مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
شنبه 96/10/16
برادر دوستمان شهید گلمحمدی تازه دو ماه بود که داماد شده بود ،
زمین تاب این آسمانیان را ندارد گلچین میکند عاشقان قرب الهی را ،
شهادت گوارای وجودتان
پنجشنبه 96/10/14
همیشه دقت کنیم که فقها و مراجع تقلید، معمولاً “حکم” را بیان میکنند و تشخیص “مصداق” به خود افراد بر میگردد. به عنوان مثال: فقه و فقیه میگویند: «نوشیدن خمر و مشروبات الکلی حرام است»، حالا اگر کسی یک لیوان مایع در دست بگیرد و بپرسد: “این چطور؟"؛ این دیگر همان مصداق است. یعنی شخص باید خودش ببیند که آن مایع مشمول خمر یا مشروبات الکی میشود یا خیر؟ در مورد ارتباطات و فضای مجازی هم همینطور است.
دقت شود که اسلام نه با علم مشکل دارد و نه با تکنولوژی؛ بلکه جایگاه، هدف، چگونگی و چرایی استفاده و نتایج حاصله از آن است که مورد بحث قرار میگیرد. اگر یکی بپرسد: “حکم مصرف قلم، کاغذ، چاقو … و یا فراگیری علم پزشکی، علم مهندسی، علم نجوم، علم موسیقی …، و یا انجام کاری (چه نماز باشد و چه بازیگری) چیست؟ پاسخ روشن است. در ذات قلم، کاغذ، علم، ابزار یا بازیگری که چیز حرامی نیست، بلکه هدف، نیت، چگونگی و چرایی استفاده است که حلال یا حرام بودن را معین میکند و تشخیص این مصادیق به خود فرد بر میگردد. اگر نمازِ قربة الی الله میخواند، خوشا به حالش، اگر ریایی میخواند، بدا به حالش. اگر برای فساد علم میآموزد و یا از تکنولوژی استفاده میکند، وای بر روزگار، دنیا و آخرتش حتما اشکال دارد
صفحات: 1· 2
شنبه 96/10/09
وقتی ویروسی به بدن وارد میشود بدن آمادگی مقابله با آنرا ندارد و همه سلولها مورد تاخت و تاز آن قرار میگیرند. اما زمانیکه همین ویروس را گرفته و پس از تضعیف (واکسن) آنرا وارد بدن نمایید بدن قدرت مقابله با آنرا داشته و پادتن آنرا ساخته و در خود نگه میدارد و بمحض ورود ویروس آنرا مورد حمله قرار میدهد.جامعه نیز مشابه بدن عمل مینماید. اگر واکسن آن تزریق نشده باشد بوقت حمله ویروس دچار تکانه های شدید میگردد.
ملت ما طی چهل سال از شروع انقلاب با ویروسهای مهلکی مواجه شده که هرکدام از آنها نظامهایی را سرنگون میکند:
این واکسنها آنچنان پادتنهایی در جامعه ما ایجاد نموده است که حمله داعش به مجلس را ترقه بازی میبیند و تظاهرات این روزها را بچه بازی.
باید از این پادتن ها استفاده کرده و آرامش خود را حفظ نماییم تا نیروهای امنیتی با آرامش کامل این ویروس ها را شناسایی و از جان جامعه بیرون برانند. دل قوی داریم که اینان با معرفی خود در حال خدمت به جامعه ما هستند. ما به این شناسایی در آینده نه چندان دور که نوای برجام منطقه ای برخاسته شده و تمام غرب به کمک آنان خواهد آمد نیازمندیم.
جمعه 96/10/08
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
خادم و کلیددار حرم و مکبر مرحوم آقای روحانی (که از علمای قم و امام جماعت مسجد امام حسن عسکری علیه السلام بودهاند) میگوید: شبی از شبهای سرد زمستان در خواب حضرت معصومه علیها السلام را دیدم که فرمود: ✨بلند شو و بر سر منارهها چراغ روشن کن.✨
من از خواب بیدار شدم ولی توجهی نکردم. مرتبه دوم همان خواب تکرار شد و من بیتوجهی کردم در مرتبه سوم حضرت فرمود: مگر نمیگویم بلند شو و بر سر مناره چراغ روشن کن!
من هم از خواب بلند شده بدون آنکه علت آن را بدانم در نیمهشب بالای مناره رفته و چراغ را روشن کردم و برگشته خوابیدم.
