 »
———————
(6). « فوت در پنجشنبه »
آقا امام صادق عليه السلام فرمودند:
هر مؤمنى كه بين ظهر پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنيا برود ، خداوند او را از فشار قبر در امان دارد.
« من مات ما بين زوال الشمس من يوم الخميس إلى زوال الشمس من يوم الجمعة أعاذه الله من ضغطة القبر »
« ثواب الأعمال شيخ صدوق ، ص 433 »
———————
(7). « ميوه درشت »
در روايت است وقتى از شما پذيرائى مى كنند ، ميوه و هر چيز خوراكى ديگر كه بزرگ و قابل توجه است برنداريد ، چرا؟!
چون قبل از شما بعضى آنرا زير نظر گرفته اند و چشم آنها در آن است و خوردن آن عافيت نمى شود.
این مورد از سخنان یک عالم در مراسم ختم بود
———————
رو به گورستان دمى خامش نشين
آن خموشان سخنگو را ببين
ليك اگر يك رنگ بينى خاكشان
نيست يكسان حالت چالاكشان
شحم و لحم زندگان يكسان بود
آن يكى غمگين، دگر شادان
تو چه دانى تا ننوشى قالشان
ز آنكه پنهان است بر تو حالشان
بشنوى از قالهاى و هوى را
ببينى حالت صد توى را
(مثنوى / 3 / 4764 ـ 4768)
سه شنبه 96/07/11
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام…
امان از شام !
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و …) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم…
صلی الله علیک یا سیدالساجدین ، الامام العارفین،زین العابدین…
برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
یکشنبه 96/07/09
زمانی که دشمنان زمین افتادن جسم یاران حسین(ع) را میدیدند، زینب(س) ارتفاع گرفتن و رشد ارواح اصحاب در درجات رشد و فضل تا «اعلا علیین» را میدید؛ از این منظر او جز زیبایی چیزی ندید.
نتیجه سطحی دیدن ماجرای عاشورا دوری شدن از منطق قرآنی زینب(س) است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا
ماجرای قیام امام حسین(ع) و کربلا دارای ابعاد معرفتی گستردهای است که متأسفانه بهطور شایسته و بایسته به این ابعاد پرداخته نشده است و اگر هم از سوی محققان کاری صورت گرفته، بهخوبی در جامعه انعکاس نیافته است. وجود چنین خللی باعث انحراف و تحریفاتی در معارف عترت و عاشورایی شد و زمینه را برای دور شدن از اصل معرفت حسینی فراهم کرد.
از عمده آسیبهایی که بهفراخور تکبعدی دیدن ماجرای عاشورای حسینی در جامعه شیعه رواج یافت، میتوان به مواردی مانند «پرداختن به ظاهر حادثه عاشورا»، «عدمتحقیق روی ابعاد غیبی و مخفی واقعه کربلا»، «عدم پرداختن به اهداف اصلی و معرفتی امام حسین(ع)»، «رواج تحریفات تاریخی و روایی»، «عدمانطباق معارف حسینی و عاشورایی» و … اشاره کرد. در ذیل به شرح برخی از موارد مذکور میپردازیم.
ظاهر عاشورا ما را به معرفت حسینی نمیرساند
پرداختن به ظاهر ماجرای عاشورا نهتنها به انسان تصویر دقیقی از این واقعه عظیم تاریخی الهی نمیدهد بلکه ممکن است اصل ماجرای قیام حسینی(ع) را زیر سؤال ببرد؛
به این صورت که ظاهر واقعه عاشورا همان چیزی است که در مقاتل و تواریخ وجود دارد و کسانی که خود را مقید به این دو منبع میکنند و پا را فراتر نمیگذارند، فقط جنگ و خون و شمشیر برایشان پررنگ جلوه میکند و همان را به مخاطبان ارائه میدهند، در حالی که باید از مقاتل و تاریخ استفاده عبرتی و معرفتی داشت.
