مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
یکشنبه 99/03/18
مـلا مهرعلی خـویی ، روزی در کوچه دید دو کـودک بر سـر یک گردو با هم دعوا میکنند. به خاطر یک گردو یکی زد چشـم دیگری را با چـوب کور کرد. یکی را درد چشـم گرفت و دیگـری را ترس چشـم درآوردن . گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند
ملا گردو را برداشت و شکست ودید، گردو از مغز تهی است، شروع کرد به گریه کردن. سوال کردند تو چرا گریه میکنی؟ گفت دو کودک ازروی نادانی و حس کودکانه، بر سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغز نداشت
دنیا هـم همینه ، مثل گـردویی بـدون مغز! که بر سر آن می جنگیم و وقتی خسته شدیـم و آسیب به خـود و یا دیگران رسـاندیم و پیر شدیم ، چنین رها کرده و برای همیشه می رویم
شنبه 99/03/17
۱. خود را به خاطر افراد بی فایده ای که لایق داشتن هیچ جایگاهی در زندگی تان نیستند، دچار استرس نکنید.
۲. هیچگاه احساسات خود را، بیش از حد صرف چیزی نکنید. چون در غیر این صورت صدمه خواهید دید.
۳. بیاموزید بدون نگرانی زندگی کنید. چون خدا در همه حال هوایتان را خواهد داشت. اعتماد کنید و ایمان داشته باشید.
شنبه 99/03/17
uote>زاهد وارسته ای در بصره سکونت داشت در بستر مرگ قرار گرفت، خویشانش بر بالین او نشسته و گریه می کردند.
زاهد به پدرش رو کرد و گفت: چرا گریه می کنی؟ پدر گفت: چگونه گریه نکنم، وقتی فرزندی از دنیا برود، پشت پدر می شکند.
زاهد به مادرش گفت: چرا گریه می کنی؟ مادر گفت: چگونه نگریم که امیدوار بودم در ایام پیری عصای دستم باشی و به من خدمت کنی، و در هنگام بیماری و مرگم در بالینم باشی.
زاهد به همسرش گفت: چرا گریه می کنی؟ همسر گفت: چگونه گریه نکنم که با مرگ تو، فرزندانم یتیم و بی سرپرست می شوند.
زاهد، فریاد زد آه! آه! شما هرکدام برای خود گریه می کنید، هیچ کس برای من نمی گرید، که بعد از مرگ بر من چه خواهد رسد و حالم چه خواهد شد؟ آیا دو سوالات فرشته نکیر و منکر را می دهم یا درمانده می شوم؟ هیچکس برای من نمی گرید که مرا تنها در لحد گور می گذارند، و از اعمال من می پرسند، این را گفت و آهی کشید و جان سپرد.
منهاج الشارعین - منهج ۱۳، ص۵۹۳
شنبه 99/03/17
وقتی قادر به تغییرِ بعضی چیزها نیستی؛
روزت را برایِ عذابِ داشتنها و افسوسِ نداشتنها خراب نکن!
دنیا همین است؛
همهی بادهای آن موافق،
همهی اتفاقات آن دلنشین،
و همهی روزهای آن خوب نیست!
اینجا گاهی حتی آب هم سربالا میرود…
پس تعجبی ندارد اگر آدمها جوری باشند که تو دوست نداری!
گاهگاهی در انتخابهایت تجدیدنظر کن.
فراموش نکن؛
تو مجاز به انتخابِ آدمهایی، نه تغییرِ آنها…
چهارشنبه 99/03/14
دلخوشی های کوچکیعنی یک لبخند در جواب نگاهت
یعنی ذوق کودک از توصیف کفش جدیدش
دلخوشی های کوچک یعنی در عین همه نداشتنها
یک برگ پاییزی را بگذاری در میان کتابهایت برای یادگاری
دلخوشی های کوچک یعنی جمع دوستانت
یعنی امروز باز تو زنده هستی
یعنی باز عقربه ساعت زندگی ات
برای ۲۴ ساعت دیگر به راه افتاده
دلخوشی کوچک یعنی
چراغ خانه هنوز روشن است
زندگی
همین دلخوشی های کوچک است
به جزییات زندگی دقت می کنم و از آنها لذت می برم…
سه شنبه 99/03/13
غمها ارزش جنگيدن ندارند رهايشان کنيد
غمها آنقدر خسته اند که با کمترين بي توجهي از پا در مي آيند
براي شادی بغل باز کنيدو با اميد زندگی کنيد
به لبخندتان اجازه دهيدتا دنيايتان را تغييـر دهد
ولي به دنيايتان اجازه ندهيدکه لبخندتان را تغيير دهد.
سیاه ترین شبها هم تموم میشه و تو روز روشن رو میبینی
تلاشت رو بکن وهدف داشته باش تو زندگیت
دوشنبه 99/03/12
با خودم عهد کرده ام شاد باشم
بیخیالِ قضاوت ها ، حسادت ها ، دشمنی ها و کینه ورزی ها
بیخیالِ مشکلات و نداشته ها
بیخیالِ هرچیز که دلم را می رنجاند
بیخیالِ هرچیز که لبخند را از صورتم می دزد
متمرکز می شوم روی داشته هایم
به جای دشمنی ها و حسادتها؛ دوستانم را می بینم
و شوقی که برای موفقیت و خوشبختی ام دارند
به جای مشکلاتم؛ به موفقیت و شادی هایِ پیش رو و پشت سرم چشم می دوزم
و میخندم … از تهِ دلم می خندم
من اگر هیچ هم نداشته باشم ، خدایی دارم که برایِ شادی و لبخندِ من ، همه جوره حمایتم می کند
به جایِ همه ، به خدایی تکیه می کنم که بی منت ، روزی ام می دهد و بی منت ، هوایِ بیقراری ام را دارد
من باخودم عهد کرده ام شاد باشم
و این بزرگترین گامِ موفقیتِ من است