میانه روی در زندگی

حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) به عيادت علاء بن زياد حارثى تشريف برد.
وقتى كه وسعت خانه او را مشاهده نمود.

فرمود: تو خانه به اين وسيعى در دنيا براى چه مى خواهى با آنكه احتياجات به اين خانه در آخرت بيشتر است .

اگر بخواهى در آخرت نيز به خانه وسيعى برسى در اينجا مهمان نوازى كن
صله رحم بجا آور و اداء حقوق بنما.

علاء عرض كرد از برادرم عاصم بن زياد شاكى هستم.
فرمود: چه شكايت دارى ؟
عرض كرد از دنيا كناره گيرى نموده .

آنجناب امر نمود او را بياورند.
عاصم شرفياب شد.

فرمود: اى دشمن نفس خود شيطان گمراهت نموده بر خانواده و اولادت رحم نمى كنى؟
خيال مى كنى خداوند طيبات و چيزهاى حلال را كه براى شما مباح كرده بدش مى آيد از آنها استفاده كنى .
در نظر خدا از اين انديشه خوار و پست تر هستى .

عاصم گفت پس ‍ چرا شما لباس خشن مى پوشى و غذاى ساده و غير لذيذ مى خورى .
فرمود من مثل تو نيستم .
خدا بر پيشوايان حقيقى لازم نموده خودشان را شبيه تنگدستان قرار دهند تا فقر و تنگدستى براى فقراء دشوار نباشد و بدين وسيله تسلى يابند.(1)

در اين روايت چنانچه ملاحظه مى فرمائيد على (عليه السلام ) در عين حال كه علاء را متوجه آخرت مى نمايد و وسعت خانه را در صورتى كه انفاق ننمايد برايش عيب مى داند، برادرش عاصم را به استفاده كردن از نعمتهاى دنيا دستور مى دهد تا حد وسط و ميانه روى بوجود آيد و غرض ‍ از دنيا و آخرت حاصل شود.

1- بحارالانوار، ج15، ص53

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.