رهبر معظم انقلاب با همین نگاه در دهه هفتاد الگوی بسیار خوبی را در قالب مباحث «عبرتهای عاشورا» به جامعه شیعه ارائه دادند که در تاریخ تشیع نمونه نداشت. چه پسندیده بود که سایر محققان این خط را در مباحث معرفتی نیز ادامه میدادند و آن را وارد محافل مذهبی میکردند.
زینب(س) شاهد زیباییهای عاشورا
اما در جریان کربلا با فرد بزرگواری مواجه هستیم که تربیتیافته مکتب اهلبیت(ع) است و از زاویهای به کربلا نگاه میکند که زیبایی را نتیجه میگیرد و میفرماید «مارأیت إلّا جمیلاً»؛
زیرا برای زینب(س) سیر تربیت 6 ماهه یاران امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا تا رسیدن به «اعلی علّیّین» پررنگ جلوه میکند، اصحابی که بین آنها پیر و جوان و خردسال با آیین و مذاهب مختلف حضور داشتند.
زینب(س) که تا حدود زیادی عالم به معارف قرآن بود، شاهد بود تربیتی که نوح(ع) توانست طی 950 سال رسالتش آن هم با عدهای معدود انجام دهد، برادر و امامش حسین(ع) توانست با سرعت بسیار فراتر از نوح(ع) در مدت کمتر از 6 ماه با عدهای بیش از عده اصحاب نوح(ع) انجام دهد.
از این رو میبینیم که امام صادق(ع) در روایتی فرمودند: «سفینةالحُسَین أسرَعَ و أوسَع؛ کشتی حسین سریعتر و وسیعتر است».
یاران حسین(ع) بدون اذن وارد میدان نشدند.
زینب(س) شاهد بود که اصحاب در تمام مراحل آزمون الهی، سرافراز بیرون میآیند و هر بار به معنای واقعی کلمه، با امام زمانشان تجدید بیعت میکنند.
از سوی دیگر این بانوی مکرم اسلام شاهد دلدادگی و سر سپردگی اصحاب عاشورایی به امام حسین(ع) در روز عاشورا بود طوری که با وجود اشتیاق فراوانی که به شهادت در رکاب مولایشان و پیوستن به دوستان شهیدشان داشتند، بدون اذن امام پا به میدان نبرد نمیگذاشتند.
بنابراین در زمانی که دشمنان زمین افتادن جسم یاران حسین(ع) را میدیدند، او ارتفاع گرفتن و رشد ارواح اصحاب در درجات رشد و فضل تا «اعلا علیین» را میدید؛ لذا در نظر زینب(س) ماجرای کربلا چیزی جز زیبایی نبود.
تحریف محتوای عاشورا جامعه را از معرفت حسینی دور میکند.
آسیب دیگری که میتواند قیام امام حسین(ع) و معارف عاشورایی را تحتالشعاع خود قرار دهد، «وجود تحریفات محتوایی و تاریخی» است. متأسفانه وجود محتواهایی که مطابق روایات اهلبیت عصمت و طهارت(ع) نیست، بهوفور بین جامعه مداحان و برخی منبرهای دینی دیده میشود.
بهعنوان نمونه یکی از مسائلی که مدام در هیئتهای مذهبی مطرح میشود، مسأله تشنگی و گرسنگی کاروانیان و القای احساس درد شمشیر و آهن اصحاب عاشورایی به مخاطبان است، اما وقتی به روایات معتبر رجوع میکنیم، با چیزی بر خلاف آنچه تاکنون مطرح شده است، مواجه میشویم.
اصحاب امام حسین(ع) درد شمشیر را احساس نمیکردند.
امام محمد باقر(ع) در روایتی مشهور فرمود: «حسینبن علی(ع) قبل از اینکه کشته شود به اصحابش فرمود: همانا رسول خدا(ص) (به من) فرمود: اى فرزندم، همانا تو بهزودى بهسوى عراق سوق داده خواهى شد. و همانا تو و جماعتی از اصحاب تو در آن سرزمین شهید خواهید شد که (آنان) درد آهن (نیزه و شمشیر) را حس نمىکنند.»
