روز معلم گرامی

من معلّم هستم

زندگی ، پشت نگاهم جاریست

سرزمین کلمات ، تحت فرمان منست

قاصدک های لبانم هر روز سبزه ی نام خدا را به جهان می بخشد

من معلّم هستم

گرچه بر گونه ی من سرخی سیلی صد درد ، درخشش دارد

آخرین دغدغه هایم اینست :

نکند حرف مرا هیچ کس امروز نفهمید اصلاً ؟

نکند حرفی ماند ؟

نکند مجهولی روی رخساره ی تن سوخته ی تخته سیاه جا مانده ست ؟

من معلّم هستم

هر شب از آینه ها می پرسم :

به کدامین شیوه ، وسعت یاد خدا را بکشانم به کلاس ؟

بچه ها را ببرم تا لب دریاچه ی عشق ؟

غرق دریای تفکر بکنم ؟

با تبسم یا اخم ؟

با یکی بود و نبود، زیر یک طاق کبود ؟

یا کلاغی که به خانه نرسید ؟

قصّه گویی بکنم ؟

تک به تک یا با جمع ؟

بدوم یا آرام ؟

من معلّم هستم

نیمکت ها نفس گرم قدم های مرا می فهمند

بال های قلم و تخته سیاه ، رمز پرواز مرا می دانند

سیب ها دست مرا می خوانند

من معلّم هستم

درد فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال منست

من معلّم هستم

روز معلم مبارک باد

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.