✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

اشک 

مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه می فرمودند:

اشک را از عالم ملکوت می آورند و در  مَشک چشم ها تقسیم می کنند…

 اشک بر سیدالشهداء علیه السلام، رزق آسمانی است…

روزی ای است که از آسمان تقسیم می شود..آن هم به دست ام الائمه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها…

ببینیم در کدام پله هستیم و تا کدام پله را بالا آمده ایم. سعی کنیم به مدد امام صادق علیه السلام یک پله دیگر بالا بیاییم…

پله اول:

انسان وقتی روضۀ حضرت را می شنود،نفسش تنگ شود و آه بکشد.

می فرماید:

“نفس‏ المهموم‏ لظلمنا تسبیح”

هر آهی که بکشی برایت عبادت می نویسم.

انسان نمی تواند گریه کند

ولی دلش می سوزد و نفسش تنگ می شود و اذیت می شود…

پله دوم:

انسان آه روی آه،دلش به درد می آید..نمی تواند گریه کند ولی مدام جابه جا می شود..

ناراحت است که چرا نمی تواند اشک بریزد و زجه بزند قلبش می سوزد..

پله سوم:

انسان هاله ای از اشک در چشمش جمع شده،اما هر چه التماسش می‌کنی اشک پایین نمی‌آید،سپس خشک می‌شود.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر وقت این حالت برای تو پیش آمد زود دستانت را به سوی آسمان بلند کن و چند دعا کن..

لحظه ای که در چشمت هاله ای از  اشک برای سیدالشهداء علیه السلام است، خداوند دارد با محبت به تو نگاه می کند تا هرچه می خواهی،به تو بدهد..

پله چهارم:

انسان دلش بشکند و قطره ای از این اشک به اندازه بال پشه،سرازیر شود…

امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: هر کس به اندازۀ بال پشه برای  جدّ غریبم  حسین علیه السلام اشک بریزد، خدا همه گناهانش را می بخشد و بهشت بر او واجب می شود…

پله پنجم:

اگرقطره ای  اشک از صورت کسی بر  آتش جهنم بچکد،آتش جهنم خاموش می شود..

گریه کن امام حسین علیه السلام با یک قطره اشکش می تواند تمام  جهنمیان را از آتش جهنم خلاص کند..

 دوستان اشک هایی که روی صورتتان می آید را کمی بردارید و به روی سینه تان بمالید،چون لحظۀ جان دادن سنگینی روی سینه است،زیر گلویت بزن..

ما  یک بار قرار است بمیریم،

باید خوب بمیریم

پله ششم:

اگر اشک از چشمانت بیاید روی صورتت بچکد و روی سینه ات بچکد..

امام صادق علیه السلام می گوید:

هر کس این گونه گریه کند  شبیه من است

 هرکس می خواهد شبیه امام جعفر صادق علیه السلام شود،طوری گریه کند که اشک از صورتش روی سینه اش بچکد.

قالَ الصّادقُ علیه السّلام:

لِکُلّ شَیْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فینا…

امام صادق فرمودند:

هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود (که چیزى با آن برابرى نمى کند و مُزد بى اندازه دارد)

منبع:

جامع_احادیث_الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۴۸.

تو نوکری چو گدایان به شرط مُزد نکن

که خواجه خود روش بنده پروری داند

 از این ستون به آن ستون فرجه

 مردی گناهکار در آستانه ی دار زدن بود . او به حاکم شهر گفت : واپسین خواسته ی مرا برآورده کنید .

به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است خداحافظی کنم . من قول می دهم بازگردم .

 حاکم به مردمان تماشاگر گفت : چه کسی ضمانت این مرد را می کند؟

ناگه یکی از میان مردمان گفت : من ضامن می شوم . اگر نیامد به جای او مرا بكشید .

حاکم شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت.

ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت . روز موعود رسید و محكوم نیامد.

 ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست  كرد: ‌مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید .

 پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند که در این میان مرد محکوم فریاد زنان بازگشت.‌

محكوم از راه رسید ضامن را رهایی داد و ریسمان مرگ را به گردن خود انداخت.

