مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
چهارشنبه 99/05/22
هنوز هم هستند بعضی از آدم ها که انگار فرشته های زمینی اند! مهربان، محکم،دوست داشتنی، راحت و…و…و…زمین و زمان هم که به هم بریزد عوض شدنی نیستند مثل کوه تکیه گاهند و مثل دریا آرام بخش! دور و برتان را خوب برانداز کنید اگر چنین آدم هایی را در اطرافتان دارید همین الان برای پر رنگ نگه داشتنشان، آستین های محبتتان را بالا بزنید و با تمام توان دست به کار شوید؛ دنیا آن قدر ها هم که نشان می دهد بزرگ نیست فقط باید قدرت درکش را داشته باشیم!
سه شنبه 99/05/21
یه وقتایی یه آدمایی خواسته یا ناخواسته ما رو اذیت میکنن دلمون رو میشکنن یا مانع پیشرفتمون میشن
توی این شرایط میشه نشست و غصه خورد…
اما آدمهای باایمان که اهلِ معامله با خدا هستند، از همین شرایط برای حال بهتر، استفاده میکنن
امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند:
عوضنی من عفوی عنهم عفوک و من دعایی لهم رحمتک
یعنی
خدای خوب خودم، من از این آدمها میگذرم، تو هم از گناهای من بگذر…
من حتی بهشون دعا هم میکنم، تو هم در عوض، دعاهای من رو اجابت کن . . .
صحیفه سجادیه
دعای سی و نه در طلب آمرزش و رحمت
یکشنبه 99/05/19
رسول اعظم صلوات الله علیه و آله می فرمایند:
الأيدي ثلاثة فيد اللَّه العليا و يد المعطي الّتي تليها و يد السائل السّفلى فاعط الفضل و لا تعجز عن نفسك.
دستها سه گونه است
دست خداوند بالا است
و دست دهنده زير آنست
و دست سائل پائين است
پس بخشش كن و دست بسته مباش.
نهج الفصاحه/۱۰۶۶/۲
شنبه 99/05/18
۱-روزه گرفتن،
۲-صلوات فرستادن،
۳-صدقه دادن،
۴- دعای ندبه،
۵- طعام دادن،
۶- گفتن ذکر زیر هنگام دیدار یکدیگر
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الأَْئِمَّهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ سپاس خداي را، كه ما را از چنگ زنندگان به ولايت امير المؤمنين و امامان ديگر درود بر آنان قرار داد.
۷-زیارت حضرت علی علیه السلام،
۸-غسل کردن،
۹-خواندن عقد اخوت،
۱۰-خواندن نمازهای وارده در مفاتیح الجنان،
۱۱-گفتن ذکر آنكه صد مرتبه بگويد:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ كَمَالَ دِينِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلايَهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلامُ
آگاه باش در اين روز شريف، براي هريك از امور زير فضيلت بسياري است:
پوشيدن جامه هاي نيكو، زينت كردن، استعمال بوي خوش، شادي كردن، و شاد نمودن شيعيان اميرالمؤمنين (عليه السّلام) ، گذشت از تقصيرات شيعيان، برآوردن حاجات آنان، صله ارحام، توسعه دادن بر اهل و عيال، اطعام اهل ايمان، افطار دادن به روزه داران، مصافحه با مؤمنان رفتن به زيارت آنان، تبسّم نمودن بر چهره ي ايشان، و فرستادن هدايا براي اهل ايمان، و بجا آوردن شكر و سپاس، بخاطر نعمت بزرگ ولايت، بسيار صلوات فرستادن، انجام عبادات و طاعات بسيار.
كسي كه در اين روز يك درهم به برادر مؤمن خود بدهد، برابر با صد هزار درهم در غير اين روز است. طعام دادن در اين روز به يك مؤمن مانند طعام دادن به همه پيامبران و صدّيقان است.
در خطبه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در روز غدير چنين آمده است:
هركه مؤمن و روزه دار را به وقت افطارش افطار دهد، مانند آن است كه ده <فئام> را افطار داده باشد،
شخصي از جاي برخاست و عرضه داشت: يااميرالمؤمنين <فئام> چيست؟
ايشان فرمود صد هزار پيغمبر و صديق وشهيد، پس چگونه خواهد بود، كثرت فضيلت حال كسي كه جمعي از مردان و زنان مؤمن را كفالت كند، من امان او را از كفر و فقر بر خداي تعالي ضامن هستم. . . تا آخر خبر.
