موضوع: "حرف حساب"

زندگی 

شكسپير گفته: 

هر روز را، يک عمر به حساب آوريد 

بدين گونه صبح كه از رويای شب پيشين بيدار ميشويد كودكي هستيد شاداب و مشتاق ديدن و بهره بردن از جهان

به تدريج تا ظهر به ميانه عمر نزديك مي شويد.

از بعد از ظهر به دوران پختگي ميرسيد و مهم ترين كارهاي روز خود  را انجام ميدهيد

و سپس به تدريج به غروب و شب نزديك مي شويد و دوران پيري را مي گذرانيد

آنگاه به خواب مي رويد و مي ميريد، روز بعد باز زنده مي شويد.

زندگی کن

زندگی کن

نه تضمینی به اومدنِ فرداست

نه امکانی واسه‌یِ تغییرِ هرچی گذشت

اما، در «اکنون» می‌شه حضور داشت

هفت بهشت زندگی!


نکته های راهگشا برای زندگی

هفت بهشت زندگی!

۱. بهشت اول: «آغوش مادریست که با تمام وجود بغلت کرد و شیرت داد!»

۲. بهشت دوم: «دستان پدریست که برای راه رفتنت با تو کودکی کرد.»

۳. بهشت سوم: «خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت، تمام اسباب بازیهایش را به تو داد.»

۴. بهشت چهارم: «معلمی بود که برای دانستنت با تمام بزرگی‌اش هم سن تو شد تا یاد بگیری.»

۵. بهشت پنجم: «دوستی‌ست که روز ازدواجت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه می‌کند!»

۶. بهشت ششم: «همسرتوست که با تمام وجود در کنار تو معمار زندگی مشترکتان است. گویی دو شاخه از یک ریشه‌اید.»

۷. بهشت هفتم: «فرزند توست که خالق زیبایی‌های آینده است…»

آری شاید هر کدام از ما تمام هفت بهشت را نداشته باشیم اما بهشت همین حوالیست…

مادرت را بنگر؛ پدرت را ببین؛ خواهر یا برادرت را حس کن؛ به معلمت سر بزن؛ دوستت را به یاد بیاور؛ همسرت را در آغوش بگیر و فرزندت را ببوس… یک وقت دیر نشود برای بهشت رفتنت! بهشت را با همه قلبت حس کن! بهشت همین نزدیکیست…

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

تلنگر

✔️ وقتی که درمان نیست، درد را باید پایان یافته دانست و آخرین امید را از آن برید.

 زاری از پس مصیبت گذشته نزدیک‌ترین راه برای جلب بدبختی‌های دیگر است.

 آن‌چه روزگار می‌ستاند نگهداریش محال است، اما شکیبایی لطمات سرنوشت را به بازی می‌گیرد.

 کسی که مالش را دزیده‌اند و لبخند می‌زند، خود چیزی از کف دزد می‌رباید؛ و آن کس که بیهوده افسوس می‌خورد از مایه‌ی خود می‌دزدد.

ویلیام شکسپیر

خوب باش


برای همه خوب باش‌ …

آنکس که فهمید ، همیشه در کنارت خواهد بود !

و آنکس که نفهمید ، روزی دلش برای تمام خوبی هایت تنگ می شود …

حال خوب

آدمی به مرور آرام می‌گیرد، بزرگ می‌شود 

بالغ می‌شود و پای اشتباهاتش می‌ایستد 

آنها را به گردن دیگران نمی‌اندازد و دنبال مقصر نمی‌گردد 

گذشته‌اش را قبول می‌کند، نادیده‌اش نمی‌گیرد 

و اجازه می‌دهد هر چیزی که بوده در همان گذشته بماند.

آدمی از یک جایی به بعد می ‌فهمد 

که از حالا باید آینده‌‌اش را از نو بسازد 

اما به نوعی دیگر می‌فهمد 

که زندگی یک موهبت است، یک غنیمت است، 

یک نعمت است و نباید آن را فدای آدم‌های بی‌مقدار کرد!

