موضوع: "حدیث بندگی"

نشانه های حسود

 

? امام صادق عليه ‏السلام: قالَ لُقْمانُ لاِءِبنِهِ: لِلْحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَغْتابُ اِذا غابَ، وَ يَتَمَلَّقُ اِذا شَهِدَ وَ يَشْمِتُ بِالْمُصيبَةِ.

لقمان به پسرش گفت: حسود، سه نشان دارد:
1ـ پشت سر غيبت مى‏ كند،
2ـ رو در رو، تملّق و چاپلوسى مى ‏كند،
3ـ و در مصيبت و گرفتارى، زبان به شماتت مى‏ گشايد.

? بحار الانوار: ج ۹۶، ص ۲۰۶

کم خرد ودل نگران!


امام صادق علیه‌السلام می فرمایند:


خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَـقَـدَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ یَزَلْ ناقِصَ العَیْشِ زائِلَ الْعَقْلِ مَشْغولَ الْقَلْبِ،

فَاَوَّلُّها: صِحَّةُ البَدَنِ

وَ الثّانیَةُ: اَلاَْمْنُ

وَ الثّالِثَةُ: اَلسَّعَةُ فِی الرِّزْقِ،

وَ الرّابِعَةُ: اَلاَْنیسُ الْمُوافِقُ

(قال الراوی:)قُلْتُ: و مَا الاَْنیسُ الْمُوافِقُ؟

قال: اَلزَّوجَةُ الصّالِحَةُ، وَ الوَلَدُ الصّالِحُ، وَ الْخَلیطُ الصّالِحُ

وَ الخامِسَةُ: وَ هِیَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ: الدَّعَةُ؛


پنج چیز است که هر کس یکی از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگی‌اش کمبود دارد و کم خرد و دل نگران است:
✅ اول، تندرستی،
✅دوم امنیت،
✅ سوم روزی فراوان،
✅چهارم همراهِ همرأی.


راوی پرسید: همراهِ همرأی کیست؟

امام فرمودند: همسر و فرزند و همنشین خوب

و پنجم که در برگیرنده همه اینهاست، رفاه و آسایش است.


خصال، ص 284.

 

در کمین اجل!



 امیرالمومنین امام علی عليه ‏السلام: ما أنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَداً مِن أجَلِهِ؛

 

آن كه فردا را از عمر خويش بشمارد، [پدیده] مرگ را به گونه واقعی نمی‌شناسد.

 

? اصول كافى: ج3، ص259،ح۳۰

,گناهان کبیره کدامند؟

عبید بن زراره می‏گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: گناهان کبیره کدام اند؟
آن حضرت فرمود: گناهان کبیره در نوشتار امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هفت چیز است؛

«کفر به خداوند،

کشتن انسان،

عاق پدر و مادر شدن،

ربا گرفتن،

خوردن مال یتیم به ناحق،

فرار از جهاد و تعرب بعد از هجرت.»

 

عرض کردم: شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید.!!
حضرت فرمود: اولین چیزی که از گناهان کبیره برایت گفتم چه بود؟
عرض کردم: کفر به خداوند. حضرت فرمود: همانا تارک نماز کافر است.

 

? الکافی ج۲ ص۲۷۸
بحار الانوار، ج۸۴

 

سگ را زیباتر از همسرت خواهی دید اگر....

جوانی به حکیمی گفت: وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است.
وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند!
وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم!
چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند!

حکیم گفت: آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟

جوان گفت: آری.

حکیم گفت: اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند!

جوان با تعجب پرسید: چرا چنین سخنی می‌گویی؟

حکیم گفت: چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند!

آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟

جوان گفت: آری

حکیم گفت: مراقب چشمانت باش…



امام صادق(ع): تنها کسانی بیشترین لذت را از همسرانشان خواهند برد که به نامحرمان نگاه نکرده باشند. (بحارالانوار)

سخنان حكمت آميز و زيبا

 

 

امیرمومنان علی(علیه السلام):

اين دل ها همانند تن ها، خسته مى شوند. براى رفع آن به سخنان حكمت آميز و زيبا رو بیاورید.

نهج البلاغه،‌حکمت 197

محاسبه نفس

 

? امیرالمومنین امام علی عليه ‏السلام: مَن حاسَبَ نفسَهُ وقَفَ على عُيوبِهِ، وأحاطَ بذُنوبِهِ، واسْتَقالَ الذُّنوبَ، وأصْلَحَ العُيوبَ؛

هر كه به محاسبه نفْس خود پردازد به عيب‌هايش آگاه شود و به گناهانش پى ببرد و گناهان را جبران كند و عيب‌ها را برطرف سازد.

? غرر الحكم :ح 8927

خوش اخلاقی

چگونه دل بستگان به دنیا از خواب غفلت بیدار می شوند؟

 

 

قالَ علی(ع) يَا أَسْرَى الرَّغْبَةِ [اقْصُرُوا] أَقْصِرُوا فَإِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَى الدُّنْيَا لَا يَرُوعُهُ مِنْهَا إِلَّا صَرِيفُ أَنْيَابِ الْحِدْثَانِ أَيُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا [عَنْ‏] مِنْ أَنْفُسِكُمْ تَأْدِيبَهَا وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ [ضِرَايَةِ] ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا.

 

امام علی علیه‌السلام فرمود: ای اسیران شهوت‌ها دست نگه دارید که دل بستگان به دنیا را چیزی نمی‌ترساند جز صدای به هم خوردن دندان‌های حوادث. ای مردم تربیت نفس خود را عهده‌دار شوید و آن را از خوهای بدی که دارد بازبدارید.

 

?نهج البلاغه صبحی صالح، ص537

زن زیبا همسر مرد زاهد شد

مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت

روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت:
حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی… من زر و زیور می خواهم!

مرد در خانه را باز کرد و رو به زن می گوید:
برو هر جا دلت می خواهد!

زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبند!
غروب به خانه آمد.
مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد!
زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!
زن باز هم متعجب گفت: مگر مرا تعقیب کرده بودی؟

مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت:
تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!

 

پ.ن:

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «در زمان حضرت موسی ـ علیه السلام ـ مردی با زنی زنا کرد وقتی به خانه خویش آمد، مردی را با زن خود دید، آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و از او شکایت کرد.
در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس دیگران تجاوز کند به ناموسش تجاوز کنند.
حضرت موسی به آن دو فرمود: با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند»

 


کافی،‌ج 5، ص 553