و بعد حضرت استناد به آیه69 انبیا کرد و فرمود: «رسولالله(ص) سپس این آیه را تلاوت فرمود:«گفتیم: ای آتش؛ سرد و سلامت باشد بر ابراهیم»، جنگ براى تو و بر اینان (همراهانت) سرد و سلامت خواهد شد». (مختصرالبصائر، ص139)
آثار هنری عاشورا، تصویر زیبا به مخاطب نمیدهد.
نتیجه پررنگ کردن مسألهای که بر خلاف روایات اهلعترت(ع) است، آسیبی جدی به معارف اصیل شیعی وارد میکند که بهسادگی قابل جبران نیست، به این صورت که گویی فقط تشنگی و گرسنگی اصحاب مسأله اصلی عاشورا و کربلا بود. بنابراین با این نگاه علاوه بر اینکه هیچ گاه نمیتوان به حقیقت و زیباییهای عاشورا دست یافت، امام حسین(ع) و اصحاب حضرت مدام در موضع ضعف و انفعال قرار داده میشوند. از ین رو وقتی عمده آثار هنری واقعه عاشورا را میبینیم، حقیقتاً نمیتوانیم زیبایی برداشت کنیم بلکه مدام خون و شمشیر و سیاهی فضای غالب آثار هنری است. پس بیاییم منظر خود را به زینب(س) نزدیکتر کنیم.
یادداشت: سعید شیری
شنبه 96/07/08
شیخ کلینى از جناب صادق علیه السلام روایت کرده که آنجناب فرمود:
تاسوعا روزى بود که جناب حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آنحضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عمر سعد خوشحال شدند بسبب کثرت سپاه و بسیارى لشکر که براى آنها جمع شده بود و جناب حسین ع و اصحابش ضعیف شمردند و یقین کردند که یاورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند نمود.
پس فرمود پدرم : فداى آن ضعیف غریب .
آنچه در روز تاسوعا اتفاق افتاد:
1.محاصره خیمه ها در کربلا
امام صادق علیه السلام فرمودند:
تاسوعا روزی بود که حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند،و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه ولشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند،وآن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند ویقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد واهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.1
2.آمدن شمر و رساندن نامه ی ابن زیاد
در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،وشمر نامه ابن زیاد را آورد.2
3. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین علیها السلام
در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد . 3
آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسانید وبانگ برآورد:
“أین بنو اختنا": “پسران خواهر ما کجایند"؟
ولی آن بزرگواران جواب ندادند.
امام حسین علیه السلام فرمودند:جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.
حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند:چه می گویی؟
شمر گفت:من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید.
حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود:"لعنت خدا بر تو وامیر تو (و برامان تو ) باد . ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد"؟!4
4.خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش
در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.
5- مهلت برای راز و نیاز
وقتی عمر سعد لشکر را آماده جنگ با امام علیه السلام نمود ومعلوم شد که قصد جنگ دارد، حضرت به برادرش عباس علیه السلام فرمود :
نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا که : «و هو یعلم انی احب الصلاة له و تلاوة کتابه» (خداوند می داند و گواه است که من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم).
پس حضرت عباس علیه السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و ازآنها شب عاشورا را برای نماز وعبادت مهلت خواست عمربن سعد درموافقت با این درخواست مردد بود وسرانجام ازلشكریان خود پرسید كه : چه باید كرد؟
عمروبن حجاج گفت : سبحان الله اگراهل دیلم ( كنایه ازمردم بیگانه ) و كفار از تو چنین تقاضائی می كردند سزاوار بود كه با آنها موافقت كنی .
قیس بن اشعث گفت : درخواست آنها را اجابت كن بجان خودم سوگند كه آنها صبح فردا با توخواهند جنگید .
