نمایشگاه عاشورایی

صبح روز عاشورا با صدای عزاداران مسجد محله، پسرم ازم خواست توضیح بدم که چرا امروز همه از اول وقت شروع به عزاداری می کنند؟ مگه امام حسین ظهر عاشورا شهید نشده!!

براش توضیح دادم که از چند روز قبل عاشورا خیمه های امام حسین حال وهوای خاصی داشتند چون همگی می دانستند که ظهر عاشورا قرار است چه اتفاقی افتاد و امام حسین علیه السلام همه را آگاه کرده بودند.

بعد خودش با تصورات تو ذهن خودش گفت: مثل اینکه من بدونم بابا داره میره بمیره :((گفت مامان خیلی حس بدیه من دوست ندارم اصلا چرا امام رفت؟ اون که خودش می دونست کشته میشه.

براش توضیح دادم که امام این کار را کردند تا اسلام را زنده نگه دارند، الان می بینی با اینکه این حادثه برای خیلی سال پیشه ولی هنوز هم هنوزه در دل مردم زنده است. بعد از گفتگوی مادر و پسری شروع به نقاشی کرد.

منم همه نقاشی هاش رو نصب کردم اسمش هم گذاشتیم نمایشگاه عاشورایی

  • 5 stars
    نظر از: نردبانی تا بهشت
    1398/06/23 @ 10:19:23 ب.ظ

    نردبانی تا بهشت [عضو] 

    سلام مهنا جون
    إی جانم چه نقاشیهایی
    خدا حفظش کنه برات انشالله

  • پاسخ از: مهنــــا
    1398/06/23 @ 11:22:52 ب.ظ

    مهنــــا [عضو] 

    سلام زهرای عزیز
    قربانت آجی زنده باشی

  • 5 stars
    نظر از: یا کاشف الکروب
    1398/06/22 @ 09:33:21 ق.ظ

    یا کاشف الکروب [عضو] 

    با سلام و احترام قبول باشد عزاداریهایتان التماس دعا به وبلگ من هم نگاهی بیندازید نظرات را می پذیرمhttp://yakashefalkroob.kowsarblog.ir/

  • پاسخ از: مهنــــا
    1398/06/22 @ 06:18:45 ب.ظ

    مهنــــا [عضو] 

    سلام ممنون از حضورپرمهرتون
    خواهر من هرموقع وارد وبلاگ میشم بهتون سر میزنم.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.