مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
چهارشنبه 96/07/12
تمام آياتی كه درباره اهلبيت(عليهم السلام ) نازل شده، شامل امامحسين(عليه السلام ) نيز میشود.
برخی از آياتی كه براساس روايات اسلامی يكی از مصاديق آن امام حسين ( عليه السلام ) است و به گونهای به امام حسين ( عليه السلام ) تفسير شدهاند، عبارتند از:
1.سوره فجر، به خصوص آيات: يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ(الفجر/27)تو اي روح آراميافته!ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيةً مَرْضِيةً(الفجر/28)به سوي پروردگارت بازگرد در حالي که هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است.حضرت امام صادق ( عليه السلام ) ميفرمايد: «سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانيد كه سوره «حسينبنعلي»است».(1)
2. سوره اسرأ، آيه 33، كه ميفرمايد «مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِي سُلْطَـَنًا …; كسي كه مظلوم كشته شده براي ولي او سلطه (حق قصاص) قرار داديم«حضرت امام صادق( عليه السلام ) ميفرمايد: «اين قسمت از آيه درباره امام حسين( عليه السلام ) نازل گرديده است.»(2)
3. بخشي از آيات سوره “دهر” (انسان) به اهلبيت: از جمله امام حسين( عليه السلام ) مربوط است و بر اين حقيقت نيز روايات فراواني وجود دارد.(3)
4. آية مباهله; كه در جريان مباهله پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله و سلم)حضرت علي و فاطمه و امام حسن و امام حسين ( عليهم السلام ): را با خود برد و به همين مناسبت، آيه 61، آل عمران نازل شد و مصداق، “ابنائنا” امام حسن و امام حسين ( عليهما السلام ) هستند. (4)
همچنين آيه تطهير (احزاب، 33) ; آيه مودت (شوري، 23) ; آيه 19 تا 22 سوره “الرحمن” ; آيه اوليالامر(نسأ،59);5.در اوّل 29 سوره از قرآن حروفي آمده كه به حروف مقطعه مشهورند. اين حروف رمزهايي بين خداوند متعال و پيامبراكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم) بوده، تنها خداوند متعال، رسولاكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه اطهار( عليهم السلام ): از حقيقت آن اطلاع دارند و دربارة آيه يك سوره مريم (كهيعص) روايتي از امام صادق( عليه السلام ) آمده است كه ميگويد: “كاف” اشاره به كربلا، “هأ” به هلاكت، “يأ” به يزيد، “عين” به عطش و “صاد” به صبر اشاره دارد.( 5)
6. در روايتي ديگر از امام صادق( عليه السلام )،سال خروج امام حسين( عليه السلام ) با استفاده از حروف مقطعه “الم” استخراج شده است.(6 )
7. همچنين آياتي مانند:« بِأَي ذَنْبٍ قُتِلَتْ(التکوير/9)به کدامين گناه کشته شدند»؟!«وَفَدَينَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ(الصافات/107)ما ذبح عظيمي را فداي او کرديم»،و… به شهادت امام حسين( عليه السلام ) تأويل شده است«.(7)
و…خلاصه اين كه تمام آياتي كه درباره اهلبيت( عليهم السلام ) نازل شده، شامل امامحسين( عليه السلام ) نيز ميشود.(8)
—————————————————————
پي نوشتها:
(1). ثواب الاعمال، شيخ صدوق، ص 123، مطبعة الامير.
(2). الكافي، محمدبن يعقوب كليني، ج 8، ص 255، حديث 364، دارالكتب الاسلامية، تهران.
(3). ر.ك: تفسير مجمعالبيان، طبرسي، ج 5، ص 404، داراحيأ التراث العربي، بيروت.
(4). ر.ك: پيام قرآن، آيتالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 9، ص 225 ـ 258، دارالكتب الاسلامية، تهران.
(5). بحارالانوار، علاّمه مجلسي، ج 14، ص 664، داراحيأالتراث العربي؛تفسير نور الثقلين، شيخ عبد علي حويزي، ج 3، ص 320، انتشارات اسماعيليان.