حاکم با دیدن این وفای به پیمان ، مرد گنهکار محکوم به اعدام را بخشید

و ضامن نیز با از این ستون به آن ستون رفتن از مرگ رهایی یافت 

به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود ؛ می گویند :

 از این ستون به آن ستون فرجه

دوست خدا

پیرمردی هر روز توی 

محله پسرکی رو با پای برهنه 

می دید که با توپ پلاستیکی 

فوتبال بازی میکرد.

روزی رفت و یه کفش 

کتونی نو خرید و اومد به 

پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش

پسرک کفشا رو پوشید و 

خوشحال رو به پیرمرد 

کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد 

لبش را گزید و گفت نه پسرجان

پسرک گفت: 

پس دوست خدایی، 

چون من دیشب فقط 

به خدا گفتم کفش ندارم ….

دوست خدا بودن سخت نيست…

مسافران بهشتی

پنجشنبه‌ها

ناخودآگاه ياد مسافران بهشتی میفتيم

و دلتنگشان می‌شویم

یاد می‌کنیم از آن‌ها 

با هدیه‌ای به زیبایی

فاتحه و صلوات

زندگی دیگران را نابود نکنیم 


​زندگی دیگران را نابود نکنیم 

 جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار می‌کنی ؟ پیش فلانی، ماهانه چند می‌گیری؟  ۱۰۰۰۰۰۰. همه‌ش همین؟ ۱۰۰۰۰۰۰ ؟ چطوری زنده‌ای تو؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است.

زنی بچه‌ای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچه‌تون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و …. کار به دعوا کشید و تمام.

 پدری در نهایت خوشبختی است، یکی می‌رسد و می‌گوید : پسرت چرا بهت سر نمی‌زند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار می‌کند

در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛

چرا نخریدی؟

چرا نداری؟

یه النگو نداری بندازی دستت؟

چطور این زندگی را تحمل می‌کنی؟ یا فلانی را؟

چطور اجازه می دهی؟

ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و… اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم !

شر نندازید تو زندگی مردم. واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره! کور ، وارد خانه‌ی مردم شویم و کَر از آنجا بیرون بیاییم.

اسارت

حکایت «یحیای‌شهید» که شجاعانه از أسرای آل الله در راه شام، دفاع کرد و در آخر به شهادت رسید…

نقل کرده‌اند:

وقتی که سرمقدس سیدالشهداء علیه‌السلام را به شام می‌بردند، در بین راه به موضعی به نام «حرّان» رسیدند. در آن منطقه بربالای تپه‌ای منزل مردی یهودی بود که اورا «یحیی حرّانی» می‌گفتند. یحیی به استقبال این جمعیت آمده و سرهای مقدس را مشاهده کرد؛ ناگهان نگاهش به سر مبارک امام حسین علیه‌السلام افتاد و دید که لب های مبارکش حرکت می‌کند؛ یحیی نزدیک آن سر رفت و شنید که این آیه شریفه را تلاوت می:کند: 

«وسَیَعلمُ الذین ظَلَموا أیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبون»

یحیی‌ از دیدن این حالت تعجب کرد وپرسید این سر چه کسی میباشد؟

گفتند: سر حسین علیه‌السلام است.

یحیی گفت : پدرش چه کسی بود؟ گفتند: علی بن ابیطالب علیهماالسلام.

یحیی پرسید: مادرش چه کسی بود؟ گفتند: فاطمه دخترمحمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم.

یحیی گفت: اگر دین جدّ حسین بن علی حق نبود من الان این معجزه را از سر او نمیدیدم؛ پس یحیی شهادتین گفت و عمامه خود را از سرش برداشت و آن را قطعه قطعه نمود و بین مخدرات تقسیم کرد و لباسی که به تن داشت را نزد امام زین العابدین علیه‌السلام فرستاد به همراه هزاردرهم که در موقع احتیاج مصرف فرماید.

- افرادی که مسئول نگهداری سرها بودند به یحیی نهیب زدند که این چه کارهایی است که انجام می‌دهی و چرا از دشمنان فرمانروای شام (یزید علیه اللعنة) حمایت می‌کنی؟ از این اسیران دور شو و إلا سر از بدنت جدا خواهیم کرد.

