مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
دوشنبه 95/05/18
✨ قال الصادق علیه السلام:
✅ هرگاه چهار چیز رواج پیدا کند ، چهارچیز آشکار می شود:
۴- چون زنا رواج پیدا کرد، زلزله پدید آید
۳- چون از دادن زکات خودداری شود، چهارپایان بمیرند
۲- چون قضاوت به باطل حکم کنند، قطره ای باران از آسمان نبارد
۱- و چون عهد و پیمان شکسته شود، مشرکان بر مسلمانان پیروز شوند
???? خصال ج1 ص 242 ، برگرفته از کتاب احادیث_الطلاب آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
______________________________________
دوشنبه 95/05/18
*****************************************
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﯽ
ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺩﻧﯿﺎ کم ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ
ﭘﺲ ﺑﺨﻨﺪ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺵ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﯽ
ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎ کمبود اکسیژن مواجه نمیشود
پس نفس بکش
از گرمای خورشید لذت ببر
زندگیتان سرشار از گرمای لذت بخش
*****************************************
یکشنبه 95/05/17
سوال : آیا امام کاظم و امام رضا علیهما السلام فرزندانی به نام حسن داشتند که به آن حضرات، «ابو الحسن» می گویند؟
پاسخ: در فرهنگ عرب، برای انتخاب کنیه افراد، گاهی از نام فرزند آن شخص استفاده می شود. در این حالت، نام فرزند بزرگ تر به کلمه «اَب» یا «اُم» اضافه می شود و به عنوان کنیه، به پدر یا مادر او اطلاق می شود؛ مانند «ابو الحسن» که کنیه امام علی و بر گرفته از نام فرزند بزرگ ایشان امام حسن است و نیز امام هادی که به مناسبت فرزندشان امام حسن عسکری، «ابوالحسن الثالث» نامیده می شود.
اما در برخی از موارد، بدون توجه به نام فرزند (خصوصاً برای کسانی که فرزند ندارند) با استفاده از برخی ویژگی های موجود در افراد، برای آنان کنیه قرار داده می شود. به خصوص که برخی از افراد زمانی کنیه دارند که هنوز ازدواج نکرده یا فرزند ندارند، امام رضا فرزند خود، امام جواد را برای احترام و تعظیم، همواره با کنیه «ابو جعفر» خطاب می کردند، در حالی که ایشان خردسال بوده و ازدواج هم نکرده بودند.
ادامه دارد…..
یکشنبه 95/05/17
سوال : اگر مصدومى زير آوار مانده و پايش گير كرده و احتمال ريزش بقيه آوار هم هست و ممكن است تلف شود و ما مى توانيم با قطع كردن پايش او را نجات دهيم، در صورتى كه اين كار در تخصص ما نباشد، تكليف چيست؟ و در صورتى كه متخصص، پاى چنين فردى را براى نجات جان او قطع كرد آيا ضمان دارد يا خير و اگر ضمان دارد به عهده اقدام كننده است يا حكومت؟
جواب : اگر براى نجات مصدوم از مرگ راهى جز قطع پاى او وجود ندارد، قطع پاى او جايز بلكه واجب است و با توجه به اين كه راهى غير از اين براى نجات مصدوم وجود نداشته، ضمان ندارد.