صبح بلند شدم و درهای حرم را باز کردم و بعد از طلوع آفتاب از حرم بیرون آمدم با دوستانم کنار دیوار و زیر آفتاب زمستانی نشسته، صحبت میکردیم که متوجه صحبت چند نفر زائر شدم که به یکدیگر میگویند: معجزه و کرامت این خانم را دیدید! اگر دیشب در این هوای سرد و با این برف زیاد، چراغ مناره حرم این خانم روشن نمیشد ما هرگز راه را نمییافتیم و در بیابان هلاک میشدیم.
خادم میگوید: من نزد خود متوجه کرامت و معجزه حضرت و نهایت محبت و لطف او به زائرینش شدم.
محمدصادق انصاری، ودیعه آل محمد، ص 14
پنجشنبه 96/10/07
نگینی درخشان در آسمان ایران می درخشد. بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچ کس و حداقل هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه دخت موسی بن جعفر سلام الله علیها نمی رسد، که امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق(ع) در این رابطه می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.» بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم از آن به «مقام محمود» تعبیر شده است. و گستردگی آن با جمله بلند: «ولسوف یعتیک ربک فترضی» بیان گردیده است. همانا دو تن ازبانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهالی محشر را فراگیرد:
1-خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.
2-شفیعه روزجزا، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها.
در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا سلام الله علیها همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج پیک وحی طاقه ابریشمی از جانب پروردگار آورد که در آن، جمله «خداوند مهریه فاطمه زهرا را شفاعت گنهکاران از امت محمد(ص) قرار داد.» باکلک تقدیر نقش بسته بود. این حدیث از طریق اهل سنت نیز آمده است. بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچ کس و حداقل هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه دخت موسی بن جعفر سلام الله علیها نمی رسد، که امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق(ع) در این رابطه می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم : با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.» محدث قمی در فوائد رضویه در شرح حال ملاصدرا می نویسد: «ایشان به جهت برخی از ابتلائات از محل اقامت خود (شیراز) به قریه ای از قرای قم به نام کَهَک در چهار فرسخی قم مهاجرت کرد که عش آل محمد است و حرم اهل بیت علیهم السلام. هنگامی که برخی مطالب علمی بر او مشکل می شد از کَهَک به زیارت حضرت سیده جلیله، فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهم السلام مشرف می شد و از آثار فیض آن حرم مطهر بر او افاضه می شد و مشکلش حل می گردید». آیت الله فاضل لنکرانی نیز یکی از این نوع کرامت های حضرت فاطمه معصومه علیها السلام را که برای خودش روی داده این گونه نقل می کند: «موضوعی برای من پیش آمد که مربوط به سال ها قبل است. من هر وقت به این آیه شریفه«…إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» می رسیدم این سؤال در ذهنم می آمد. این مطلب سال ها ذهن مرا مشغول کرده بود و به صورت یک مشکل علمی در آمده بود تا آن که متوسل به حضرت معصومه علیها السلام شدم. بعد از این که زیارت را خواندم، عرض کردم: من امروز آمده ام و هیچ حاجتی مثل پول و منزل و…ندارم. فقط یک حاجت دارم و آن این است که در فهم آیه تطهیر مورد عنایت شما واقع شوم. آیه تطهیر را درست بفهمم و بنویسم و حل مشکل کنم. بعد آمدیم و شروع کردیم به نوشتن آیه تطهیر. یک مسائلی و یک مطالبی به برکت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام برای ما روشن شد که اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندیم آن مطالب برای ما روشن نمی شد.
دوشنبه 96/08/29
مرحوم مجلسی در طریقه ختم سوره واقعه از امام سجاد(ع) نقل کرده که حضرت فرمود:
هرگاه روز اول ماه قمری روز دوشنبه باشد شروع به خواندن سوره واقعه کن تا چهاردهم و در روز اول یک مرتبه و روز دوم دو مرتبه تا روزچهاردهم بخواند و روزهای پنجشنبه بین این چهارده روز بعد از قرائت سوره واقعه این دعا را یک مرتبه بخوانید .(این سورهها را میتوان در طول روز و به مرور زمان خواند.)
