مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
دوشنبه 98/07/15
حسین جآن❤️
ﺑﺎﺷﺪ ﺣﺴﯿﻦ …ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺑﻬﺎ …
ﺑﺪﻫﺎ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﻋﻘﺪﻩ ی ﺩﻝ ﺑﺎ که ﻭﺍ کنند …؟
جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است
زائر شدن، پیاده یقینا سعادت است
ویزا، بلیط، کرب و بلا مال خوب هاست
سهم چو من پیامک (هستم به یادت) است
یک اربعیـــن غـــزل، به امیــــدِ عنایتـــی …
این بغضِ من اگر چه خودش هم عنایت است
چیزی برای عَرضـــه ندارم مـــرا ببخش
یعنی غزل، نشانه ی عرض ارادت است
ما هیـــچ، ما گنـــاه… فقط جـــانِ مادرت
امضا بکن که شاعرت اهل شهادت است
باشد حسین (ع) کرب و بلا مال خوب ها
یک مهر تربت از تو برایم کفایت است
فاطمهسادات مظلومی
جمعه 98/07/05
دستت را میگذاری روی مرزی ترین نقطه وجودت یک حس گمشده آهسته شروع میکند به جوانه زدن… سلام می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا میشود…بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا میگیرد…
زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غریب الغربا حواست به من هست؟ دلت را جا گذاشتی در حرم و گره اش زدی به ضریح امام رضا…
جمعه 98/06/29
اﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ یکی ﻗﻮﯼ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ و ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ باشیم ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ پایین تر ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ، ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ :
ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ
ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ…
پنجشنبه 98/06/21
صبح روز عاشورا با صدای عزاداران مسجد محله، پسرم ازم خواست توضیح بدم که چرا امروز همه از اول وقت شروع به عزاداری می کنند؟ مگه امام حسین ظهر عاشورا شهید نشده!!
براش توضیح دادم که از چند روز قبل عاشورا خیمه های امام حسین حال وهوای خاصی داشتند چون همگی می دانستند که ظهر عاشورا قرار است چه اتفاقی افتاد و امام حسین علیه السلام همه را آگاه کرده بودند.
بعد خودش با تصورات تو ذهن خودش گفت: مثل اینکه من بدونم بابا داره میره بمیره :((گفت مامان خیلی حس بدیه من دوست ندارم اصلا چرا امام رفت؟ اون که خودش می دونست کشته میشه.
براش توضیح دادم که امام این کار را کردند تا اسلام را زنده نگه دارند، الان می بینی با اینکه این حادثه برای خیلی سال پیشه ولی هنوز هم هنوزه در دل مردم زنده است. بعد از گفتگوی مادر و پسری شروع به نقاشی کرد.
منم همه نقاشی هاش رو نصب کردم اسمش هم گذاشتیم نمایشگاه عاشورایی
یکشنبه 97/11/28
قلبت را آرام کن…..یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت…
نگاه کن به اطرافت…
به خوشبختى هایت…
به کسانی که میدانی دوستت دارند…
به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند…
و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت…
گاهی یک جای دنج انتخاب کن…
گاهی یک جای شلوغ…
آرامش را در هر دو پیدا کن…
هم درکنار شلوغی آدم ها…
هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها…
دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن…
باران را بی چتر بشناس…
خوشحالی را فریاد بزن…