اصلا از یک جایی به بعد

حالِ آدم، خودش خوبِ خوب می‌شود…

سخت نگیر


​یه جاهایی اشتباه کردی چون برات لازم بود ، 

یه روزایی اعتماد کردی و ضربه خوردی چون باید درس میگرفت ، 

یه مواقعی در روابط سمی و نامناسب وارد شدی و دلشکسته شدی چون نیاز به تجربه داشتی 

ولی الان انقدر به خودت سخت نگیر و خودتو سرزنش نکن چون تمام اشتباهات بخشی از مراحل رشد تو بوده، مراحلی که باید ازشون عبور کنی تا گوهر وجودیت رشد کنه و به کسی که میخوای و واقعا باید باشی تبدیل بشی، 

پس لطفا خودتو سرزنش نکن 

چون تو با اشتباهاتت تعریف نمیشی و تمام این مسیرها بخشی از مراحل رشد و بلوغ فکری توعه تا خودتو بشناسی و بدونی از زندگیت چی میخوای 

و حالا آدمای مناسب رو هم به زندگی خودت وارد میکنی پس سخت نگیر رفیق، 

قدرِ خودت و لحظات زیبای زندگی رو بدون و ازش لذت ببر

وابستگی و رنج

نباید جهانت را آنقدر خالی کنی که تمام تمرکز و حواست روی یک‌ نفر باشد! جهانت که خلوت باشد، زیاد دقت می‌کنی به رفتار آدم‌ها و زیاد توقعت بالا می‌رود و خیلی زود می‌رنجی و خیلی زود دلگیر می‌شوی و طاقتت کم می‌شود و آدم‌ها را از خودت فراری می‌دهی.

جهانت که خلوت باشد، از همان چند نفری که تمام توجهت را روی آن‌ها گذاشته‌ای، توقع داری جای تمام آدم‌های نداشته را برای تو پر کنند و این به هیچ‌وجه شدنی نیست!

شدنی نیست که آدم‌ها تمام حواسشان به تو باشد! شدنی نیست که مدام برنجی و برنجانی و روابطت بدون مشکل پیش برود!

جهانت که خالی باشد، این تویی که بیشتر وابسته‌ خواهی‌ شد و این تویی که بیش از هر زمان دیگری رنج خواهی‌ کشید…

و اگر‌ جهانت را از خدای بی انتها پر کنی دیگر جایی برای درد و رنج باقی نمیگذاری…

سید حسینی 

تلاش ...

برای آدمی که داره سخت واسه آرزوهاش تلاش می‌کنه

کلی کار می‌کنه تا پیشرفت کنه،

خسته شده جا نمیزنه،

آرزو می‌کنم:

خدا نردبونی برات بسازه تا جلوی همون آدم‌هایی 

که آرزوشونه زمین بخوری،بری بالا و پیشرفت کنی…

در کاری که به شما مربوط نیست دخالت نکنید

دزدی وارد خانه یک پیرزنی شد و شروع کرد به جمع کردن اثاث‌خانه.

پیرزن که بیداربود صداش‌کرد و گفت ننه نشان میدهد شما جوان‌خوبی هستید و از ناچاری دزدی می کنید آن وسایل سنگین ول کن بیا این النگوهای طلا را به شما بدم فقط قبل از آن خوابی که قبل از آمدن شما دیدم برام تفسیر کن دزد گفت:خب چی خواب دیدی.

پیرزن گفت خواب دیدم که همه اهل محل در یک باغ بزرگی در حال دویدن بودیم که من داخل نهر افتادم وبرای بیرون اوردن من از نهر با صدای بلند پسرم ناصر را صدا می کردم 

ناااااااااااااااااصر

ناااااااااااااااااصر 

بیا کمک. 

پسرش ناصر از خواب بیدار شدو مثل موشک از طبقه بالا آمد پایین و دزدو گرفت و شروع کرد به زدن.

پیرزن به پسرش گفت ننه بسه دیگر نزنش. 

دزد گفت: بگذار بزنه.اخه منِ پدر سوخته برای دزدی امدم یا تعبیر خواب

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام:

طوبی لِمَنْ قَصَرَ هِمَّتَهُ عَلی ما یعنِیهِ. 

خوشا به حال کسی که همتش را برای اموری که بهش مربوطه هزینه می کند.

میزان الحکمة،ج14،ص6682

بسیار رخ میدهد که درامور دیگران حتی‌ اموری که تخصص نداریم دخالت میکنیم هر زمان کسی گفت مریضم شروع میکنیم به تجویز دارو و بیان راه درمان و….

ای کاش هرکسی در امورخویش متمرکز میشد و به دیگران زمانی که ازش درخواست میکردند، در اموری‌که تخصص داشت مشاوره میداد نه بیشتر.اگر از شما در امری که تخصص ندارید نظر خواستند صادقانه بگویید در تخصص بنده نیست.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