در هر صورت فضيلت اين روز شريف، بيش از آن است كه ذكر شود، و اين روز روزقبولي اعمال شيعيان، و روز برطرف شدن غمهاي ايشان است، و روزي است كه حضرت موسي (عليه السّلام) بر ساحران پيروز شد، و خدا آتش را بر ابراهيم (عليه السّلام) سرد و سلامت نمود، و حضرت موسي (عليه السّلام) يوشع بن نون را جانشين خود كرد، و حضرت عيسي شمعون الصّفا را خليفه خود نمود، و حضرت سليمان (عليه السّلام) ملّت خود را بر جانشيني آصف بن برخيا گواه گرفت.
جمعه 99/05/17
بعضي ها با اينکه علم شان کم بود ولي باورهاي شان زياد بود و توانستند به سعادت برسند . اگر ما همان دانسته هاي ديني کم خود را باور بکنيم و به آن تسليم باشيم و بر آن عمل کنيم کافي است .اگر يک آيه ي قرآن بر جان انسانها بنشيند او را به رشدها مي رساند . فردي نزد پيامبر به مسجد آمد و گفت که من مي خواهم قرآن ياد بگيرم .
پيامبر به يکي از اصحاب گفت که به او قرآن ياد بده . چند دقيقه بعد آن فرد از مسجد بيرون رفت و صحابي پيش پيامبر آمد . گفت : اين شاگرد خيلي کم حوصله بود . با خواندن چند آيه کوچک او بلند شد و رفت . من سوره ي زلزال را با او کار کردم . وقتي به آيه آخر رسيدم که اگر کسي يک ذره کار خوب انجام بدهد آنرا خواهد ديد و اگر کسي به اندازه ي ذره اي کار بد انجام بدهد آنرا خواهد ديد . او بلند شد و رفت .
پيامبر فرمود : او فقيه رفت . او به يک عمق رسيد .يک آيه در جان او شکوفا شد . پس ما بايد باورهاي مان را تقويت کنيم .
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
چهارشنبه 99/05/15
امام علی علیه السلام فرمودند : أَفْضَلُ آلاَْعْمَالِ مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَيْهِ.برترين اعمال آن است كه خود را (به زحمت) بر آن وادار كنى.
امام علیه السلام در اين كلام حكيمانه به برترين اعمال اشاره كرده مىفرمايد: «برترين اعمال آن است كه خود را (به زحمت) بر آن وادار كنى»؛ (أَفْضَلُ آلاَْعْمَالِ مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَيْهِ). اشاره به اينكه، كارى است برخلاف خواسته نفس؛ مثل اينكه مىخواهد مالى ببخشد و نفس او به سبب علاقه به مال با آن موافق نيست، يا از ارتباط نامشروعى بپرهيزد كه نفس تمايل به آن دارد و يا قدرت بر انتقام پيدا كرده ونفس تمايل به آن دارد و او از انتقامجويى بپرهيزد. در تمام اين موارد كه نفس انسان تمايل به فعل معروف يا ترك منكر ندارد هنگامى كه افراد با ايمان در برابر خواسته نفس مقاومت كنند و آن معروف را به جا آورند و آن منكر را ترك كنند، عملى بسيار پرفضيلت انجام دادهاند، چراكه هم كار خير انجام شده و هم نفس سركش تحت رياضت قرار گرفته و از طغيان آن پيشگيرى شده است.
اكثر شارحان نهجالبلاغه در اينجا تصريح كردهاند كه اين گفتار حكيمانه شبيه حديث معروف پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله است كه در بسيارى از منابع آمده است؛ آن حضرت فرمود: «أفْضَلُ الاَْعْمالُ أحْمَزُها ؛ بهترين اعمال عملى است كه سختتر و قوىتر و پرمشقتتر باشد». منتها امام علیه السلام شاخه خاصى از آن حديث نبوى را بيان كرده، زيرا مشقتبار بودن يك عمل گاه به واسطه انجام دادن كارهاى بدنى سنگين است و گاه به سبب طول مدت و گاه به علّت فراهم نبودن مقدمات و نيز گاهى بهواسطه مخالفت نفس با آن است كه امام علیه السلام روى همين نكته تكيه فرموده است. دليل آن هم روشن است؛ پاداشهاى مادى در عرفِ عقلا همواره متناسب با مقدار زحمتى است كه براى كارى كشيده مىشود و به همين دليل كار پرزحمتتر پاداش و مزد و اجرت بيشترى دارد.
