مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
سه شنبه 99/05/14
آیا چشم زخم از نظر قرآن واقعیت دارد یا خرافه است؟
- پاسخ
مقدمه
تأثیر چشم و نیروهای مرموز آن از دیر زمان مورد توجه بشر بوده است. شاید نتوان تاریخ دقیقی برای شروع این عقائد یافت اما آنچه مسلَم است انسانها در اثر تجربیات روزمرّه و برخی نقلهای تاریخی و دینی به آن اعتقاد پیدا کرده بودند، هر چند که در این بین خرافاتی نیز راه یافته است که نیازمند اصلاح و پالایش است.
تعریف چشم زخم
چشم زخم، نیروی مرموزی است که در چشم برخی افراد وجود دارد که ممکن است با یک نگاه مخصوص، طرف مقابل را بیمار یا هلاک کند. [۱]
چشم زخم از منظر قرآن کریم
به نظر میرسد در قرآن، آیهای که به صراحت از «چشم زخم» سخن گفته باشد وجود ندارد اما آیاتی وجود دارد که در مورد «چشم زخم» به آن استناد شده است، از جمله:
۱. قرآن کریم در سوره قلم آیه ۵۱ میفرماید:
«وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»؛ «و مسلماً نزدیک بود کسانی که کفر ورزیدند هنگامی که آگاهکننده (= قرآن) را شنیدند با چشمانشان تو را بلغزانند و میگویند: «قطعاً او دیوانه است. »
شأن نزول
مفسران برای آیه فوق دو شأن نزول ذکر کردهاند:
الف. برخی مفسران در شان نزول این آیه نقل کردهاند که در مورد گفتار برخی مخالفان ولایت علی(علیه السّلام) در روز غدیر خُم بوده است که به پیامبر(صلّی الله علیه و آله) ـ در هنگامی که دست علی(علیه السّلام) را برای امامت بالا برد ـ نگاه کردند و گفتند: به چشمان او نگاه کنید مثل چشم دیوانگان میچرخد. در آن هنگام جبرئیل آیه فوق را نازل کرد.
ب. بعضی مفسران نقل کردهاند که در قبیله بنی اسد افرادی بودند که قدرت چشمزخم داشتند و برخی از آنها میخواستند پیامبر(صلّی الله علیه و آله) را چشم زخم بزنند که آیه فوق به این مناسبت نازل شد. [۲]
بررسی
با توجه به سیاق و لحن آیه که میفرماید: «نزدیک است که کافران با چشم، تو را بلغزانند» میتوان از میان اقوال، این قول را پذیرفت که: «این آیه کنایه از نگاههای بسیار غضب آلود است مثل اینکه میگوییم فلان کس آنچنان بد به من نگاه کرد که گویی میخواست مرا با نگاهش بخورد یا بکشد»[۳] و آیه در مقام بیان نوعی نگاه خشم آلود، و چشم غرّه رفتن است به طوری که طرف مقابل را بترساند و از جای خود بلغزاند و از میدان بِدَر کند.
۲. در سوره یوسف آیه ۶۷ آمده است:
«وَقَالَ یَا بَنِیَّ لاَتَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ…»؛ [۴] در آیه شریفه آمده که حضرت یعقوب(علیه السّلام) از فرزندش میخواهد که از یک در وارد نشوند، بلکه از چند در وارد شوند، علت این امر چیست؟
گروهی از مفسّران گفتهاند: علت این بوده که برادران یوسف از جمال کافی بهرهمند بودند (اگرچه یوسف نبودند ولی برادران او بودند) و هم قامتهای رشید داشتند و پدر نگران بود که جمعیت یازده نفری که قیافههای آنان نشان میداد از یک کشور به مصر آمدهاند، توجه مردم را به خود جلب کنند، او نمیخواست از این راه چشم زخمی به آنها برسد.