یکشنبه 95/05/17
——» کلام شهدا : مادران و پدران، بیشتر صبور باشید و با حوصله فرزندانتان را تربیت اسلامی بکنید که در آینده، اینها حافظِ اسلام و مرزهای اسلاماند. در مشکلات و سختیها به یاد خدا باشید و به صبر و صلواتِ خدا توسّل جویید که خداوندِ تبارک و تعالی با صابران است. شهيد رحيم آنجفي
——» خاطره شهدا : هیچ وقت بی اجازه من و مادرش جایی نمی رفت. این اولین باری بود که ما نمی دانستیم احمد کجاست. نگرانش شده بودیم. مدتی گذشت تا او آمد. مقابل من که رسید سرش را انداخت پایین و خیلی آرام سلام کرد. بعد همان طور که سرش پایین بود گفت: ببخشید، باید می رفتم. شما و مامان نبودید که اجازه بگیرم. حالا هم معذرت می خواهم. آن لحظه حس کردم که احمد همه وجود مرا تسخیر کرده است. وجودی که بعدها عاشقانه به امام تقدیم کردم. شاید که مقبول افتد. شهید احمد اسکندری
منبع : کتاب حکایت سرخ، انتشارات حدیث نینوا
منبع کلام شهدا:سايت وصيت
یکشنبه 95/05/17
—–» ویژگی مؤمن
*** امام رضا(ع) در عبارتی کوتاه به سه ویژگی برجسته مومن اشاره میکند که اگر این سه ویژگی در شخصی وجود نداشته باشد، نمی تواند مدعی ایمان باشد. آن حضرت(ع) می فرماید:
لایکون المومن مومنا حتی تکون فیه ثلاث خصال: 1-سنه من ربه؛ 2-سنه من نبیه؛ 3-سنه من ولیه. فاماالسنه من ربه فکتمان سره. و اما السنه من نبیه فمداراه الناس. و اما السنه من ولیه فالصبر فی الباساء و الضراء؛
*** مومن، مومن واقعی نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش. اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است. این که آن حضرت(ع) بر رازداری تأکید می کند، از آن روست که انسان نمی تواند هرآن چه را از علم دانست یا از معرفت دید یا از مردم شنید بر زبان آورد. از این رو حضرت(ع) می فرماید: علیکم فی امورکم بالکتمان فی امور الدین و الدنیا …فلا یقف علیه ولیک؛ بر شما باد به رازپوشی در کارهاتان در امور دین و دنیا. روایت شده که افشاگری کفر است و روایت شده کسی که افشای اسرار می کند با قاتل شریک است و روایت شده که هرچه از دشمن پنهان می داری، دوست تو هم بر آن آگاهی نیابد. خاموشی و سکوت گاهی تنها راه نجات بشر است. چرا که گاهی سخن گفتن عین گمراهی و رنج است. مومن، انسانی دارای فهم و فقه است و می داند چگونه در زندگی عمل کند که خود و دیگران را به رنج و زحمت نیفکند. امام رضا(ع): ان من علامات الفقه: الحلم و العلم، و الصمت باب من ابواب الحکمه ان الصمت یکسب المحبه، انه دلیل علی کل خیر ؛ از نشانه های فقه و فهم دین، حلم و علم است و خاموشی دری از درهای حکمت است. خاموشی و سکوت، دوستی آور و راهنمای هر کار خیری است. گاه نیاز است که نسبت به چیزی سکوت کرد و هر رازی را بر زبان نراند و با صمت و تفکر می توان بهترین کار را انجام داد. چنین سکوتی گاه لازم و بلکه واجب است، چرا که نجات دین و دنیا بر آن است. زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است که نه جزء آن در کناره گیری از مردم و یک جزء آن در خاموشی است. اما عمل صالح را می بایست در امور بسیاری دید که خدمت به خلق از مهم ترین جلوه هایش می باشد. از این رو در آموزه های اسلامی بر این تاکید بسیار شده و امام رضا(}) در عبارت های گوناگون بر آن تاکید می کند. بعد از انجام واجبات، کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مومن، نزد خداوند بزرگ نیست. یا این که هر کس اندوه و مشکلی را از مومنی برطرف نماید خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.
