موضوع: "سبک زندگی"

تلویزیون

تلویزیون

>>> باورهایی که به وسیلۀ‌ تصاویربه انسان منتقل می‌شود،‌آگاهانه‌نیست.

>>> تصویر،بی آنکه بدانی، خودش راباوروجودتو کرده، تمایلات توراهم به سوی خود می کشانَد.

√√ استادعباسی_ولدی

تلویزیون

تلویزیون

√ از کنار تصاویری که از طریق چشم دریافت می‌شوند، نباید به راحتی گذشت.

✅این تصاویر، موادّی هستند که نحوۀ اندیشیدن را تغییر می‌دهند.

استادعباسی_ولدی

یار مهربان

یار مهربان

کتاب، دوپینگ است….
کتاب_بخوانید:))

سبک زندگی رضوی

راهنمايى هاى امام هشتم (عليه سلام ) در موضوع آيين معاشرت

الف - امور اثباتى (عوامل تحكيم و استوارى پيوند دوستانه)

1) ادب و تربيت اسلامى : (هر كس در راه فراگيرى ادب به زحمت و مشقت تن دردهد، در همه مسائل زندگى پيروز مى شود.)
2) آراستگى ظاهر : (رعايت آداب مربوط به نظافت و بهداشت از اخلاق پيغمبران است.)
3) اتخاذ شيوه مناسب در امر معاشرت :(با صاحب قدرت (سلطان )، با ترس از موارد خطر؛ با دوست خود، با فروتنى ؛ با دشمن ، با حالت آماده باش و با توده مردم ، با خوشرويى همنشينى كن)
4) اعتدال و ميانه روى در امر معاشرت : با دوست خويش در دوستى زياده روى مكن ، زيرا شايد روزى دشمن تو شود و با دشمنت در دشمنى ميانه روى كن ، چون ممكن است روزى دوست تو شود.
5) احتياط و هوشيارى : امام رضا (عليه سلام ) فرمود: حضرت على (عليه سلام ) از جمله سفارشاتى كه به كميل فرمود، اين بود: اى كميل برادر تو دين توست . پس تا آنجا كه مى توانى ، درباره دينت هوشيارى و احتياط كن .
6) امر به معروف و نهى از منكر : از جمله مسائلى كه امام رضا (عليه سلام ) در نامه اش به مامون عباسى نوشت ، اين بود: امر به معروف و نهى از منكر هرگاه كه ممكن باشد و ترس و بيم جان نباشد، واجب است.
7) احسان و نيكوكارى : به كار گرفتن روش (عدل وداد )و (احسان ) دوام و پايدارى نعمت را اعلام مى دارد.
8) اجابت دعوت دوستان سخى : (بخشنده ) از غذاى مردم مى خورد تا مردم نيز از غذاى او بخورند، ولى (بخيل) از غذاى مردم نمى خورد تا مردم از غذاى او نخورند.
9) احترام به شخصيت ديگران : هرگاه خواستى شخص حاضرى را نام برى ، كنيه او را بگو و اگر غايب است ، نامش را ببر. (كنيه اسمى است كه در آغاز آن (اب) و يا (ام) باشد، مانند ابوالقاسم ، ام كلثوم . معمولا قصد اعراب از آوردن كنيه ، تعظيم و احترام افراد است.)
10) ادخال سرور در قلب دوستان : محبوبترين انسان در نزد خدا، كسى است كه بر خانواده مؤ منى شادى وارد كند.
11) بزرگوارى و گذشت : حضرت رضا (عليه سلام ) از پدران گرامى خود حديث كرده كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) به مردم مى فرمود: بكوشيد تا به ((مكارم اخلاق )) تخلق يابيد، زيرا خداوندمرا بسط اخلاق بزرگوارانه مبعوث فرموده است .
12) پناهگاه مادى و معنوى دوستان بودن : گرامى ترين و شريفترين خوبيها، بخشندگى و فريادرسى بيچارگان و برآوردن آرزوى آرزومندان و تصديق كردن پندار اميدوار است .