سه شنبه 99/05/14
آیا چشم زخم از نظر قرآن واقعیت دارد یا خرافه است؟
- پاسخ
مقدمه
تأثیر چشم و نیروهای مرموز آن از دیر زمان مورد توجه بشر بوده است. شاید نتوان تاریخ دقیقی برای شروع این عقائد یافت اما آنچه مسلَم است انسانها در اثر تجربیات روزمرّه و برخی نقلهای تاریخی و دینی به آن اعتقاد پیدا کرده بودند، هر چند که در این بین خرافاتی نیز راه یافته است که نیازمند اصلاح و پالایش است.
تعریف چشم زخم
چشم زخم، نیروی مرموزی است که در چشم برخی افراد وجود دارد که ممکن است با یک نگاه مخصوص، طرف مقابل را بیمار یا هلاک کند. [۱]
چشم زخم از منظر قرآن کریم
به نظر میرسد در قرآن، آیهای که به صراحت از «چشم زخم» سخن گفته باشد وجود ندارد اما آیاتی وجود دارد که در مورد «چشم زخم» به آن استناد شده است، از جمله:
۱. قرآن کریم در سوره قلم آیه ۵۱ میفرماید:
«وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»؛ «و مسلماً نزدیک بود کسانی که کفر ورزیدند هنگامی که آگاهکننده (= قرآن) را شنیدند با چشمانشان تو را بلغزانند و میگویند: «قطعاً او دیوانه است. »
شأن نزول
مفسران برای آیه فوق دو شأن نزول ذکر کردهاند:
الف. برخی مفسران در شان نزول این آیه نقل کردهاند که در مورد گفتار برخی مخالفان ولایت علی(علیه السّلام) در روز غدیر خُم بوده است که به پیامبر(صلّی الله علیه و آله) ـ در هنگامی که دست علی(علیه السّلام) را برای امامت بالا برد ـ نگاه کردند و گفتند: به چشمان او نگاه کنید مثل چشم دیوانگان میچرخد. در آن هنگام جبرئیل آیه فوق را نازل کرد.
ب. بعضی مفسران نقل کردهاند که در قبیله بنی اسد افرادی بودند که قدرت چشمزخم داشتند و برخی از آنها میخواستند پیامبر(صلّی الله علیه و آله) را چشم زخم بزنند که آیه فوق به این مناسبت نازل شد. [۲]
بررسی
با توجه به سیاق و لحن آیه که میفرماید: «نزدیک است که کافران با چشم، تو را بلغزانند» میتوان از میان اقوال، این قول را پذیرفت که: «این آیه کنایه از نگاههای بسیار غضب آلود است مثل اینکه میگوییم فلان کس آنچنان بد به من نگاه کرد که گویی میخواست مرا با نگاهش بخورد یا بکشد»[۳] و آیه در مقام بیان نوعی نگاه خشم آلود، و چشم غرّه رفتن است به طوری که طرف مقابل را بترساند و از جای خود بلغزاند و از میدان بِدَر کند.
۲. در سوره یوسف آیه ۶۷ آمده است:
«وَقَالَ یَا بَنِیَّ لاَتَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ…»؛ [۴] در آیه شریفه آمده که حضرت یعقوب(علیه السّلام) از فرزندش میخواهد که از یک در وارد نشوند، بلکه از چند در وارد شوند، علت این امر چیست؟
گروهی از مفسّران گفتهاند: علت این بوده که برادران یوسف از جمال کافی بهرهمند بودند (اگرچه یوسف نبودند ولی برادران او بودند) و هم قامتهای رشید داشتند و پدر نگران بود که جمعیت یازده نفری که قیافههای آنان نشان میداد از یک کشور به مصر آمدهاند، توجه مردم را به خود جلب کنند، او نمیخواست از این راه چشم زخمی به آنها برسد.
بخشی از این چشم زخم، حق است و از نظر علمی نیز بوسیلة سیاله مغناطیسی مخصوصی که از چشم بیرون میپرد، قابل توجیه میباشد، هر چند عوام الناس آنرا با مقدار زیادی از خرافات آمیختهاند. [۵]
چشم زخم از منظر عقل و علم
اثر عمیق چشم در دیگران که موجب هلاکت یا بیماری شود از نظر عقلی محال نیست. چه اینکه بسیاری از دانشمندان معتقدند در بعضی از چشمها، نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد حتی با تمرین و ممارست، میتوان آن را پرورش داد. خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمهاست.