یا واجِدُ یا ماجِدُ یا جوادُ یا حلیمُ و یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا کریمُ اسئلُک تُحفَهً مِن تُحفاتِکَ تَلُمَّ بِها شَعَثی و تُقضی بِها دَینی و تُصلِحُ بِها شَأنی برحمتِک یا سیِدیاللهم اِن کان رِزقی فِی السَّماءِ فَاَنزِلهُ و اِن کان فِی الارضِ فاَخرِجهُ و اِن کان بَعیداً فَقَرِّبهُ و اِن کانَ قَریبا فَیَسِّرهُ و اِن کان قَلیلاً فَکثِرهُ و اِن کان کَثیراً فَبارِک لی فیهُ فاَرسِلهُ عَلی اَیدی خِیارِ خَلقِک وَ لا تَحوَجنَ اِلی شُرِارِ خَلقِکَ و اِن لَم تَکُن فَکَونِهِ بکَینُونِیَّتِکَ و وحدانِیّتِکَ اللهم اِنقَلب اِلی حَیثُ اکُونُ و لا تنقُلُنی اِلیه حَیثُ یَکُونُ اِنَّک علی کلِّ شَی ءٍ قدیرٍ یا رَحیمُ یا غِنِیٌ و صل علی محمدٍ اَتمِم عَلَینا نِعمَتِکَ و هنِئنا کَرامتِکَ یا ارحَمَ الراحمینَ
بعد از هر مرتبه خواندن سوره مبارکه واقعه،این دعا نیز خوانده شود:
اللّهم ارزُقْنی رزقاً حلالا ًطیبا ًواسعاً مِنْ غیرِ کدٍّ واستَجِب دَعْوَتی مِن غَیرِ ردٍّ وأَعُوذُبِکَ مِنَ الفَضیحَتَیْن الفقرِوالدَّیْنِ وَادْفَعْ عنّی هذ َیْن بحق الأِمامَیْن السِبْطَیْنِ اَلحَسنِ والحُسَین علیهماالسلام اَللّهم یا رازقَ المُقلّین و یا راحِمَ الْمَساکین ویا ذاالقُوهِ المَتین ویا غیاثَ المُسْتَغیِثین ویا خیرَ النّاصرین ایّاکَ نَعْبُدُ وایاک نَسْتَعین اللهم إنْ کانَ رزقی فِی السّماء فَأَنْزِلْهُ وإن کان فِی الأَرضِ فأخْرِجْهُ و إن کان بعیداً فَقَرّّبْهُ وإن کان قریبا فیَسِّرْهُ وإن کان یسیرا فَکَثِّرْهُ وإن کان کثیرا فَحَلّلهُ وإن کان حلالا فَطَیّبْهُ و إن کان طیبا فَبارِکْهُ لنا برحمتک یا أَرْحَمَ الرّاحمین وصَلِّ علی محمدٍ وآله الطاهرین.
قبل از خواندن سوره واقعه ی روز اول دو رکعت نماز حاجت بخوانید بعد از آن تسبیحات حضرت فاطمه (س) را بگویید.
خواندن این سوره دارای فضایل و برکات زیادی است از جمله:
1. از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده که هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب به او پریشانی نمی رسد
2. از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب پیش از آنکه بخوابدملاقات کند خداوند را در حالتی که روی آن چون ماه باشد
3. از امام جعفر صادق(ع) نقل شده که هرکه مشتاق بهشت است سوره واقعه بخواند 4. خواندن این سوره موجب ازدیاد رزق می گردد.
? از کتاب گنج های معنوی - صفحه 153
یکشنبه 96/08/28
?آیا صحت دارد که پیامبر فرمود هرکس پایان ماه صفر را به من یا سه نفر اطلاع دهد
بهشت بر او واجب است.
پاسخ
✅مستند آنان حدیثی از پیامبر است که فرمودند:« من بشرنی بخروج آذار فله الجنه : هر کس به من بشارت دهد صفر تمام شده است بهشت می رود» .
عده ای معتقد شدند آذار همان صفر است در حالی که آذار از ماههای رومی است و صفر از ماههای قمری است .
مرحوم شيخ صدوق در كتاب ارزشمند علل الشرايع اين حديث را به صورت حدیثی مسند از ابن عباس آورده است و آن عبارت از این است که پیامبر اکرم روزی در مسجد قبا در جمع عده زیادی از اصحابش فرموند: «اول من یدخل علیکم الساعة رجل من اهل الجنه» یعنی اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می شود، مردی از اهل بهشت است. پس چند نفر که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند و اول کسی باشند که مستحق بهشت گردند.
پیامبر که متوجه این موضوع شدند، به عده ای که در مسجد باقی مانده بودند، فرمودند: «إنه سیدخل علیکم جماعه یستبقون فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنه» یعنی هم اکنون عده زیادی از در مسجد وارد می شوند، تنها کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد، او اهل بهشت است. پس آن عده برگشته و وارد مسجد شدند در حالی که ابوذر در بین آنها بود.
پیامبر از آنان پرسید: «فی أی شهرٍ نحن من شهور الرومیه؟ یعنی در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ آن حضرت فقط پرسيدند در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ تنها ابوذر گفت: یا رسول الله از ماه آذار خارج شده ایم. پیامبر فرمود: ابوذر، این را می دانستم ولیکن دوست داشتم اصحاب من مردی را که اهل بهشت است بشناسند.
