✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

دین شناسی

هرگاه خداوند خیر بنده ای را بخواهد او را

- دین شناس

- بی اعتنا به دنیا

- بینایی به عیوب نفسش گرداند.

بحار الانوار، ج77، ص80، حديث3.

سوادزندگی

ده ویروس کلامی که موجب تخریب ارتباط می شود:

۱. نصیحت تکراری

۲. تذکر مداوم

۳. سرزنش

۴. منت گذاشتن

۵. مقایسه کردن

۶. جرو بحث کردن زیاد

۷. برچسب منفی زدن

۸. پیش بینی منفی

۹. گله و شکایت مداوم

۱۰. متهم کردن

بوییدن کدام گل به سلامتی کمک میکند؟

بوییدن عطر خوش گل نرگس باعث حفظ سلامت روح و جسم در فصل زمستان 

این گل خواص زیادی به خصوص در شب و هنگام خواب دارد.

موعظه شیطان

پس از آنکه حضرت نوح ع قوم گنهکار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد او آمد و گفت: تو بر گردن من حقی داری که میخواهم آن را ادا کنم!

نوح گفت:چه حقی؟! خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!

ابلیس گفت: همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید!

نوح فرمود:حالا میخواهی چه جبرانی کنی؟!

ابلیس گفت:در سه جا مراقب حيله من باش! 

۱- هنگامی که خشمگین شدی!

۲- هنگامی که بین دو نفر قضاوت میکنی!

۳- هنگامی که با زن نامحرم خلوت میکنی و هیچکس نزد شما دو نفر نیست!

✅در چنین مواقعی به یاد من باش که کار  خود را خواهم کرد

بحارالانوار ط جدید ج11 ص318

حکایت انتقاد واصلاح


فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت

استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم. 

شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند.

غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .

استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟

شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد و متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که :

“اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید”

غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند. استاد به شاگرد گفت:

“همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح کردن و یا پیشنهادی برای اصلاح نه”

نکوهش دنیا

۸- وَ قَالَ (عليه السلام): إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَي أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ.

و درود خدا بر او فرمود: چون دنیا به كسی روی آورد، نیكی های دیگران را به او عاریت دهد، و چون از او روی برگرداند خوبی های او را نیز برباید.

نهج البلاغه/ حکمت ۸

لحظه خشم

حکایت بسیاری از ما

یک شب مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دكان نجاری شد.
عادت نجار اين بود كه موقع ترک کارگاه وسايل كارش را روي ميز بگذارد. آن شب، نجار اره اش را روی ميز گذاشته بود.

همينطور كه مار گشت مي زد بدنش به اره گير کرد و كمي زخم شد.

مار خيلي عصبانی شد و برای دفاع از خود اره را گاز گرفت.

این کار سبب خون ريزی دور دهانش شد و او که نمی فهمید كه چه اتفاقی افتاده، از اينكه اره دارد به او حمله مي كند و مرگش حتمي است، تصميم گرفت برای آخرين بار از خود دفاع كرده و هر چه شديدتر حمله كند.

او بدنش را به دور اره پيجاند و هي فشار داد.

صبح كه نجار به کارگاه آمد روي ميز به جای اره، لاشۀ ماری بزرگ و زخم آلود ديد كه فقط و فقط بخاطر بی فکری و خشم زياد مرده است.

ما در لحظۀ خشم می خواهیم به ديگران صدمه بزنیم ولی بعد متوجه مي شويم که به جز خودمان كس ديگری را نرنجانده ايم و موقعی اين را درك می کنیم كه خيلي دير شده.

زندگی بيشتر احتياج دارد كه گذشت و چشم پوشی كنيم

 از اتفاقها،

از آدمها، 

از رفتارها، 

از گفتارها،

 پانزده کلید خوشبختى

1_ موهبت‌های خود را شمارش کنید نه مشکلاتتان را.

2_ در لحظه زندگی کنید.

3_ بگویید دوستت دارم.

4_ بخشنده باشید نه گیرنده.

5_ در هر چیزی و هر کسی خوبی‌ها را جست‌و‌جو کنید.

6_ هر روز دعا کنید.

7_ هر روز حداقل یک کار خوب انجام دهید.

8_ در زندگی اولویت داشته باشید.

9_ اجازه ندهید مسائل کوچک و خیالی شما را آزار دهد.

10_ عادت همین الآن انجامش بده را تمرین کن.

11_ زندگی‌تان را با خوبی پر کنید.

12_ خندیدن و گریه کردن را بیاموزید.

13_ لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند.

14_ از هیچ چیز یا هیچ کس غیر خدا نترسید.

15_ در سختی‌ها به او توکل کنید.

نسل بی وفا


 سلام آقای من

این طرف اعمال کج،آن طرف ورد و دعا

این طرف غیبت، دروغ  آنطرف مهدی بیا!

ما ز نسل کوفه ایم  بیتعهد، بی وفا

این طرف بار گناه  آنطرف اشک و بکاء

تعجیل درفرج پنج صلوات

 

خسیس دست بده ندارد

روزی شخصی بسیار خسیس در رودخانه ای افتاده بود و عده ای جمع شده بودند تا او را نجات دهند.

یکی از دوستانش دوید تا به او کمک کند روی زمین کنار رودخانه نشست و به مرد خسیس گفت: دستت را بده به من تا تو را از آب بالا بکشم.

مرد درحالی که دست و پا می زد دستش را نداد!

شخص دیگری همین پیشنهاد را داد، ولی نتیجه ای نداشت.

ملانصرالدین که به محل حادثه رسیده بود، خود را به لب رودخانه رساند و به مرد گفت: دست مرا بگیر تا تو را نجات دهم…

مرد بلا فاصله دست ملا را گرفت و از رودخانه بیرون آمد!!

مردم در شگفت شدند و گفتند: ملا معجزه کردی این مرد دستش را به هیچ کس نمی داد…

ملا گفت: شما این مرد را خوب نمی شناسید!

او دست بده ندارد، دست بگیر دارد..!

اگر بگویی دستم را بگیر می گیرد؛ اما اگر بگویی دستت را بده نمی دهد!

تهیدست از برخی نعمت های دنیا و خسیس از همه نعمات دنیا بی بهره می ماند.