13) پاى بندى جدى به حقوق مادى و معنوى دوستان : من از خداوند شرم مى كنم كه برادرى از برادران مسلمانم را نيازمند به درهم و دينارى ببينم و از کمكم به آنها بخل ورزم و با اين حال از خداوند طلب بهشت نمايم .
14) پرداختن به بحثهاى علمى : دانش فراهم كننده تر است براى اهل علم از نسبت پدران (كسانى كه پيوسته سرگرم مباحثه مطالب علمى هستند، پيوندشان استوارتر است از برادران به واسطه پدرانشان)
15) تواضع و فروتنى : على بن جهم گويد: از امام رضا (عليه سلام ) پرسيدم ، فدايت شوم ، تعريف تواضع چيست ؟ حضرت فرمود: اينكه به مردم بدهى ، آنچه را دوست دارى ، به تو بدهند (رفتار منصفانه)
16) تذكرات و انتقادهاى بجا و معقول : حق مومن بر مومن خالص كردن خيرخواهى براى او در آشكار و نهان است ، مانند خيرخواه براى خودش .
17) حفظ عزت و آبرو : همانا خاموشى يكى از درهاى حكمت است . خاموشى محبت مى آورد و آن راهنماى هر خيرى است .
18) حسن خلق : در قيامت آن كس به من نزديكتر است كه در دنيا خوش اخلاقتر و نسبت به خانواده خود نيكوتر باشد.
19) قرض دادن به دوستان و امهال در پرداخت آن : با آن كس كه حقى به عهده او دارى ، مدارا و مهربانى كن و آن حق را با رعايت عفاف و كفايت حال او، از وى بگير و اگر بدهكار تو تنگدست باشد و مالى كه از تو گرفته ، در طاعت خدا خرج كرده ، مهلتش بده تا گشايشى براى او پيدا شود.
20) مدارا و نرمش در رفتار : راوى حديث گويد: با يونس بن عبدالرحمان نزد امام رضا (عليه سلام ) رفتيم . يونس از بدگويى يارانش پشت سر يكديگر شكايت كرد. امام رضا (عليه سلام ) فرمود، با آنها مدارا كن كه عقلشان نمى رسد.
21) مروت و جوانمردى : یکی از مهمترین و زیباترین شاخصه‌های سبک زندگی اسلامی بر خوردار بودن از ویژگی اخلاقی «فتوت و مردانگی» در زندگی است. بسیاری از آلودگی ها و گناهانی که از انسان صادر می شود به خاطر عدم برخورداری از این مؤلفه ی اخلاقی است.
22) متعادل بودن حالات روانى : مؤ من حقيقى هرگاه خشمگين شود، خشم او را از حق خارج نمى كند. زمانى كه خوشحال گردد، خوشحاليش او را در باطل و امر بيهوده وارد نمى كند. وقتى به قدرت رسيد، زيادتر از حق خود را اخذ نمى كند (در صدد انتقام از دشمن نيست ، بلكه به حق خودش اكتفا مى كند)
23) وقت شناسى :الف) ضرورت شناخت زمان جهت ديدار دوستان : (ياسر) و (نادر) در خدمتگزاری امام رضا (عليه سلام) گفتند: آن بزرگوار به ما فرموده بود: اگر بالاى سرتان رسيدم ، در حالى كه مشغول خوردن بودند، از جاى خود برنخيزيد تا فارغ شويد. (غذايتان تمام شود) به همين جهت بسيار اتفاق مى افتاد كه امام (عليه سلام ) ما را صدا مى كرد و در پاسخ او مى گفتند، به غذا خوردن مشغولند و آن حضرت مى فرمود: بگذاريد غذايشان تمام شود.
ادامه دارد……

پدر ان بدانند

پدر ان بدانند

#پدران_بدانند

√√ یکی از مشکلات اصلی مادران، آن است که پدران، پای خود را به کلّی از میدان تربیت فرزندان، بیرون کشیده و مادر را در این میدان دشوار، تنها گذاشته‌اند.

#استادعباسی_ولدی

سبک زندگی رضوی

سبک زندگی رضوی

1- برخورداری از سلامت عقل(نقش عقل در رساندن آدمى به حيات طيبه)

حسن بن جهم مى گويد: از امام رضا (ع) شنيدم كه فرمود:
دوست هر انسان عقل اوست و دشمن جهل و نادانى او
(صديق) به معناى دوستى است كه هرگز در روابط خود خيانت نمى كند. از ديدگاه امام رضا(ع ) عقل سليم دوستى است كه در راهنمايى انسانها صادقانه عمل مى نمايد و آن چراغى فراراه آدمى به سوى خير و سعادت است .
(جهل) در لغت متداول (در عرف مردم) به معناى نادانى است و در كار مقابل علم و دانش ، قرارداد ولى اين كلمه در روايات به معناى ((عدم شعور)) و ((عدم تعقل )) به كار رفته و در مقابل ((عقل)) آمده است .
عاقل كسى است كه هر چيزى را به جاى خودش قرار دهد، به عكس جاهل كه هر چيزى را در غير جاى خود وضع مى كند. امام هشتم(ع) فرمود:عقل هيچ مسلمانى به كمال نمى رسد مگر آنكه ده صفت در او يافت شود:
1-مردم از وى هميشه آرزوى خير داشته باشند.
2-از شرش در امان باشند.
3- خير ديگران در نظرش زياد جلوه كند.
4- خير خودش را اندك شمارد.
5- اگر از وى هر حاجتى بخواهند، خسته نشود.
6-در طول عمرش ، از طلب علم ملول و دلتنگ نشود.
7- نيازمندى در رابطه با خدا، از ثروت در نزد او محبوبتر باشد.
8- خوارى در رابطه با خدا، از عزت به دست آوردن در نزد دشمنان خدا، نزد او گرامى تر باشد.
9- گمنامى نزد او لذت بخش تر از شهوت باشد.
سپس فرمود: امام صفت دهم و چه دهمى .
سؤ ال شد: آن چيست ؟
فرمود:
10- كسى را نبيند جز آنكه او را از خودش بهتر و باتقواتر بينگارد (با هر كس برخورد كرد، فرض كند آن كس بهتر و پرهيزكارتر از اوست ) زيرا در اين مورد مردم دو دسته اند:
دسته اى بهتر و باتقواتر از او،
دسته اى در مرتبه پايين تر،
هرگاه او ملاقات كند كسى را كه از وى در مرتبه پايين ترى است ، با خود انديشد كه شايد اين شخص در باطن از او بالاتر است و خود را كمتر از او ارزيابى كند (به خود گويد: خير اين شخص آشكار نيست و آن از برايش بهتر است و خير من ظاهر است و اين برايم شر است )، و اگر كسى كه بهتر از اوست (بالاتر از خود) را مشاهده كرد، در برابرش تواضع كند تا به او ملحق شود (خود را به آن مرتبه برساند.)
هرگاه شخص به اين درجه از كمال رسيد، مقامى ارجمند يافته و خيرش ‍ همه جا را فرا خواهد گرفت و نام نيكش همه جا ياد مى شود، و برتر از اهل زمان خويش مى گردد (بر مردم حكومت خواهد نمود.)

2- داشتن روح تعبد و بندگى خداوند

انسان براى رسيدن به كمال لايق خود، چاره اى جز اين ندارد كه تسليم قانون الهى باشد. اين قانون مجموعه كاملى است كه با برنامه هاى حياتبخش خود، تمام زواياى زندگى انسان را روشن مى نمايد، زيرا قانونگذار آن ، هر چه بر اساس مصلحت مردم است ، همچون طبيب معالج ، راههاى صلاح و فساد، خير وشر را تعيين فرموده است.
آيين الهى هرگز تغيير نمى كند، و زايل نمى شود و پيوسته تا دنيا باقى است ، در جهان پايدار است . بنده واقعى خدا و ديندار حقيقى كسى است كه از تمام اوامر الهى بى چون و چرا اطاعت نمايد، آنها را صميمانه به كار ببندد و از نواهيش بى قيد و شرط اجتناب كند و تمام سعيش اين باشد كه در اين آزمون فايق¬شود،زيرااوتنهاضامن سعادت و نيكبختى را چيزى جز بندگى حق نمى داند.
متأسفانه در بين برخى از كسانى كه به غرور علمى دچارند و مى خواهند تمام امور را با معيارهاى ناقص عقلى خود بجويند، اين رويه حاكم است كه هرگاه به حكمت و فلسفه بعضى از امور معنوى پى نبرند، از قبول آن سر باز مى زنند و به پيروى از مقررات الهى تن در نمى دهند. با آنكه اسلام احترام شايسته اى نسبت به عقل قائل شده ، تا جايى كه آنرا يكى از مبانى دينى و از ادله اربعه به شمار آورده و به مسلمانان چنين حقى را داده است كه درباره فلسفه احكام به نقد و بررسى بپردازند، ولى با اين وصف درك بسيارى از حقايق الهى از قلمرو عقل كاملا خارج است و آدمى تنها به اندازه اطلاعات و به ميزان معلومات ناقص خود در هر عصر و زمانى مى تواند فلسفه و اسرار احكام الهى را دريابد، ولى به همه آنها دست نخواهد يافت زيرا علم آدمى محدود و عمق و وسعت دستورات الهى نامحدود است.
امام رضا(ع) فرمود:((همانا خداوند مردم را به اطاعت و فرمانبردارى خود آزمايش مى كند، خواه ماده آزمايش براى آنان قابل تعقل باشد، خواه نباشد و هدف آزمايش ‍ اين است كه حجت خداوند بر مردم الزام آور باشد و جاى شبهه در اطاعت و عدم اطاعت او باقى نماند. بر اين اساس بدان كه سرآمد تمام شرايط اطاعت و فرمانبردارى از خداوند اين است كه ما تسليم بدون قيد و شرط خدا باشيم ، چه در امورى كه عقل،آنها را درك مى كند و چه امورى كه عقل ما به عمق آنها راه ندارد و حقيقت آنرا درك نمى نمايد.))

3)داشتن اسوه و الگوى تمام عيار هدايت (قبول ولايت )

هر مسلمان براى رسيدن به حيات طيبه ، نيازمند به الگو و رهبر است . در زمان رسول اكرم (ص) الگو و پيشواى مسلمانان ، خود حضرت بوده است و پس از ايشان اين منصب به اهل بيت ، و پس از اهل بيت به مرجع و رهبر دينى آگاه و شجاع رسيده است
محمدبن فضيل گويد:ازامام رضا(ع) معناى آيه ((قل بفضل الله وبرحمته فليفرحوا هو خير ممايجمعون )) راپرسيدم:
حضرت فرمود: به ولايت محمد و آل محمد بايد شادمان باشند كه آن بهتر است از دنيايى كه آنها جمع مىكنند.
در اين روايت امام هشتم (ع)، فضل الهى را وجود بزرگوار پيامبر و نعمت نبوت و رحمت پروردگارى را جانشينان بزرگوار آن حضرت ونعمت ولايت معرفى فرموده است چه در حقيقت پيامبر (ص) سرآغاز اسلام و ديگر پيشوايان سبب بقا و ادامه حيات آن شده اند و داشتن اين دو سرمايه (سرمايه نبوت و سرمايه ولايت ) فوق همه سرمايه هاست زيرا هيچ سرمايه اى با اين دو قابل مقايسه نيست .
امام رضا (ع) در تفسير آيه ((ومن اضل ممن اتبع هويه بغير هدى من الله ))كه خداوند فرموده است:
آيا گمراه تر از آن كس كه پيروى هواى نفس خويش كرده و هيچ هدايت الهى را نپذيرفته ، كسى پيدا مى شود؟!
مى فرمايد: منظور آيه قرآن كسى است كه رأى شخصى خود را ملاك بندگى ديانت قرار مى دهد، بدون اينكه از رهبرى امام بر حق رهياب شده باشد.