در دنیایی که «اشعه لیزر» که با شعاعی نامریی، میتواند کاری کند که از برخی سلاحهای مخرب ساخته نیست؛ پذیرش وجود نیرویی در بعضی از چشمها، که از طریق امواج مخصوص در طرفِ مقابل اثر بگذارد چیز عجیبی نخواهد بود و بسیاری نقل کردهاند که افرادی دارای این نیروی مرموز چشم بودهاند [۶] بنابراین، چشم زخم از نظر عقل و علم ممکن است.
چشم زخم از دیدگاه روایات
در نهجالبلاغه میخوانیم: «العین حق والرقی حق»؛ [۷] «چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است»
در برخی روایات از امام صادق۷ نقل شده که برای جلوگیری از چشم زخم (توسط خود انسان) یا چشم خوردن سه مرتبه بگویند: «ما شاء الله لاقوة الا بالله العلی العظیم»[۸] و در برخی روایات دیگر نقل شده که ذکر خدا را بگوید کافی است. [۹]
جمع بندی و نتیجه گیری
در قرآن کریم به صراحت از «چشم زخم» سخنی به میان نیامده است، ولی در روایات اشاراتی به این نیروی مرموز چشم شده است، و از نظر عقل و علم نیز مانعی جهت پذیرش «چشمزخم» نداریم اما باید توجه داشت که این مطالب به معنای پذیرفتن همه خرافاتی که در این زمینه رایج است، نمیباشد.
به عبارتی انسان نمیتواند کسی را متهم به داشتن «چشم زخم» (چشم شوری) کند؛ و از طرف دیگر برای نجات از «چشم زخم» نمیتوان هر راه حل خرافی را پذیرفت و دنبال کرد.
معرفی منابع جهت مطالعه در زمینه فرا روانشناسی:
۱. تناقض نما یا غیب نمون، محمدامین احمدی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، ۱۳۷۸.
۲. عجایب حس ششم، غلامرضا اربابی، گروه فرهنگی اربابی، چاپ صنوبر تهران.
۳. روح و دانش جدید، آیزنک: براود، واتسن، مترجم محمدرضا غفاری، چاپ دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.
۴. شگفتیهای هیپنوتیزم، ب. جیبسون والتر، ترجمه رضا رحمانیان، چاپ صنوبر.
۵. تفسیر موضوعی قرآنکریم، جلد اول، جوادی آملی، مرکز نشر اسراء.
۶. جهان غیب و غیب جهان، بهاء الدین خرمشاهی، انتشارات کیهان.
۷. عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (باورهای دینی و امدادهای غیبی)، علی تقیزاده اکبری، مرکز تحقیقات اسلامی.
۸. دریافتهای حس ششم در فوق طبیعت، چلبی شاکر و بشار البیطار محمد، مترجمان، احمد بانپور و م. حیدریان.
۹. اصالت روح از نظر قرآن، آیت الله جعفر سبحانی، چاپخانه علمیه قم.
۱۰. پژوهشی در سحر و جادوگری از نظر اسلام، محمد سالاری، موسسه انتشارات مشهور.
۱۱. هیپنوتیزم علمی نوین، شروت ریچارد، ترجمه رضا جمالیان، موسسه اطلاعات.
۱۲. اعجاز (معجزه) از نظر عقل و قرآن، آیتالله سید محمدحسین طباطبایی، نشر فاخته.
۱۳. معجزه در قلمرو عقل و دین، محمدحسن قدردان قراملکی، بوستان کتاب قم.
۱۴. علوم غیبی و اسرار، موریس مترلینگ، ترجمه ذبیح الله منصوری، انتشارات صفار تهران.
۱۵. فوق طبیعت، لیال واتسن، ترجمهی شهریار بحرانی و احمد ارژمند، چاپخانه سپهر تهران.
—————-
پی نوشت ها:
[۱] . تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۲۴، ص ۴۲۴.
[۲] . تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۵، ص ۲۱۵ (روایت اول را از کافی و دومی را از مجمع البیان نقل میکند)
[۳] . ر. ک: تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۴۲۹.
[۴] . و گفت: «ای پسران من، از یک در وارد نشوید، و از درهای مختلف وارد شوید؛ و هیچ چیزی را که از طرف خدا (حتمی شده) است از شما دفع نمیکنم.
[۵] . تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۲۹.
[۶] . تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۴۲۶.
[۷] . نهج البلاغه، حکمت ۵۴۶.
[۸] . ر. ک: مکارم الاخلاق، طبرسی؛، ص ۴۴۵ و بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۲۶
[۹] . بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۲۵