مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
وقتی آدم خیلی خسته شده، وقتی دلش از خیابون و آدماش می گیره، وقتی به مرحله قاتی کردن میرسه دلش می خواد بره خونه
به هر حال خونه یه جای امنه یه جایی که همه میدونن یه جوری به هم وابسته هستن؛ همین وابستگی محبت ایجاد می کنه اما امون از وقتی که یکی تو این میون ناتو از آب در بیاد خواب راحت از چشم همه می ره و خونه هم حرمتشو از دست میده
کشور و مملکت هم یه خونه بزرگه، یه خونه با هزاران اتاق که از توی هر کدوم یه خواهر یا یه برادر میاد بیرون و تو می دونی اینا از خودتن، دلسوز و صمیمی.
تازگی ها نه از همون قدیم ندیما که قابیل نامردی کرد و دستش رو رو برادرش بلند کرد خونه هم ترس برش داشت. تا حالا هزار تا قابیل هزار تا هابیل و کشته و خونه، دلش لرزیده هرچند یه روز همه قابیلا از خونه می رن گم میشن اما تا اون روز زندگی چقدر سخته!
به نظر من غم و غصه هر خونه مال اهالی همون خونه اس اگه مردم از بدبختیات خبر بشن شاید کمک هم بکنن اما همراه اون کمک حرمت خونه و اهالیشه که از بین می ره.
مادرم می گفت: قدیما با سیلی صورتشون رو سرخ می کردن و غیرت و منش پهلوونی و ایرونیشون اجازه جزع فزع نمی داد حالا اما چه بچه های تخسی تربیت شدن که دنبال دایه مهربون تر از مادر به هر دری می زنن.
من اما مخالفم خوش ندارم واسه یه لقمه نون بیشتر خودمو بی آبرو کنم، خودمو این مردمو و این همه تاریخ که داره نگاهمون می کنه؛ تاریخی که «آرش کمانگیر» داره تا گردآفرید دلیر «رستم» داره و «سیاوش سهراب» داره و .. اسطوره هایی مثل: مسیح کردستان، محمد ابراهیم همت، محمد حسین فهمیده آخر معرفت بودند.
یا مثل شهناز حاجی شاه و …
دلم برای خونه م تنگ شده. دلم برای صفاش برای یه رنگیش تنگ شده. دلم برای پنجره های رنگی و قوسی، برای تخت زیر درخت حیاط و قل قل سماور برای حوض آب و ماهیای قرمزش تنگ شده دلم برای مردمم تنگ شده
کاش همه می دونستن بیگانه برادر نمیشه و غریبه آشنا …
مردم ما باید به دنبال جنسی از جنس بلورین خودشون بگردن شفاف و با مرام …
یکی مثل تختی . یکی مثل …
همه اونایی که آخر معرفتن …
آرزو بر جوانان عیب نیست مهم اینه که معلوم کرده باشی چایی می خوری یا نسکافه …
به همین سادگی … زندگی به همین سادگی عوض میشه …
نویسنده:ناشناس
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهنــــا در 1399/04/24 ساعت 12:20:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1399/04/24 @ 10:24:11 ب.ظ
سربازی از تبار سادات [عضو]
عکستون حال آدمو خوب میکنه
1399/04/24 @ 10:58:34 ب.ظ
مهنــــا [عضو]
ممنون سادات بانو امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه
1399/04/24 @ 07:20:38 ب.ظ
هورمند [عضو]
چقدر نوشته شور انگیز و جذاب،بخصوص باعکس جالبتون
1399/04/24 @ 07:54:37 ب.ظ
مهنــــا [عضو]
ممنون عزیز