(6). تفسير صافي، فيض كاشاني، ج 1، ص 134، ذيل آيه 1 سوره بقره، دار الكتب الاسلاميه.
(7). ر.ك: الحسين في القرآن، سيدمحمد الواحدي، ص 208، 164 و…، نشر لاهيجي.
(8). ر.ك: خصايص الحسينيه، شيخ جعفر شوشتري، ص 76 ـ 81، دارالكتاب / همگامي امام حسينبا قرآن، حسن دهشيري و…، ص 11 ـ 148، ناشر مؤلفان.
دوشنبه 96/07/10
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟
پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود:
«با مهدی انتقام او را میگیرم»
? اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥
شنبه 96/07/08
?مسمَع بن عبدالملک: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: «ای مِسمع! تو از اهل عراق هستی؛ به زیارت امام حسین علیه السلام نمیروی؟»
?عرض کردم: «نه؛ من نزد اهل بصره مرد شناخته شده ای هستم؛ گروهی از آنها هواداران خلیفه هستند و در میان قبائل دشمنان زیادی داریم که برخی ناصبی هستند؛ می ترسم که نزد فرزندان سلیمان (بن عبدالملک) جاسوسی مرا کنند، و از من انتقام بگیرند.»
?فرمودند: «آیا به یاد مصائب سیدالشهداء علیه السلام می افتی؟» عرض کردم: «آری» فرمودند: «آیا گریه و زاری هم می کنی؟»
?عرض کردم: «بله قسم به خدا و اشک می ریزم طوری که خانواده اثر آن را بر من مشاهده می کنند؛ و نمی توانم غذا بخورم و این حال در صورتم نمایان می شود.»
?فرمودند: «رحمت خدا بر اشک تو! تو از اهل جزع بر مصائب ما هستی و از کسانی که به شادی ما شادمان و به غصّۀ ما غمگین می شوند. نگرانی ما باعث نگرانی آنها و امنیّت ما موجب احساس امنیّت برای آنهاست.
?«مطمئن باش که زمان مرگت خواهی دید که پدران من نزد تو حاضر می شوند و به فرشتۀ مرگ سفارش تو را می کنند و بشارتهایی که برایت می آورند بالاتر است.
?و ملک الموت نسبت به تو از مادر دلسوز نسبت به فرزندش، دل نازکتر و مهربان تر خواهد بود.» در این حال حضرت به گریه افتادند و من هم با ایشان گریستم.
? «کامل الزیارات» ص 101
شنبه 96/07/08
امام حسين عليهالسلام: اَيُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى الْمَكارِمِ وَ سارِعوا فِى الْمَغانِمِ وَ لا تَحْتَسِبوا بِمَعْروفٍ لَمْ تَجْعَلوا… ؛
اى مردم در خوبیها با يكديگر رقابت كنيد و در كسب غنائم (بهره گرفتن از فرصتها) شتاب نماييد و كار نيكى را كه در انجامش شتاب نكردهايد، به حساب نياوريد.
? بحارالأنوار، ج 78، ص 121، ح 4
پنجشنبه 96/06/23
امام حسن عسکری علیه السلام:
ما أقبَحَ بِالمُؤمِنِ أن تَكونَ لَهُ رَغبَةٌ تُذِلُّهُ؛
چه زشت است براى مؤمن كه خواستهاى داشته باشد كه او را به خوارى كشاند.