?علل الشرايع،ج1ص176
✅صحبت رسول خدا(ص) در این زمان در مورد تبیین صفات مومنین بود و برای آوردن شاهد با علم لدنی خود اشاره کردند که اولین کسی که از در مسجد وارد شود او چنین صفاتی را داشته و اهل بهشت خواهد بود؛ اما چون متوجه تحرکات عده ای از اصحاب شدند این مطلب را که «هرکس مرا به خروج ماه آذار خبر دهد او اهل بهشت است» شرطی برای معرفی چنین شخصی یادآور شدند؛
لذا قول پیامبر(ص) تنها در همان زمان و مکان به عنوان شرطی برای معرفی مرد بهشتی دارای مفهوم است و نه به معنای مطلق آن در همه زمانها و مکانها. در حالی که همین حدیث امروزه در بین برخی شیعیان اینگونه مطرح شده است که هرکس در پایان ماه صفر در هفت مسجد را بزند و به پیامبر پایان ماه صفر را خبر دهد او اهل بهشت خواهد بود.
مباهله_قرن_21
شنبه 96/08/27
1- زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول میطلبید و میگویید:
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید.
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
2- زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام میروند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام میآیند.
3- بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور - کسی مادرش را به کول میگرفت و به حرم میبرد. چیزهای عجیبی را میدید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غدهای داشت و میبایستی مورد عمل جراحی قرار میگرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود:
«غده خوب میشود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.
4- همه زیارتنامهها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام میدانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند:
«از بعضی گریهها ناراحت هستم!»
5- یکی از بزرگان میگوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخواندهام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان میخوانند که گویی شاهنامه میخوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.
ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کردهام.
6- حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:
«در روز عاشورا مقداری از گِل پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!
7- پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!
8- کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه میباشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر میفرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- میباشد.
9- در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت میباشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کردند. زیارت نامه میخواندند. همین زیارت نامه معمولی را میخواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟
10- حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه میدانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمیدانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
منبع: سایت شهید آوینی / کتاب به سوی محبوب، و کتاب برگی از دفتر آفتاب. آیة الله بهجت
جمعه 96/08/26
دلایل بسیاری از کتب روایی و تاریخی؛ چه از شیعه و چه از اهل سنت وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر اکرم (ص) را تأیید می نماید، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که اگر شهادت را همانند آنچه قرآن کریم بیان فرموده؛ به معنای کشته شدن در راه خدا و رسول تعریف نماییم، بدیهی است که مقام و منزلت شخصی “پیامبر” که کشته شدن در راه اطاعت او شهادت است، به مراتب بالاتر از مقام شهیدان خواهد بود، هرچند که آن مرد الاهی با مرگ طبیعی از دنیا رحلت نموده باشند.
پرسش را می توان از دو منظر بررسی کرد:
1. آیا دلیل قابل اعتمادی از کتب شیعه و اهل سنت، مبنی بر شهادت پیامبر اکرم (ص) می توان یافت، علاوه بر آن، کیفیت شهادت ایشان چگونه بوده است؟
2. آیا بر فرض این که پیامبر (ص) به شهادت نرسیده باشند، این موضوع از ارج و قرب ایشان نزد پروردگار خواهد کاست؟!
به همین ترتیب، به بررسی موارد فوق می پردازیم:
1. در ارتباط با بخش اول، باید گفت که دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (ص) را تأیید می نمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اکنون به تعدادی از این روایات با استناد به کتب فریقین اشاره می نماییم:
الف. کتاب های شیعه:
روایت اول: امام صادق (ع) می فرمایند: چون پیامبر اسلام (ص)، ذراع (یا سر دست) گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند.[1] در این روایت، به مسمومیت پیامبر (ص) تصریح شده، اما در آن اشاره ای نشده است که آیا ایشان بر اثر این سم به شهادت رسیده اند یا خیر؟
روایت دوم: امام صادق (ع) فرمودند: “پیامبر اکرم (ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود".[2] در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می نماید.[3] بسیاری از دانشمندان شیعه، با استفاده از این اصل کلی، نیازی به جست و جوی مورد به مورد در ارتباط با چگونگی شهادت هر کدام از معصومان (ع) احساس نمی کنند.[4] بر این اساس، هر چند دلیل متقنی بر شهادت پیامبر (ص) نیز ارائه نشود، باز هم می توان معتقد بود که رحلت ایشان طبیعی نبوده است!
