نوشته شده توسط
مهنــــا در عشق است
بچه که بودم ؛آنقدر از خدا می ترسیدم ،که بعد از هربار شیطنت ، کابوس می دیدم … من حتی ناراحت می شدم که می گفتند خدا همه جا هست! با خودم می گفتم : ” یک نفر چطور می تواند تمام جاهای دنیا کشیک بدهد و تا کسی کارهایِ بدی کرد ، او را بردارد ببرد…
بیشتر »