سئل(ع) عن خیار العباد؟ فقال(ع)؛ الذین اذا احسنوا استبشروا، و اذا اساووا استغفروا و اذا اعطوا شکروا، و اذا ابتلوا صبروا، و اذا غضبوا عفوا )) از امام رضا(ع) درباره بهترین بندگان سوال شد. فرمود: آنان که هرگاه نیکی کنند خوشحال شوند و هرگاه بدی کنند آمرزش خواهند و هرگاه عطا شوند شکرگزارند و هرگاه بلا بینند صبر کنند و هرگاه خشم کنند درگذرند. تزاوروا تحابوا و تصافحوا و لا تحاشموا؛ به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید. سبک زندگی در سیره حضرت امام رضا(ع) امامان معصوم علیهم السلام قرآن ناطق وامامت تبلور هدایت و نور قرآن در پهنه زمین و زمان و سیره ائمه اطهار(ع) تفسیر آیات زندگی بخش آن است. اگر قرآن کریم مردم را به حیات طیبه فرا می خواند، منش و روش زندگی و اصول حاکم بر رفتار و عمل امامان معصوم(ع) تجسم حیات طیبه ای است که پیامبر اعظم(,) و قرآن کریم بشر را به آن فراخوانده¬اند.
دستگیری از نیازمندان انفاق و تأمین نیازهای مادی و دستگیری از نیازمندان جزو اصول مسلم قرآنی و از آیات محکم الهی است. به این معنا که از منظر قرآن کریم، انسان نباید سر در لاک خود فرو برد و فارغ از دغدغه همنوع و همشهری و هم وطن خود باشد. در سیره ائمه اطهار(ع) نیز انفاق و کمک به نیازمندان روشی بسیار معمول و متعارف بود، از این رو همواره فقرا بر سر راه آنان می نشستند یا در خانه آنان را می زدند. پیشوایان ما حتی پیش از آن که نیازمندان عرض نیاز کنند، به آنان انفاق می کردند.
سادگی در سبک زندگی
سادگی در زندگی امام جاری بود. آن حضرت کم خوراک بودند و غذای سبک می خوردند. در خانه جامه ای ساده وغالبا پیراهنی از پارچه های خشن بر تن می کردند و فقط در مجالس عمومی و در میان مردم جبه ای لطیف بر رویش می پوشیدند.
معمر بن خلاد گوید : از حضرت رضا(ع) شنیدم که می فرمودند : اگر خلافت امت در دستم قرار گیرد طعام های ناگوار و لباسهای درشت خواهم پوشید و خود را بعد از راحتی به سختی و زحمت خواهم افکند.
هم چنین شیخ صدوق در روایتی دیگر از ابن عباد، ساده زیستی را روش حضرت امام رضا(ع) در پوشش می شمارد و زندگی حضرت را این گونه توصیف می کند : «در تابستان فرش حضرت رضا(ع) حصیر و بوریا بود و در زمستان روی نمد می نشست و پیراهنی زبر و خشن می پوشید، مگر آن که بخواهد پیش مردم آید که در آن وقت لباس سنگین و بهتر می پوشید.»
گاه به هنگام آراستگی و پوشش به ایشان اعتراض می کردند و ایراد می گرفتند وی در پاسخ می فرمودند : « یوسف بن یعقوب پیغمبر و فرزند پیغمبر بود . پارچه های دیبا می پوشید و در مجالس آل فرعون می نشست و این لباسها و معاشرت ها او را از مقامش فرود نیاورد؟ »
امام(ع)ضمن نفی زهد فروشی و پشمینه فروشی صوفیان همه را به ساده زیستی توصیه می کردند و یاران خود را به توصیه حضرت رسول (ص) به ابوذر یادآوری می کردند .
حضرت رسول(ص)در وصیت های خود به ابوذر فرمودند:ای ابوذر من لباس های درشت و خشن می پوشم و روی زمین می نشینم و انگشت های خود را پاک می کنم و بر الاغ بدون زین سوار می شوم و دیگری را هم بدنبال خود سوار می کنم هر کس از روش من دوری گزیند از من نیست . ای ابوذر اکنون لباسهای خشن در بر کن تا تکبر و نخوت بر تو مسلط نشود.