ابن سعد گفت : بخدا سوگند كه اگربدانم چنین كنندهرگز با درخواست آنها موافقت نكنم.(5)
و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن علی علیه السلام آمد و گفت :
ما به شما تا فردا مهلت می دهیم اگرتسلیم شدید شما را به نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم فرستاد واگر سرباززدید ، دست ازشما برنخواهیم داشت.(6)
منبع:
1 .کافی:ج4 ص 174.
2.اعلام الوری :ج1 ص455. فیض العلام:ص143.بحار الانوار :ج44ص361.
3.از مدینه تا مدینه :ص381_382
4.اعلام الوری:ج1 ص455.فیض العلام:ص146.بحارالانوار :ج44ص392.
5. مقتل الحسین مقرم،ص 212.
6. الارشاد مفید، ج2، ص91.
جمعه 96/07/07
هر ساله شور و اشتیاق عزاداری برای سید و سالار شهیدان بیشتر می شود و این دریای بیکران شور و شعور و احساس, دنیای متمدن امروزی را بیشتر از گذشته تحت تاثیر خود قرار می دهد تا مردم در سراسر دنیا با روحیه مبارزه با ظلم و ستم و دفاع از مظلوم وفداکاری برای شرف و فضیلت و آزادی وآزادگی آشنا شوند و این همان وعده راستین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمود:
در آیات و روایات از اسراف و تبذیر به صورت کلی نهی شده است چنانچه در سوره فرقان خداوند متعال می فرماید:
آنها كساني هستند كه به هنگام انفاق، نه اسراف مي كنند و نه سختگيري، بلكه در ميان اين دو حد اعتدال را رعايت مي كنند.(فرقان :67)
إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لاتَبرُدُ أبَدا
شهادت حسين سلام الله علیه آتشى در دل مؤمنان درانداخته است كه هرگز سرد نخواهد شد.
(مستدرك الوسائل : ج ۱۰ ، ص ۳۱۸)
یکی از مهمترین آداب و رسوم عزاداری موضوع اطعام است که به زبان عمومی از آن به نذری دادن تعبیر می شود که در آیات و روایات اسلامی بر آن تاکید شده است تاجایی که در بعضی از ادعیه از خداوند طلب توفیق برای اطعام مردم می شود و در برخی دیگر از روایات, اطعام کنندگان بهترین مردم معرفی شده اند.
( الأصول الستة عشر، ص 35)
برای دریافت کنندگان اطعام در روایات اسلامی مصادیق مختلفی بیان شده است که خویشاوندان و همسایگان و فقرا و کودکان و بیماران از جمله این مصادیق هستند.
اما یکی از مصادیق مهم این مساله اطعام عزادارن مصیبت دیده است که رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلم به دختر بزرگوارش فرمود: برای خانواده جعفر غذایی ببرید, زیرا حادثه شهادت جعفر آنان را مشغول کرده است
(دیلمى ج 1، ص 77)
چنانچه از این روایت استفاده می شود, اطعام به عزاداران اختصاصی به عزادارن فقیر ندارد و به صورت کلی تاکید شده است و چه عزایی بزرگ تر و عظیم تر از عزای سید وسالار شهیدان که محتشم کاشانی از آن به صبح تیره ای یاد می کند که :
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
و با استناد به این روایات مردم با برپایی خیمه عزای حسینی به صورت گسترده اقدام به اطعام عزاداران حسینی می کنند.
اما هر ساله در روزهای ایام ماه محرم, عده ای از نویسندگان در شبکه های اجتماعی دست به قلم شده و در اینستاگرام و تلگرام از دغدغه های خود نسبت به هزینه های برپایی خیمه های عزا برای سید و سالار شهیدان می نویسند و انتقاد می کنند و برخی هم با وجود اینکه در طول سال شعار احترام به عقاید دیگران را سر می دهند, نه تنهایی احترامی نمی گزارند, بلکه توهین های بی شرمانه ای به زبان می آورند و در شبکه های اجتماعی قلم فرسایی می کنند.