? تحف العقول، ص489
سه شنبه 96/06/21
يابنَ آدَمَ، خَلَقتُ الأَشياءَ لِأَجلِك و خَلَقتُكَ لِأَجلی
ای فرزند آدم همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم
? مکیال المکارم، ج ۲، ص ۳۷۳
سه شنبه 96/06/21
حضرت آیت الله جوادی آملی
امام_علي(عليهالسلام) درباره نقش شيطان در ايجاد بحران هويت بشر ميفرمايد:
?منحرفان، شيطان را معيار كار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دلهاي آنان تخم گذاشت و جوجه هاي خود را در دامانشان پرورش داد؛ با چشمهاي آنان نگريست و با زبانهاي آنان سخن گفت، پس با ياري آنها بر مركب گمراهي سوار شد و كردارهاي زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد. [1]
?به فرموده امام_صادق(عليهالسلام) عقل و قلب آدمي، اصل اوست: «أصل الإنسان لبّه»[2]
بنابراين شيطان با نفوذ به نهانخانه وجود انسان كه مركز هويت سازي اوست، مي كوشد گوهر اصلي او را تخليه كند و ديگري را به جاي او بنشاند.
شيطان سلسله مراتب را رعايت ميكند:
- ابتدا انسان را به ? مكروهات
-و سپس به گناهان كوچك مبتلا ميكند
-و پس از آن او را به گناهان بزرگ معتاد ميكند،
-در نتيجه معاذ الله او دين را تكذيب ميكند.
شيطان وقتي به درون بشر راه مييابد، براي
بذرافشاني فساد زمينه ميسازد:
▫️حقايق و معارف را نابود ميكند
▫️و سپس تخمهاي فساد را در آن ميكارد
▫️و آنها را آبياري ميكند تا سبز شود؛
▫️ آنگاه كمكم در اينها لانه ميكند
▫️و در لانه تخم ميگذارد و تخمهاي خود را به جوجه تبديل ميكند و زماني كه اين جوجه ها بزرگ شدند، برخي شئون علمي و انديشه بشر و بعضي شئون عملي و انگيزشي او را تسخير ميكند، تا به جاي او ببينند، بشنوند و سخن بگويند و اين شخص بيچاره خيال ميكند كه خود اوست كه سخن ميگويد، ميبيند و ميشنود.
?[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 7
?[2] ـ الامالي [صدوق]، ص 199؛ بحار الأنوار، ج 1، ص 82.
کتاب تفسیر انسان به انسان ص360
دوشنبه 96/06/20
امام كاظم عليه السلام مي فرمايند:
اى هشام! … در خلوت خويش از خداوند حيا كنيد همان گونه كه در آشكار خود از مردم حيا مى كنيد.
[تحف العقول صفحه: 717]
داستانك:
سيد محمد اشرف علوي مينويسد:
« در سفري به مصر، آهنگري را ديدم كه با دست خود آهن گداخته را از كوره آهنگري بيرون ميآورد و روي سندان ميگذاشت و حرارت آهن به دست وي اثر نميكرد. با خود گفتم اين شخص، مردي صالح است كه آتش به دست او كارگر نيست. ازاينرو، نزد آن مرد رفتم، سلام كردم و گفتم:
«تو را به آن خدايي كه اين كرامت را به تو لطف كرده است، در حق من دعايي كن.»
مرد آهنگر كه سخن مرا شنيد، گفت: «اي برادر! من آنگونه نيستم كه تو گمان كرده اي.»گفتم: «اي برادر! اين كاري كه تو ميكني، جز از مردمان صالح سر نميزند.»
گفت: « گوش كن تا داستان عجيبي را دراينباره براي تو شرح دهم.
روزي در همين دكان نشسته بودم كه ناگاه زني بسيار زيبا كه تا آن روز كسي را به زيبايي او نديده بودم، نزد من آمد و گفت:
« برادر! چيزي داري كه در راه خدا به من بدهي؟»
من كه شيفته رخسارش شده بودم، گفتم: «اگر حاضر باشي با من به خانه ام بيايي و خواسته مرا اجابت كني، هرچه بخواهي به تو خواهم داد.»
زن با ناراحتي گفت: «به خدا سوگند، من زني نيستم كه تن به اين كارها بدهم.» گفتم: «پس برخيز و از پيش من برو.»
زن رفت. پس از چندي دوباره نزد من آمد و گفت: «نياز و تنگدستي، مرا به تن دادن به خواسته تو وادار كرد.»
