مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
در منزلِ دوستی که پسرش دانشآموز
ابتدایی بود و داشت تکالیف درسیاش را
انجام میداد بودم.
زنگ منزل را زدند و پدربزرگ خانواده
از راه رسید.
پدربزرگ با لبــخند، یک جعبه مـداد رنگی
به نوهاش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ
بیست نقاشیات.
پسر، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد
و چند لحظه بعد گفت:
بابا بزرگ باز هم که از این جنسهای ارزون
قیمت خریدی.
الان مدادرنگیهای خارجی هست که ده برابرِ
این کیفیت داره.
مادر بچه گفت: میبینید آقاجون؟
بچههای این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.
اصلا نمیشه گولشون زد و سرشون کلاه گذاشت.
پدربزرگ چیزی نگفت …
برایشان توضیح دادم که این رفتار پسربچه
نشانۀ هوشمندی نیست، همانطور که هدیۀ
پدربزرگ برای گول زدن نوهاش نیست.
و این داستان را برایشان تعریف کردم.↓
آن زمان که من دانشآموز ابتدایی بودم، خانم
بزرگ گاهی به دیدنمان میآمد و به بچههای
فامیل هدیه میداد.
بیشتر وقتها هدیهاش تکههای کوچک قند بود.
بار اول که به من تکه قندی داد یواشکی به پدرم
گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست.☹️
پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را
دوسـت دارد.
←هر چه برایتان بیاورد هدیه است.→
وقتی خانم بزرگ رفت، پدر برایم توضیح داد
که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب
و گران بوده و بچهها آرزو میکردند که بتوانند
یک تکه کوچک قند داشته باشند.
خانم بزرگ هنوز هم خیال میکند که قند، چیز
خیلی مهمی است.
بعد گفت: ببین پسرم، قنددان خانه پر از قند
است، اما این تکه قند که مادرجان داده با آنها
فرق دارد، چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به
شماست.
این تکه قند معنا دارد.☝️
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند
اما مهربان نیستند.
وقتی کسی به ما هدیه میدهد، منظورش این
نیست که ما نمیتوانیم مانند آن هدیه را بخریم،
منظورش کمک کردن به ما هم نیست.
او میخواهد علاقهاش را به ما نشان بدهد.
میخواهد بگوید که ما را دوست دارد.
←و این، خیلی با ارزش است.→
این چیزی است که در هیچ بازاری نیست
و در هیچ مغازهای آن را نمیفروشند.
چهل سال از آن دوران گذشته است و من
هروقت به یاد خانم بزرگ و تکهقندهای
مهربانش میافتم،
دهانم شیرین میشود،
کامم شیرین میشود،
جانم شیرین میشود…
● ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ “ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ” ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
● ﻫﻤﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ
“ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ” ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ
ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
● ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧــــدگی یک عـادتـه امـــا زنــــدگـی کـردن یـک فـضیـلت
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهنــــا در 1398/09/24 ساعت 10:37:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |