مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
دوشنبه 99/09/24
خدایا
من هیچ وقت از اینکه خیرم را دست تو بسپارم نمیترسم….
چون ایمان دارم که بهترینها را نصیبم میکنی…
خدای خوبم
من خوشبختم ، نه به خاطر رسیدن به همه خواسته هایم…
به خاطر داشتن خدایی چون تو خوشبختم…
و آرامم به خاطر اینکه تو آرامم کرده ای…
اگر گاهی بی حوصله و بی صبر میشوم و چرا، چرا، می کنم
تو ببخش…
من آرامشی میخواهم که با هیچ طوفانی نلرزد
شنبه 99/08/24
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﮤ ﯾﮏ ﺣﺒّﻪ ﻗﻨﺪ ﺍﺳﺖ
ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﺗﻮﯼ ﻓﻨﺠﺎﻥِ ﺩﻝِ ﻣﺎ، ﻃﻌﻢ ﺩﻫﺎﻧﻢ ﺗﻠﺦِ ﺗﻠﺦ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺳﻤﯽ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﺎﺭ ﻭ ﭘﻮﺩﻡ
ﺍﯾﻦ ﻟﮑﻪ ﻫﺎ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺑﺮ ﺭﻭﺡِ ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎ ﮐﺒﻮﺩﻡ ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻢ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖِ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺍﺭﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﻫﺮ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺎﺧﻮﺷﻢ، ﺩﺍﺭﻭﯼ ﻣﻦ ﺭﺍﺯ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ داروی من وصل بتوست.
ﯾﮏ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﯾﺎﺩِ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻨﻮﺷﻢ ﻣﻌﺠﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﻭ ﺩﻋﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻨﻮﺷﻢ
ﺍﻋﻮﺫ ﺑﺎﻟﻠﻪ ﻣﻦ ﻧﻔﺴﯽ…
چهارشنبه 99/08/21
پروردگارا …
به ما بیاموز که دل آدم عصاره وجود توست، حرمت دلها را از یاد نبریم…
بیاموز که دوست داشتن را فراموش نکرده و آنهایي که دوستمان دارند را از یاد نبریم…
بیاموز که سوگند راست بودن دروغمان را به نام تو نسازیم…
و بیاموز همان باشیم که قولش را به تو داده ایم …
یکشنبه 99/05/05
حس تنهای درونم می گوید:
تو خدا را داری
و خدا اول و آخر با توست
و خداوند عشق است