سوالاتی از این قبیل :
1-با هزینه این عزاداری ها چه تعداد می توان اشتغال زایی کرد؟
2-با خرج و مخارج این نذری ها هزینه تحصیل چه تعداد کودک بی بضاعت را می توان تامین کرد؟
3-با صرف این هزینه ها در راه تامین جهیزیه دختران دم بخت چه تعداد جوان می توانند زندگی مشترک خود را آغاز کنند؟
و صدها ضرب و تقسیم مختلف با این هدف که عزاداری برای سید الشهدا علیه السلام را تعطیل کنید و در مقابل به این امور بپردازید.
اما جدای از اینکه در آیات و روایات از اسراف و تبذیر به صورت کلی نهی شده است چنانچه در سوره فرقان خداوند متعال می فرماید: آنها كساني هستند كه به هنگام انفاق، نه اسراف مي كنند و نه سختگيري، بلكه در ميان اين دو حد اعتدال را رعايت مي كنند.
(فرقان :67)
توجه به چند نکته ضروری و لازم است:
1-همین مردم در برنامه ماه عسل امسال, میلیاردها تومان برای آزادی زندانیانی که برخی به خاطر تنها 5 میلیون تومان سال ها اسیر زندان بودند و رنج دوری از خانواده و فرزندان تحمل این موضوع را برای آنان سخت و دشوار کرده بود, با دل و جان هزینه کردند و موجبات آزادی صدها نفر را فراهم کردند.
2-همین مردم ,هر ساله در جشن عاطفه ها و ….هزینه تحصیل هزاران کودک بی بضاعت را که توان تامین وسایل مورد نیاز برای تحصیل را ندارند, تامین کردند .
و صدها مناسبت دیگر از کمک به سیل زدگان و زلزله زدگان گرفته تا کمک به مردم مظلوم در اقصی نقاط دنیا که مردم ایران اسلامی سنگ تمام گذاشته و با شور و شوق وصف نشدنی از جان و مال خود در راه خدا انفاق می کنند.
یکی از مهمترین آداب و رسوم عزاداری موضوع اطعام است که به زبان عمومی از آن به نذری دادن تعبیر می شود که در آیات و روایات اسلامی بر آن تاکید شده است تاجایی که در بعضی از ادعیه از خداوند طلب توفیق برای اطعام مردم می شود و در برخی دیگر از روایات, اطعام کنندگان بهترین مردم معرفی شده اند.
( الأصول الستة عشر، ص 35)
اما سوال اصلی اینجاست که :
1-چرا کسی از میلیاردها دلاری که ایرانی ها هرساله صرف هزینه سفر به خارج از کشور از آنتالیا گرفته تا پاتایا و مالزی و سنگاپور و ……..می کنند, انتقادی نمی کند که چرا این افراد هزینه سفر خود را صرف کمک به فقرا نمی کنند؟
2-چرا هیچ فردی از ارقام نجومی که در ایران صرف هزینه خرید و مصرف لوازم آرایشی می شود , تا جایی که رتبه تک رقمی در مصرف لوازم آرایش را در دنیا بدست آورده ایم ,حرفی به میان نمی آورد که چرا این ارقام نجومی صرف هزینه تحصیل کودکان بی بضاعت نمی شود؟
3-چرا هیچ کسی از بریز و بپاش های پارتی های شبانه و بعضا مختلطی که گاهی فقط مختص قشر مرفه جامعه است, انتقادی نمی کند که چرا صرف تامین نیازهای فقرا نمی شود؟
و هزاران سوال دیگر پیرامون میلیارد ها دلاری که در ایران صرف هزینه های مختلف می شود و هیچ گاه مورد انتقاد هیچ فرد و یا گروهی قرار نگرفته و نخواهد گرفت, اما همیشه مساله عزاداری برای سید الشهدا مورد انتقاد عده ای بوده است .
اما این انتقادها که بعضا به منظور دشمنی با عزاداری از طرف شبکه های معاند مطرح می شود, هرگز نمی تواند ذره ای از ابراز ارادت مردم به اباعبدالله الحسین علیه السلام کم کند و این مردم در کنار کمک به فقرا و نیازمندان و کودکان بی بضاعت و تهیه جهزیه برای دختران نیازمند, در اقامه عزای سید و سالار شهیدان و اطعام عزاداران که فقرا نیز در این سفره بزرگ سهم گسترده ای دارند, سنگ تمام گذاشته و بدون توجه به تورم و گرانی هر سال بیشتر از گذشته این موضوع را توسعه می دهند.
امین ادریسی- کارشناس حوزه/ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
پنجشنبه 96/07/06
ورود به متن واقعه عاشورا با دو باب «بُکا» و «زیارت» ممکن است.
«تحليلهاي كه از متن عاشورا نجوشيده باشد، خودش شبهه است، از تحليلهاي جريان روشنفكري در دورههاي هاي اخير (كه عاشورا را نتيجه يك درگيري قوميتي كه دوران آن گذشته است، ميداند) تا آن تحليلهايي كه مرحوم شهيد مطهري آن را روضه ماركسيستي براي امام حسين(ع) ميدانستند.
تحليلي كه همراه با دلدادگي و زيارت نيست، براي ما فهم از عمق عاشورا ايجاد نميكند. آنچه صيانت ايجاد مي كند، متن واقعه عاشورا است.
تحليلهاي بيرون از واقعه _ چه تحليلهاي عرفاني باشد كه از جمال و جلال صنع الهي سخن بگويد و چه تحلیلهای عقلي _ راهگشا نيست. ? بيرون اين حادثه ايستادن و تحليل كردن، نهتنها نجاتدهنده نيست، بلكه خود شبههاي ميشود كه بايد آن را جواب داد.
آنچه ما را از فتنهها عبور ميدهد، همان چيزي است كه اصحاب سيدالشهداء(ع) را نجات داد، يعني پناه بردن به شفاعت سيدالشهداء(ع) و ورود به متن بلاي عاشورا. امام حسين(ع)، سنگينترين بلا را تحمل كردند تا ازيكسو محبين را از اين شبههها و فتنهها نجات دهند و ازسويديگر آنها را در وادي نور سير دهند و اين امر تنها با ورود به متن حادث ممكن است و اين ورود نيز تنها با همين دو باب بكاء و زيارت، اتفاق خواهد افتاد.
با ورود به متن واقعه، تحليلها معنادار و بصيرتزا ميشود و انسان را به موضعگيري و صف و قتال ميرساند. تحليل با اين سرمايه بارور ميشود و الا نهايت تحليل به اينجا ميرسد كه عاشورا نتيجه خشونت بدر است. كسي كه عاشورايي نشده باشد، تحليل او از عاشورا هرچند به كشتن و كشته شدن برسد، تحليل صحيحي نيست. در همين دوران ما، ماركسيستها هم عاشورا را تحليل ميكردند ولي اين تحليل ها، نه تنها راهگشا نبود كه خود شبهه بود.»
?استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۳/۸/۱۳
شنبه 96/06/25
۲۵ ذیالحجه روز نزول آیهی هل اتی و روز خانواده گرامی باد.
********************************************
3 درس مهم که میتوان از سوره هلاتی گرفت:
الف: اخلاص
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
علت آنکه حضرت حق یک سوره را در شأن اهل بیت علیهم السلام نازل میفرماید به برکت اخلاص آن بزرگواران است. آن هم مرتبه والایی از اخلاص که فقط رضایت خدا را مد نظر، و مقصد و منظوری جز او نداشتند. لذا خداوند با ذکر کلمات «عَلى حُبِّهِ» و «لِوَجْهِ اللَّهِ» در سوره انسان به این امر اشاره میفرماید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً، إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لانُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً [انسان/8-9] و هم بر دوستى او (یعنى خدا) به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام مىدهند. (و گویند) ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مى دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسى هم نمى طلبیم.»