سبک زندگی رضوی

سبک زندگی رضوی

*** اصول حيات طيبه در كلام امام رضا (ع)

1) برخوردارى از سلامت عقل
2) داشتن روح تعبد (بندگى خداوند)
3) داشتن اسوه و الگوى تمام عيار هدايت (قبول ولايت)

سبک زندگی رضوی

—–» ویژگی مؤمن

*** امام رضا(ع) در عبارتی کوتاه به سه ویژگی برجسته مومن اشاره میکند که اگر این سه ویژگی در شخصی وجود نداشته باشد، نمی تواند مدعی ایمان باشد. آن حضرت(ع) می فرماید:
لایکون المومن مومنا حتی تکون فیه ثلاث خصال: 1-سنه من ربه؛ 2-سنه من نبیه؛ 3-سنه من ولیه. فاماالسنه من ربه فکتمان سره. و اما السنه من نبیه فمداراه الناس. و اما السنه من ولیه فالصبر فی الباساء و الضراء؛
*** مومن، مومن واقعی نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش. اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است. این که آن حضرت(ع) بر رازداری تأکید می کند، از آن روست که انسان نمی تواند هرآن چه را از علم دانست یا از معرفت دید یا از مردم شنید بر زبان آورد. از این رو حضرت(ع) می فرماید: علیکم فی امورکم بالکتمان فی امور الدین و الدنیا …فلا یقف علیه ولیک؛ بر شما باد به رازپوشی در کارهاتان در امور دین و دنیا. روایت شده که افشاگری کفر است و روایت شده کسی که افشای اسرار می کند با قاتل شریک است و روایت شده که هرچه از دشمن پنهان می داری، دوست تو هم بر آن آگاهی نیابد. خاموشی و سکوت گاهی تنها راه نجات بشر است. چرا که گاهی سخن گفتن عین گمراهی و رنج است. مومن، انسانی دارای فهم و فقه است و می داند چگونه در زندگی عمل کند که خود و دیگران را به رنج و زحمت نیفکند. امام رضا(ع): ان من علامات الفقه: الحلم و العلم، و الصمت باب من ابواب الحکمه ان الصمت یکسب المحبه، انه دلیل علی کل خیر ؛ از نشانه های فقه و فهم دین، حلم و علم است و خاموشی دری از درهای حکمت است. خاموشی و سکوت، دوستی آور و راهنمای هر کار خیری است. گاه نیاز است که نسبت به چیزی سکوت کرد و هر رازی را بر زبان نراند و با صمت و تفکر می توان بهترین کار را انجام داد. چنین سکوتی گاه لازم و بلکه واجب است، چرا که نجات دین و دنیا بر آن است. زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است که نه جزء آن در کناره گیری از مردم و یک جزء آن در خاموشی است. اما عمل صالح را می بایست در امور بسیاری دید که خدمت به خلق از مهم ترین جلوه هایش می باشد. از این رو در آموزه های اسلامی بر این تاکید بسیار شده و امام رضا(}) در عبارت های گوناگون بر آن تاکید می کند. بعد از انجام واجبات، کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مومن، نزد خداوند بزرگ نیست. یا این که هر کس اندوه و مشکلی را از مومنی برطرف نماید خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.
سئل(ع) عن خیار العباد؟ فقال(ع)؛ الذین اذا احسنوا استبشروا، و اذا اساووا استغفروا و اذا اعطوا شکروا، و اذا ابتلوا صبروا، و اذا غضبوا عفوا )) از امام رضا(ع) درباره بهترین بندگان سوال شد. فرمود: آنان که هرگاه نیکی کنند خوشحال شوند و هرگاه بدی کنند آمرزش خواهند و هرگاه عطا شوند شکرگزارند و هرگاه بلا بینند صبر کنند و هرگاه خشم کنند درگذرند. تزاوروا تحابوا و تصافحوا و لا تحاشموا؛ به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید. سبک زندگی در سیره حضرت امام رضا(ع) امامان معصوم علیهم السلام قرآن ناطق وامامت تبلور هدایت و نور قرآن در پهنه زمین و زمان و سیره ائمه اطهار(ع) تفسیر آیات زندگی بخش آن است. اگر قرآن کریم مردم را به حیات طیبه فرا می خواند، منش و روش زندگی و اصول حاکم بر رفتار و عمل امامان معصوم(ع) تجسم حیات طیبه ای است که پیامبر اعظم(,) و قرآن کریم بشر را به آن فراخوانده¬اند.
دستگیری از نیازمندان انفاق و تأمین نیازهای مادی و دستگیری از نیازمندان جزو اصول مسلم قرآنی و از آیات محکم الهی است. به این معنا که از منظر قرآن کریم، انسان نباید سر در لاک خود فرو برد و فارغ از دغدغه همنوع و همشهری و هم وطن خود باشد. در سیره ائمه اطهار(ع) نیز انفاق و کمک به نیازمندان روشی بسیار معمول و متعارف بود، از این رو همواره فقرا بر سر راه آنان می نشستند یا در خانه آنان را می زدند. پیشوایان ما حتی پیش از آن که نیازمندان عرض نیاز کنند، به آنان انفاق می کردند.
سادگی در سبک زندگی
سادگی در زندگی امام جاری بود. آن حضرت کم خوراک بودند و غذای سبک می خوردند. در خانه جامه ای ساده وغالبا پیراهنی از پارچه های خشن بر تن می کردند و فقط در مجالس عمومی و در میان مردم جبه ای لطیف بر رویش می پوشیدند.
معمر بن خلاد گوید : از حضرت رضا(ع) شنیدم که می فرمودند : اگر خلافت امت در دستم قرار گیرد طعام های ناگوار و لباسهای درشت خواهم پوشید و خود را بعد از راحتی به سختی و زحمت خواهم افکند.
هم چنین شیخ صدوق در روایتی دیگر از ابن عباد، ساده زیستی را روش حضرت امام رضا(ع) در پوشش می شمارد و زندگی حضرت را این گونه توصیف می کند : «در تابستان فرش حضرت رضا(ع) حصیر و بوریا بود و در زمستان روی نمد می نشست و پیراهنی زبر و خشن می پوشید، مگر آن که بخواهد پیش مردم آید که در آن وقت لباس سنگین و بهتر می پوشید.»
گاه به هنگام آراستگی و پوشش به ایشان اعتراض می کردند و ایراد می گرفتند وی در پاسخ می فرمودند : « یوسف بن یعقوب پیغمبر و فرزند پیغمبر بود . پارچه های دیبا می پوشید و در مجالس آل فرعون می نشست و این لباسها و معاشرت ها او را از مقامش فرود نیاورد؟ »
امام(ع)ضمن نفی زهد فروشی و پشمینه فروشی صوفیان همه را به ساده زیستی توصیه می کردند و یاران خود را به توصیه حضرت رسول (ص) به ابوذر یادآوری می کردند .
حضرت رسول(ص)در وصیت های خود به ابوذر فرمودند:ای ابوذر من لباس های درشت و خشن می پوشم و روی زمین می نشینم و انگشت های خود را پاک می کنم و بر الاغ بدون زین سوار می شوم و دیگری را هم بدنبال خود سوار می کنم هر کس از روش من دوری گزیند از من نیست . ای ابوذر اکنون لباسهای خشن در بر کن تا تکبر و نخوت بر تو مسلط نشود.

