مهنــا

زنگ ساعت به صدا در آمد. دستش را به سمت آن برد. زنگ ساعت را خاموش کرد. ساک دستی‌اش را  روی مبل گذاشت. به طرف آشپزخانه رفت. یخچال را باز کرد یک لیوان شیر برای خوردش ریخت و خورد. لیوان را در درون ظرفشویی گذاشت.به سمت اتاق رفت: «رویا! نمی‌خوای بلند شی؟… بیشتر »

​شبی را یادمه که از ترس اینکه فرداش امتحانم را خوب ندهم تا خود صبح بیدار بودم … الان که به آن شب فکر میکنم خنده‌ام میگیرد…  دنیای من چقدر کوچک بود …  فرضا که امتحانم را بد میدادم خب که چی …  مگه دنیا به آخر… بیشتر »

به خاطر فوت خواهرم جهت مراسم تدفین در خانه اش حضور یافته بودم. شوهر خواهرم کشوی پایینی دراور خواهرم را باز کرد و بسته ای را که میان کاغذ کادو پیچیده شده بود، بیرون آورد و گفت: لای این تکه کاغذ یک پیراهن بسیار زیباست. او پیراهن را از میان کاغذ کادو بیرون… بیشتر »

هرگز با پدرم خلوت نكرده بودم شايد هم پس از ازدواج با همسرم، در واقع با او متاركه كرده بودم.  سالها كشيد تا در يك روز گرم تابستان به صرف چاى كنارش نشستم، با وى در باب زندگى، ازدواج، فرزندانم، و مسئوليتهايم گلايه كردم پدرم در حالى كه چاى را در نعلبكى… بیشتر »

این متن توسط یک خانم نویسنده بازنشسته نوشته شده که احساسش را زمان انتقال به خانه سالمندان به نگارش در آورده است: دارم به خانه سالمندان میروم،مجبورم. وقتی زندگی به نقطه ای میرسد که دیگر قادر به حمایت از خودت نیستی، بچه هایت به نگهداری از فرزندان خودشان… بیشتر »

چیکار کنیم که خونه مون پر از برکت و آرامش بشه ۱. هنگام ورود به خونه سلام کنیم،حتی اگه کسی خونه نیست، و صلوات بفرستیم. ۲.صبح بعد از بیدار شدن صدقه بدیم هر چند کم، و آیه الکرسی و چهار قل بخونیم و به خونه و فرزندان مون فوت کنیم. ۳. نزاریم آشغال زیاد تو… بیشتر »

​امیرالمومنین عليه السلام:  عذر برادرت را بپذير و اگر عذرى نداشت برايش عذرى بتراش اِقبَلْ عُذرَ أخيكَ، و إن لَم يَكُن لَهُ عُذرٌ فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا  ميزان الحكمه، ج۷، ص ۱۳۰. بیشتر »

دنیا آنقدر جذابیت های رنگارنگ دارد که تا آخر عمر هم بدوی چیزهای جدیدی هست که هنوز می توانی حسرتشان را بخوری ! پس یک جاهایی در زندگی ترمز دستی ات را بکش بایست و زندگی کن… بیشتر »

وقتی هیچی درست پیش نمیره،  صبور باش بپذیر آنچه که متعلق به توست  به صحیح ترین شکل ممکن  در لحظه مناسب بهت میرسه چون خدا حواسش هست… روزتون بخیر و خوشی بیشتر »

​زنها هزار راه بلدند برای بیان احساسشان اشک ها و لبخندهایشان را باور نکنید … زنها را، احساساتشان را، از رفتارهایشان بفهمید و بشناسید  حالشان را از آشپزخانه و سفره و غذاهایشان بپرسید  گاهی که  همه جاسرد و تاریک  می شود و… بیشتر »