آخوند جهنمی

سال چهارم حوزه استادی داشتیم که تحصیل کرده فرانسه در رشته پزشکی بود و بعد حوزه آمده، روی نظم و سخت کوشی حساس بود هرکسی در یک جلسه غیبت می کرد جلسه بعد او را به کلاس راه نمی داد

و می گفت برو پیش مسئول مدرسه -که سخت گیر بود- مجوز کتبی بگیر و بیا. او از آنها درس می پرسید اگر می گفت دیروز غائب بودم می گفت عذر بدتر از گناه نیاور. غیاب بود باید از دوستانت درس را یاد می گرفتی.

یک روز طلبه ای با یک جعبه شیرینی آمد.

استاد به او گفت: دیروز نبودی؟!

آن طلبه گفت: دیروز مراسم عقد داشتم.این هم شیرینی که خدمت تون آوردم.

استاد گفت: مبارک باشه و دست تون درد نکنه تا بچه های کلاس مشغول خوردن هستند. بلند شو برو از مسئول مدرسه مجوز بگیر و بیا.

* روزی در حالی که طبق معمول درس روز قبل را به شکل تصادفی می پرسید گفت: من سخت گیرم؟

گفتیم: بله

گفت: نمی خواهم شما آخوند جهنمی شوید.

گفتیم: آخوند جهنمی ؟

گفت: بله این اصطلاح من است.

آخوند جهنمی به آخوندی می گویند که مردم یا مراکز دانشگاهی می گویند جهنم، فلان آخوند را دعوت کنیم و این زمانی است که از همه آخوندهای باسواد دعوت شده است ولی آنها به دلیل پر بودن برنامه و وقت شان دعوت را قبول نکرده اند.

کار این استاد من را به یاد شعار یکی از اساتید عرب زبان(ابو زهراء) که کمپانی ادب و تواضع بود می اندازد که مرتب می گفت:

“حوزوی لیس بفُوضوی"؛

طلبه هرج و مرج و بی نظم نیست.

 

برگرفته از کتاب شوخی های طلبگی

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.