ب: ایثار
آن عزیزان با وجود روزه دار بودن، تحمل گرسنگی، تشنگی و نیاز به غذا خصوصا در روزهای دوم و سوم، اما در عین حال دیگران را بر خود ترجیح دادند. «ویُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ [حشر/9] آنان را بر خود ترجیح مىدهند، گرچه خودشان را نیاز شدیدى باشد»، و این کار حکایت از قدرت و عظمت بالای روحی آنان دارد که در عین احتیاج به غذا در آن شرایط بحرانی، چنین ایثاری را انجام دادند.
خداوند با ذکر کلمات «عَلى حُبِّهِ» و «لِوَجْهِ اللَّهِ» در سوره انسان به این امر اشاره میفرماید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً، إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً [انسان/8-9] و هم بر دوستى او (یعنى خدا) به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام مىدهند. (و گویند) ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مىدهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسى هم نمىطلبیم».
ج: انفاق
انفاق آن زمانی ارزش بیشتری پیدا میکند که متعلق آن، مورد علاقه انسان باشد و به تعبیر قرآن کریم: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ [آل عمران/92] هرگز به [حقیقتِ] نیکى [به طور کامل] نمىرسید تا از آن چه دوست دارید انفاق کنید و آن چه از هر چیزى انفاق مىکنید یقیناً خدا به آن داناست» و مصداق بارز این نوع انفاق را میتوان در این جریان به خوبی مشاهده کرد.
بنابراین آن چه که مهم است کیفیت عمل است «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا [هود/7] تا شما را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید» نه کمیت و زیادتی عمل. در جریان مذکور اگر چه آن غذاها از حیث کمیت و مقدار قابل توجه نبود ولی چون با ارزشهای عالی اخلاقیاخلاص، ایثار، انفاق مقرون شده بود، سبب نزول یک سوره در شأن اهل بیت (علیهم السلام) شد.
منابع:سمت خدا؛ حجت الاسلام والمسلمین میر باقری- تفسیر سوره انسان
فارس نیوز
دانشنامه رشد
جمعه 96/06/24
امام صادق علیهالسلام به نقل از امام باقرعلیهالسلام فرمودند: اگر بگویم اسم اکبر(اسم اعظم) در این دعاست درست است و اگر مردم بدانند چه اجابتی در آن نهفته است، سراسیمه به تعلیم آن روی میآورند. من این دعا را بر حاجاتم مقدم میکنم و دعایم به اجابت میرسد.
این همان دعای مباهله است که (پس از دستور مباهله) در آیه شریفه «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» جبرئیل بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل شد و ایشان را از این دعا آگاه ساخت.
به ایشان فرمود: تو و جانشینت (امام علی علیهالسلام) و دو نوهات و دخترت بیرون روید و با این دعا با آن گروه مباهله کنید.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: گنجهای دانشی که نزد خداوند است، بهتر و باقیتر (از هر چیز) است، پس با این دعا از خداوند طلب شفاعت کنید و از کسانی که اهلیتش را ندارند _ همچون سفیهان و منافقان _ کتمان نمایید.
