مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
پنجشنبه 95/05/21
** آيه شماره 9 از سوره مبارکه یونس
**پاداش هدایت
** إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
ترجمه : كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مىكند به باغهاى [پر ناز و] نعمت كه از زير [پاى] آنان نهرها روان خواهد بود [در خواهند آمد]
تفسیر : 1- زمینهى هدایت الهى را باید خود ایجاد كنیم. «یهدیهم ربّهمبایمانهم»
2- در مقایسه بین ایمان و عمل، ایمان محور است. «یهدیهم ربّهمبایمانهم» و نفرمود: «بایمانهم و عملهم»
3 - هدایت خدا نسبت به مؤمنان، مطلق وفراگیر است. «یهدیهم» مطلق است.
4- ربوبیّت خداوند، سبب دستگیرى دائمى او از مؤمنان است. «یهدیهم ربّهم»
شنبه 95/05/16
*** سپهر آفرینش
لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
ترجمه : نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند
تفسیر : 1- مدار حركت خورشید و ماه طورى طراحى شده كه هرگز به یكدیگر برخورد نمىكنند و در ایجاد شب و روز خللى وارد نمىشود. «لا الشمس ینبغى لها ان تدرك القمر»
2 - همه ى كرات در مدار خود در حركتند. «كلّ فى فلك یسبحون»
3- حركت كرات در مدار خود با سرعت است. («یسبحون» یعنى شناى سریع)
چهارشنبه 95/05/13
<< داستان – شماره ۱ >>
بسم الله الرحمن الرحیم
•• داستانی تأمل برانگیز از تلاش و پیگیری یک پسر هوسران برای فریب دختر جوان و کشاندن او به محلی خلوت به قصد گناه و رخ دادن همین اتفاق برای ناموس وی
•• پسر جوان فاسد و هوسران که از قبل با دختری جوان آشنا شده بود و توانسته بود او را گام به گام بفریبد و وانمود کند که عاشق اوست و قصد ازدواج با او دارد، بالأخره توانست از او دعوت کند تا شنبه هفته آینده رأس ساعت پنج در مکانی بسته و فضایی رمانتیک با هم گفتگویی داشته باشند. دختر جوان نیز موافقت کرد و روز مذکور فرا رسید.
•• پسر جوان با دیگر دوستانش هم تماس گرفته و آنها را از قصه این دختر با خبر کرد و همگی منتظر بودند تا دختر بیاید. دقایقی به ساعت پنج مانده بود که مادر آن پسر زنگ زد و گفت: زود بیا خانه که حال پدرت خوب نیست. لذا مجبور شد از دوستانش جدا شود. البته به آنان گفت: هنگامی که آن دختر آمد، شما کار خود را انجام دهید، من میروم و به پدرم سر میزنم.
•• ساعت پنج رسید و دختر نیز وارد شد. این گرگهای بی وجدان همگی بر او تاخته و به او تجاوز کردند. سپس آن محل را ترک نموده و او را در حالت بیهوشی رها کردند.
•• پسر جوان پیش پدر رسید. مادرش گفت: چرا خواهرت را با خود نیاوردی؟ گفت: خواهرم؟ از کجا همراه من بیاید؟ مادر گفت: او را فرستاده بودیم تا تو را بیاورد؛ تو که تلفن های ما را جواب نمیدادی!
•• جوان به سرعت از خانه پدری خارج شده و خود را به آن محل رساند و ناگهان خواهرش را دید که مورد تجاوز قرار گرفته و از حال رفته است. در حالیکه خودش حیله گر، ترتیب دهنده و همه کاره این ماجرا بود و قربانی هم نزدیکترین انسان به او…
•• «كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ» (البقرة: 167)
خدا اینگونه اعمالشان را که برای آنان مایه اندوه و دریغ است، به آنان نشان میدهد.
–> چاه مکَن بهر کسی…