من برخاستم و دكان را بستم و وي را به خانه بردم. چون به خانه رسيديم،
گفت: «اي مرد! من كودكاني خردسال دارم كه آنها را گرسنه در خانه گذاشته ام و بدينجا آمدهام. اگر چيزي به من بدهي تا براي آنها ببرم و دوباره نزد تو باز گردم، به من محبت كرده اي.»
من از او پيمان گرفتم كه باز گردد. سپس چند درهم به وي دادم. آن زن بيرون رفت و پس از ساعتي بازگشت. من برخاستم و در خانه را بستم و بر آن قفل زدم.
زن گفت: «چرا چنين ميكني؟»
گفتم: «از ترس مردم.»
زن گفت: «پس چرا از خداي مردم نميترسي؟»
گفتم: «خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
اين سخن را گفتم و به طرف او رفتم.ديدم كه وي چون شاخه بيدي ميلرزد و سيلاب اشك بر رخسارش روان است.
به او گفتم: «از چه وحشت داري و چرا اينگونه ميلرزي؟ »
زن گفت: «از ترس خداي عزوجل.»
سپس ادامه داد: «اي مرد! اگر به خاطر خدا از من دست برداري و رهايم كني، ضمانت ميكنم كه خداوند تو را در دنيا و آخرت به آتش نسوزاند.»
من كه وي را با آن حال ديدم و سخنانش را شنيدم، برخاستم و هرچه داشتم به او دادم
و گفتم: «اي زن! اين اموال را بردار و به دنبال كار خود برو كه من تو را به خاطر خداوند متعال رها كردم.»
زن برخاست و رفت. اندكي بعد به خواب رفتم و در خواب بانوي محترمي كه تاجي از ياقوت بر سر داشت، نزد من آمد و گفت: «اي مرد! خدا از جانب ما جزاي خيرت دهد.»
پرسيدم: شما كيستيد؟
فرمود: «من مادر همان زني هستم كه نزد تو آمد و تو به خاطر خدا از او گذشتي. خدا در دنيا و آخرت تو را به آتش نسوزاند.»
پرسيدم: «آن زن از كدام خاندان بود؟» فرمود: «از ذريه و نسل رسول خدا (صلّی الله عليه و آله و سلّم).»
من كه اين سخن را شنيدم، خداي تعالي را شكر كردم كه مرا موفق داشت و از گناه حفظم كرد …
سپس از خواب بيدار شدم و از آن روز تاكنون آتش دنيا مرا نميسوزاند و اميدوارم آتش آخرت نيز مرا نسوزاند.
[منبع:فضائل السادات، ص 240 و 241 و کتاب «گناه گریزی» سیدحسین اسحاقی]
دوشنبه 96/06/20
**********************************************
بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت
تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت
رسید شادى شیعیان به عرش اعلى
چونکه شد نور رخ موسوى هویدا
ولادت امام کاظم علیه السلام مبارک
**********************************************
امام موسی کاظم علیه السلام: يا هِشامُ، إنَّ العُقَلاءَ تَرَكوا فُضولَ الدُّنيا فكَيفَ الذُّنوبُ، و تَركُ الدُّنيا مِن الفَضلِ، و تَركُ الذُّنوبِ مِن الفَرضِ؛
اى هشام! خردمندان، زيادىِ دنيا را هم وا گذاشتند چه رسد به گناهان، در حالى كه رها كردن دنيا فضيلت است و رها كردن گناه واجب.
? الكافی: ج1، ص17، ح12
امام موسی کاظم علیه السلام: بازیگوشی پسر در دوران کودکی پسندیده است، برای این که در بزرگسالی بردبار شود.
? میزان الحکمه، ج۶، ص ۲۵۷
یکشنبه 96/06/19
مردے نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: بہ من كارے بياموز ڪہ خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور ڪند.
حضرت فرمود: اينهايى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد:
❶اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.
❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز.
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده.
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن.
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن.
?بحار الأنوار ج 85 ص 164 ح 12