دعا این است:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَلَالِكَ بِأَجَلِّهِ وَ كُلُّ جَلَالِكَ جَلِيلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَلَالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمَالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِهَا وَ كُلُّ عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ نُورِكَ بِأَنْوَرِهِ وَ كُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِنُورِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِأَوْسَعِهَا وَ كُلُّ رَحْمَتِكَ وَاسِعَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ كَمَالِكَ بِأَكْمَلِهِ وَ كُلُّ كَمَالِكَ كَامِلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكَمَالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ كَلِمَاتِكَ بِأَتَمِّهَا وَ كُلُّ كَلِمَاتِكَ تَامَّةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكَلِمَاتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ أَسْمَائِكَ بِأَكْبَرِهَا وَ كُلُّ أَسْمَائِكَ كَبِيرَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِزَّتِكَ بِأَعَزِّهَا وَ كُلُّ عِزَّتِكَ عَزِيزَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ مَشِيَّتِكَ بِأَمْضَاهَا وَ كُلُّ مَشِيَّتِكَ مَاضِيَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِقُدْرَتِكَ الَّتِي اسْتَطَلْتَ بِهَا عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَ كُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطِيلَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِقُدْرَتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِأَنْفَذِهِ وَ كُلُّ عِلْمِكَ نَافِذٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِأَرْضَاهُ وَ كُلُّ قَوْلِكَ رضا [رَضِيٌ] اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ مَسَائِلِكَ بِأَحَبِّهَا إِلَيْكَ وَ كُلُّ [و كلها] مَسَائِلِكَ إِلَيْكَ حَبِيبَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِأَشْرَفِهِ وَ كُلُّ شَرَفِكَ شَرِيفٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ سُلْطَانِكَ بِأَدْوَمِهِ وَ كُلُّ سُلْطَانِكَ دَائِمٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِسُلْطَانِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِأَفْخَرِهِ وَ كُلُّ مُلْكِكَ فَاخِرٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عَلَائِكَ بِأَعْلَاهُ وَ كُلُّ عَلَائِكَ عَالٍ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعَلَائِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ آيَاتِكَ بِأَعْجَبِهَا وَ كُلُّ آيَاتِكَ عَجِيبَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِآيَاتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ مَنِّكَ بِأَقْدَمِهِ وَ كُلُّ مَنِّكَ قَدِيمٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَنِّكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا أَنْتَ فِيهِ مِنَ الشُّئُونِ وَ الْجَبَرُوتِ اللَّهُمَّ وَ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكُلِّ شَأْنٍ وَ كُلِ [وَ بِكُلِ] جَبَرُوتٍ لَكَ
اللَّهُمَّ وَ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا تُجِيبُنِي بِهِ حِينَ أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِبَهَاءِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِجَلَالِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِجَمَالِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِعَظَمَةِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِكَمَالِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِقَوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِشَرَفِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِعَلَاءِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِكَلِمَاتِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِعِزَّةِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ»
سپس به اندازهای که نفس قطع شود بگو: «يَا اللَّهُ يَا رَبَّاهْ»
بعد از آن بگو:
«أَسْأَلُكَ سَيِّدِي فَلَيْسَ مِثْلَكَ شَيْءٌ وَ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ دَعْوَةٍ دَعَاكَ بِهَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ مُؤْمِنٌ امْتَحَنْتَ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ اسْتَجَبْتَ دَعْوَتَهُ مِنْهُ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَ أَتَقَدَّمُ بَيْنَ يَدَيْ حَوَائِجِي بِمُحَمَّدٍ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أَتَوَجَّهُ إِلَى رَبِّكَ وَ رَبِّي وَ أُقَدِّمُكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَتِي يَا رَبَّاهْ يَا اللَّهُ يَا رَبَّاهْ أَسْأَلُكَ بِكَ فَلَيْسَ كَمِثْلِكَ شَيْءٌ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ خَلِيلِكَ وَ نَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَ بِعِتْرَتِهِ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَيْ حَوَائِجِي وَ أَسْأَلُكَ بِحَيَاتِكَ الَّتِي لَا تَمُوتُ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي لَا يُطْفَأُ وَ بِالْعَيْنِ الَّتِي لَا تَنَامُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ»
اکنون حاجات خود را از خداوند بخواهید تا برآورده گردد، ان شاء الله.
(إقبال الأعمال، ج١، ص۵١٧)