✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

عبادت بی ریا



حضرت زهرا (سلام الله علیها):

‌  هر كه خداوند را بى پيرايه و خالصانه عبادت كند، خداوند برترين مصلحتش را نثار او مى كند.

 بحار، ج 70، ص 249 

مادر سادات

نامردان مدینه چه ناجوانمردانه انتقام رشادت های علی را از مظلومیت فاطمه گرفتند…

و چه زیبا مادر سادات با ندای «یا مهدی» خود میان در و دیوار٬ مژده آمدن منتقم آل محمد را به شیعیان داد.

و هنوز هم مادری با چادری خاکی در کوچه های این شهر٬ به دنبال یارانی برای یاری دین میگردد…

 

بدی ... غفلت ... بیماری

روزی سقراط حکیم معروف یونانی مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست؛
علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد: در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم، سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت
و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم …

سقراط گفت: چرا رنجیدی؟
مرد با تعجب گفت: خب معلوم است چنین رفتاری ناراحت کننده است!!

سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟

مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم؛ آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود!
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم …

سقراط گفت : همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟
و آیا کسی که رفتارش نادرست است روانش بیمار نیست؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
بیماری فکر و روان نامش “غفلت” است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند!!!

پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است!

خاک...ریشه

 

همیشه خاک گلدان کسی باش که اگر ساقه اش به ابرها رسید

فراموش نکند ریشه اش کجا بوده است…

 

یادخدا

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

 ترک عبادت، دل را سخت می‌کند.رها کردن ياد خدا، جان را می‌ميراند.

 

تنبيه الخواطر، جلد۲، صفحه۱۲۰

 

حدیثی که از خجالت آبمان میکند

 خداوند تبارک و تعالی میفرماید:

يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع!وَ يا مُحلفا عَلي هجرنا، كَفَر!
إنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُد لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالَحته وَ هَجَرتَنا.

ای كسی كه وصال ما را ترک كرده‌ای، برگرد ! و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خورده‌ای، سوگند خود را بشكن!

ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد.پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفته‌ای و ما را ترک كرده‌ای !

بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲

وظایف اصلی والدین

پنج وظیفه اصلی والدین :

1- نیازهای فیزیکی فرزندان را برآورده کنند .
2- فرزندان شان را در برابر آسیب ها و خطرها حفاظت کنند .
3- نیازهای عاطفی فرزندان شان را اعم از عشق ، امنیت و توجه را برآورده کنند .
4- از فرزندان شان در برابر آسیب های عاطفی محافظت کنند .
5- راهبردهای صحیح اخلاقی، معنوی و انسانی را به فرزندان شان بیاموزند.

همه مردم آموزگارند

​​ ​ ​ ​

اخلاق

یه لات بود تو مشهد. داشت می‌رفت دعوا شهید چمران دیدش، دستش‌رو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبههبه غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه.

تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران.

رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به فحش هاش توجه نمی‌کنه. یه دفعه داد زد کچل با توأم!

شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟

چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.

رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه:

میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده ای، چیزی!

شهید چمران: چرا؟

رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!

شهید چمران: اشتباه فکر می‌کنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی می‌کنم، نه تنها بدی نمی‌کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده.

گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم.

رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه می‌کرد. اذان شد.

رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود،

وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد،

رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید…!

راحت شد!!!

 مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد میگوییم راحت شد !!

خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم  بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان عمر نوح میخواهد !! 

کم میخندیم و زود عصبانی میشویم  کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم !

زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم، زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم 

بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم

 عجله کردن را آموخته ایم ونه صبر کردن را…!

مگر بیشتر از یکبار فرصت زندگی کردن داریم…؟!

نویسنده:ناشناس