ب. کتب اهل سنت:
تنها شیعیان نیستند که معتقد به شهادت پیامبر (ص) هستند، بلکه روایات فراوانی در صحاح و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که همین موضوع را تأیید می نماید که به عنوان نمونه، به دو مورد آن اشاره می نماییم:
روایت اول: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده که پیامبر (ص) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: “من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده ام، در بدنم احساس می کردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد".[5] همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر (ص)، بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است.[6]
روایت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان می نماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر (ص)، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی می دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمی بینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد.[7] مرحوم مجلسی نیز با نقل روایتی؛ تقریبا مشابه با این روایت بیان نموده که به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (ص) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.[8]
روایت سوم: محمد بن سعد؛ از قدیمی ترین مورخان مسلمان ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم (ص) را این گونه نقل می نماید:
هنگامی که پیامبر (ص)، خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادر زاده مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش می نمود که پیامبر (ص) کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست می دارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح کرده و تکه تکه نمود و بعد از مشورت با یهودیان در مورد انواع سم ها، سمی که تمام آنان معتقد بودند، کسی از آن جان سالم به در نمی برد را، انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردست ها را مسموم نمود. هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر (ص) نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر (ص) دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیه ای برایتان آوردم! پیامبر (ص) با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند … بعد از مدتی، پیامبر (ص) فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است! مؤلف کتاب، سپس نتیجه می گیرد که شهادت پیامبر (ص) به همین دلیل بوده است.[9]
بدین ترتیب، از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، می توان نظریه شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (ص) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است.
البته برخی نقل های ضعیف دیگری نیز وجود دارد که کیفیت شهادت پیامبر (ص) و عامل شهادت ایشان را به گونه ای دیگر توصیف می نماید که اثری از این دسته روایات در کتب معتبر وجود نداشته و به همین دلیل، نمی توان بدان ها استناد نمود.
2. اما با این وجود، باید بدانیم که موضوع شهادت پیامبر (ص)، از اصول دین و یا بدیهیات آن نبوده که ایمان و اعتقاد بدان، واجب و لازم بوده و انکار آن، موجب خروج از دین شود و به همین دلیل نیز، تعداد اندکی از مسلمانان، در شهادت پیامبر (ص) تردید نموده و رحلت ایشان را ناشی از عاملی طبیعی؛ مانند بیماری ذات الجنب (سینه پهلو) و یا تب شدید دانسته اند،[10] با این که خود پیامبر تأکید نموده بود که من به برخی از این بیماری ها هرگز مبتلا نخواهم شد![11]
اما در هر صورت؛ چه این مرد بزرگ الهی به شهادت رسیده باشند، و چه با مرگ طبیعی از دنیا رفته باشند، باید بدانیم که مقام ایشان، بسیار بالاتر و برتر از شهدای دیگر است؛ زیرا خداوند در قرآن کریم،
اولاً: جایگاه پیامبران را بالاتر از شهداء بیان کرده است[12]؛
ثانیاً: شهیدان به دلیل این که در راه خدا و با پیروی از رسول او، جان خود را از دست داده اند. نزد خداوند قرب و منزلت کسب می کنند؛ بدیهی است که اگر خداوند، شهدا را به دلیل پیروی از پیامبران، شایسته رحمت و ثواب بی نهایت بداند، باید خود پیامبران از مقامی بسیار والاتر و برتر برخوردار باشند.
بنابراین پیامبر ما (آن مرادی که تمام زندگی خود را وقف تلاش در راه خدا نموده تا حدی که مریدان او چنین منزلتی در درگاه الاهی پیدا کردند)، نه تنها از آن منزلت بی نصیب نیست بلکه از مقامی بسیار والاتر و برتر برخوردار است.
[1] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 315، ح ۳
[2] محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج 1، ص 5۰۳
[3] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27، ص 216، ح 18 و ج 44، ص 271، روایت 4
[4] همان، ج 27، ص 209، ح 7
[5] صحیح بخاری، ج 5، ص 137
[6] سنن دارمی، ج 1، ص 33
[7] مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 18
[8] بحار الانوار، ج 21، ص 7
[9] محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 202 – 201
[10] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 10، ص 266
[11] همان، ج 13، ص 31؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 193، ح 229.
[12] وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً ( نساء، 69)؛ ر. ک: ترجمه المیزان، ج 4، ص 652؛ تفسیر نمونه، ج 3، ص 460.
جمعه 96/08/26
امام حسن مجتبی علیه السلام: أمّا الكَرَمُ فالتَّبرُّعُ بالمَعروفِ و الإعطاءُ قَبلَ السُّؤالِ؛
بزرگوارى، احسان كردن داوطلبانه است و دَهِش پيش از خواهش.
بحار الأنوار: ج44، ص89، ح2