سبک زندگی

سبک زندگی

«سبک زندگی» چیست؟ مفهوم «سبک زندگی» از جمله مفاهیم علوم اجتماعی و علم جامعه شناسی و مردم شناسی است که در دهه اخیر بسیار مورد توجه عالمان علوم اجتماعی و مدیران فرهنگی قرار گرفته است؛ سبک زندگی معنایی است که از به هم تنیدگی و پیوند وشبکه ای بودن عوامل متعددی که¬درشیوه¬های¬زندگی¬یااقلیم¬های¬زیستن¬انسان¬تأثیرمی¬گذارند،بوجودآمده¬است.
ازبیشتر تعریف های سبک زندگی می توان دو مفهوم را یافت که در واقع هر دو مفهوم هم، به واژه «سبک» باز می گردد: اول، مفهوم وحدت و جامعیت و دوم، مفهوم تمایز و تفارق. به این معنی که سبک زندگی حاکی از مجموعه عوامل و عناصری است که کم و بیش به طور نظام مند با هم ارتباط داشته و یک شاکله کلی فرهنگی و اجتماعی را پدید می آورند. همین پیوستگی، اتحاد و نظام مندی این کُل، را از کُل های دیگر متمایز می کند. وجود کلماتی همچون الگو، نظام مندی، کلیت، هویت و تمایز در بیانات اخیر رهبر فرزانه انقلاب نیز حاکی از همین مطلب است و به همین دلیل است که امروز از دو مدل و الگوی متمایز و متفاوت سبک زندگی اسلامی و غربی سخن می گوییم. واژگان مترادف سبک زندگی اسلامی: سبک زندگی شیعی، ارزشی، ایرانی، جهادی، انقلابی، دینی و تعابیر معادل سبک زندگی غربی: سبک زندگی اروپایی، مسیحی، آمریکایی و وسترنیزه می باشد اما آن چه در تعریف های سبک زندگی، جلوه گر می شود آن است که این تعریف قرابت بسیاری با مفهوم هویت پیدا می کند اما با این تفاوت که علاوه بر هویت، مناسبات و رفتارهای عینی و واقعی زندگی را نیز شامل می شود.
سبک¬زندگی¬کنونی¬ما¬در¬مواجهه¬با¬غرب¬مدرن
غرب فرهنگی و فلسفی با تفکری که در آن انسان می خواهد جای خدا را بگیرد و به صورت موجودی صاحب علم و اراده و قدرت و در جایگاه تشریع ظاهر شود و می بایست همه چیز را در تصرف و تملک خود درآورد، پدید آمد. غرب آن چنان که بسیاری از متفکران غربی نیز به آن اذعان کرده اند، کوشیده است تاریخی جدید با نگرش و هویتی جدید را برای انسان رقم بزند. از آن جا که جامعه ایران یک جامعه دین دار، دین محور و خدامحور است و در آن پایبندی به دین و سنت تا حدود زیادی یافت می شود با ورود نگرش ها و اندیشه های غربی و جلوه های مدرنیته این تضادوچالش¬بینا¬-این¬دو¬فرهنگ¬کاملاً¬متفاوت،¬بروز¬پیدا¬کرد¬و¬هنوز¬این¬چالش¬ادامه¬یافته¬است.