- پس یحیی به خادمان خوددستور داد که شمشیر او را آوردند سپس تکبیرگویان به سمت آنها حمله نمود تا اینکه پنج نفراز آنها را به جهنم فرستاد و سرانجام به شهادت رسید. 

زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به وقت شهادت نام او را پرسیدند و برایش دعای خیر نمودند.

امروزه مرقد او در دروازه حراّن بین مردم مشهور است و به او «یحیی شهید» می‌گویند و دعا در آنجا مستجاب می‌گردد.

◇ مخزن البکاء ص۸۱۷

◇ روضة الشهداء ص۳۶۷

◇ بحرالمصائب ج۷ ص۲۰۸

گناهکار

امام حسین علیه‌السلام :

«لا یَنْبَغِی لِنَفْسٍ مُؤْمِنَةٍ تَرَی مَنْ یَعْصِی اللّهَ فَلا تُنْکِرُ عَلَیْهِ»

«سزاوار نیست که مؤمن، گناهکاری را ببیند و او را از گناه باز ندارد»

کنز العمّال، ج ۳ ص ۸۵ ح۵۶۱۴ 

گناه

پیش گویی تکان دهنده

حضرت علی علیه السلام

👈مردم به گناه افتخار میکنن👉

باطل پس از مدّت ها سكوت، نعره مى كشد، مردم در شكستن قوانين خدا دست در دست هم مى گذارند، 

«وَ تَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ وَ تَهَاجَرُوا عَلَى الدِّينِ وَ تَحَابُّوا عَلَى الْكَذِبِ»و در جدا شدن از دين متّحد مى گردند، و در دروغ پردازى با هم دوست و در راستگويى دشمن يكديگرند.

و چون چنين روزگارى مى رسد، فرزند با پدر دشمنى ورزد، و باران خنك كننده، گرمى و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر مى كنند، نيكان و بزرگواران كمياب مى شوند، مردم آن روزگار چون گرگان، و پادشاهان چون درندگان، تهيدستان طعمه آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستى از ميانشان رخت بر مى بندد، و دروغ فراوان مى شود. با زبان تظاهر به دوستى دارند اما در دل دشمن هستند،«وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً وَ الْعَفَافُ عَجَباً» به گناه افتخار مى كنند، و از پاكدامنى به شگفت مى آيند.

نهج البلاغه،خطبه ۱۰۸

کربلا


ألسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ؛

سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء

قالَ مولانا الصادق علیه‌السلام:

هشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام:

قلْتُ: فَمَا لِمَنْ یجَهِّزَ إِلَیهِ وَ لَمْ یخْرُجْ لَعَلَّهُ تُصِیبُهُ لِقِلَّةِ نَصِیبِهِ قَالَ: 

یعْطِیهِ اللَّهُ بِکلِّ دِرْهَمٍ أَنْفَقَهُ- مِثْلَ أُحُدٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ 

و یخْلِفُ عَلَیهِ أَضْعَافَ مَا أَنْفَقَهُ 

و یصْرَفُ عَنْهُ مِنَ الْبَلَاءِ مِمَّا قَدْ نَزَلَ لِیصِیبَهُ وَ یدْفَعُ عَنْهُ وَ یحْفَظُ فِی مَالِهِ.

هشام بن سالم: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: 

کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین علیه السلام برود و در عوض شخصی دیگر را روانه کند(هزینه هایش را بدهد)، چه اجری دارد؟

امام صادق علیه السلام فرمودند:

1️⃣به ازای هر درهمی که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه می نویسد.

2️⃣چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمی گرداند!

3️⃣بلاهایی را که فرود آمده تا به او برسد، از او می گردانَد و از وی دور می‌کند و مالش حفظ می‌شود.

📚کامل الزیارت، ص۱۲۹.

کتاب های سالتحصیلی جدید

كتابهای سال تحصيلی جديد، در پایگاه کتابهای درسی بارگذاری شد.

برای دریافت فایل الکترونیکی کتابهای درسی سال تحصیلی ۱۴۰۳ – ۱۴۰۲ می‌توانید به  وب سایت اداره کل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی به نشانی:

http://chap.sch.ir/

 مراجعه نمایید.