عده ای که به جریان روشنفکری غیر دینی شهرت یافته اند با نام پیشرفت و توسعه و نفی عقب ماندگی تاریخی سعی در القای اندیشه های غربی و تجدد حاصل از رشد و گسترش بینش غربی بودند. عده ای دیگر کوشیدند راه های میانه را مطرح کنند و عده ای دیگر به نفی مدرنیته و نقد آن روی آوردند. البته هیچ کدام از ایشان به راهکار و راهبردی در خور برای این دوران گذار، دست نیافتند و به مقام پرسش و انتقاد اکتفا کردند. مشکل این است که در عصر حاضر، تاریخ غربی تمام تاریخ بشر را پوشانده و در همه جا درباره گذشته بشر به طور کلی با موازین غربی حکم می شود. اکنون در نگاه غربزدگان عالم دو بخش¬دارد:¬یک¬بخش¬متجدد¬و¬یک¬بخش¬درگیر¬شده¬با¬سودای¬تجدد.
متأسفانه جامعه ایرانی علی رغم مقاومتهای آگاهانه روحانیت اصیل و مردم دین مدار با بسیاری از سنن خویش و امور هویتی و اشکال و قالبهای سبک زندگی دینی اش وداع کرد و عرصه را برای غرب زدگی فراهم نمود که منجر به تعریف جدیدی از هویت، زندگی، عالم، علم و دین و دینداری گشت.
باید این نظریه انتقادی رهبر شجاع انقلاب را درک کنیم که مواجهه تمدن ایرانی اسلامی با فرهنگ و تمدن غرب که امروزه بر تمام جهان سیطره یافته است، سبب تحولات بسیاری در تمام شئونات جامعه ایرانی¬شدو«چرا»هایی¬که¬ایشان¬مطرح¬می¬کنند¬نیاز¬به¬ریشه¬یابی¬معرفتی¬دارد.
ایرانیان همان طور که در برخی هویت و ارزش ها، دچار بحران شده اند، در سبک زندگی نیز در 100 ساله اخیر به ویژه از دوران روی کار آمدن رضاخان و تجدد آمرانه اش، دچار پراکندگی و تردید بسیار در نگرش ها و گرایش ها، آداب و رسوم، نظامات و سنن اجتماعی، باورها و حتی باورهای دینی خود گشته و سبک زندگی اسلامی ایرانی دچار تضادها و تناقض های بسیار شده است، به نحوی که از جامعه ما یک جامعه شبه مدرن ساخته است که نه می توان آن را سنتی و اسلامی نامید و نه می توان بر آن نام مدرن نهاد. باید از این تردید هویتی نگران بود. نگرانی در کلام انتقادی ولی امر مسلمین کاملاً قابل درک است.
رهبر انقلاب اسلامی می کوشند تا این فرضیه کلان را اثبات نمایند که زیستن ایرانی در زمانه کنونی، برآمده¬از¬مواجهه¬و¬نزاع¬دو¬سبک¬زندگی¬غربی¬و¬اسلامی¬است.
در سبک زندگی اسلامی باید در نظر داشت که یک زندگی، زمانی مطلوب است که همانند گفته قرآن به پیامبر عظیم الشان اسلام، شامل مجموعه‌ای از مکارم اخلاقی باشد.
از آنجا که رسول اکرم(,)به عنوان بهترین الگوی زندگی و اسوه حیات قرار گرفته‌اند، زندگی مدیریتی ایشان و به دنبال آن زندگی امامان معصوم(])به عنوان بهترین منبع سبک دینی به شمار می‌رود.
نکاتی بارز از روش‌های زندگی است که به عنوان ارزش‌های اساسی در زندگی فردی و اجتماعی در سبک زندگی غربی فراموش شده و در سبک زندگی اسلامی و ایرانی ما روز به روز کمرنگ‌‌تر می‌شود که باید توسط مدیران فرهنگی و نهادهای مرتبط از خانواده گرفته تا آموزش و پرورش و رسانه‌ها مورد بازنگری و تقویت قرار گیرد تا سبک زندگی ایده‌آل در محور ارزش‌های اسلامی و فرهنگ ایرانی دوباره حیات یافته و به اجرا درآید.