بخشی از این چشم زخم، حق است و از نظر علمی نیز بوسیلة سیاله مغناطیسی مخصوصی که از چشم بیرون میپرد، قابل توجیه میباشد، هر چند عوام الناس آنرا با مقدار زیادی از خرافات آمیختهاند. [۵]
چشم زخم از منظر عقل و علم
اثر عمیق چشم در دیگران که موجب هلاکت یا بیماری شود از نظر عقلی محال نیست. چه اینکه بسیاری از دانشمندان معتقدند در بعضی از چشمها، نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد حتی با تمرین و ممارست، میتوان آن را پرورش داد. خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمهاست.
در دنیایی که «اشعه لیزر» که با شعاعی نامریی، میتواند کاری کند که از برخی سلاحهای مخرب ساخته نیست؛ پذیرش وجود نیرویی در بعضی از چشمها، که از طریق امواج مخصوص در طرفِ مقابل اثر بگذارد چیز عجیبی نخواهد بود و بسیاری نقل کردهاند که افرادی دارای این نیروی مرموز چشم بودهاند [۶] بنابراین، چشم زخم از نظر عقل و علم ممکن است.
چشم زخم از دیدگاه روایات
در نهجالبلاغه میخوانیم: «العین حق والرقی حق»؛ [۷] «چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است»
در برخی روایات از امام صادق۷ نقل شده که برای جلوگیری از چشم زخم (توسط خود انسان) یا چشم خوردن سه مرتبه بگویند: «ما شاء الله لاقوة الا بالله العلی العظیم»[۸] و در برخی روایات دیگر نقل شده که ذکر خدا را بگوید کافی است. [۹]
جمع بندی و نتیجه گیری
در قرآن کریم به صراحت از «چشم زخم» سخنی به میان نیامده است، ولی در روایات اشاراتی به این نیروی مرموز چشم شده است، و از نظر عقل و علم نیز مانعی جهت پذیرش «چشمزخم» نداریم اما باید توجه داشت که این مطالب به معنای پذیرفتن همه خرافاتی که در این زمینه رایج است، نمیباشد.
به عبارتی انسان نمیتواند کسی را متهم به داشتن «چشم زخم» (چشم شوری) کند؛ و از طرف دیگر برای نجات از «چشم زخم» نمیتوان هر راه حل خرافی را پذیرفت و دنبال کرد.
معرفی منابع جهت مطالعه در زمینه فرا روانشناسی:
۱. تناقض نما یا غیب نمون، محمدامین احمدی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، ۱۳۷۸.
۲. عجایب حس ششم، غلامرضا اربابی، گروه فرهنگی اربابی، چاپ صنوبر تهران.
۳. روح و دانش جدید، آیزنک: براود، واتسن، مترجم محمدرضا غفاری، چاپ دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.
۴. شگفتیهای هیپنوتیزم، ب. جیبسون والتر، ترجمه رضا رحمانیان، چاپ صنوبر.
۵. تفسیر موضوعی قرآنکریم، جلد اول، جوادی آملی، مرکز نشر اسراء.
۶. جهان غیب و غیب جهان، بهاء الدین خرمشاهی، انتشارات کیهان.
۷. عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (باورهای دینی و امدادهای غیبی)، علی تقیزاده اکبری، مرکز تحقیقات اسلامی.
۸. دریافتهای حس ششم در فوق طبیعت، چلبی شاکر و بشار البیطار محمد، مترجمان، احمد بانپور و م. حیدریان.
۹. اصالت روح از نظر قرآن، آیت الله جعفر سبحانی، چاپخانه علمیه قم.
۱۰. پژوهشی در سحر و جادوگری از نظر اسلام، محمد سالاری، موسسه انتشارات مشهور.
۱۱. هیپنوتیزم علمی نوین، شروت ریچارد، ترجمه رضا جمالیان، موسسه اطلاعات.
۱۲. اعجاز (معجزه) از نظر عقل و قرآن، آیتالله سید محمدحسین طباطبایی، نشر فاخته.
۱۳. معجزه در قلمرو عقل و دین، محمدحسن قدردان قراملکی، بوستان کتاب قم.
۱۴. علوم غیبی و اسرار، موریس مترلینگ، ترجمه ذبیح الله منصوری، انتشارات صفار تهران.
۱۵. فوق طبیعت، لیال واتسن، ترجمهی شهریار بحرانی و احمد ارژمند، چاپخانه سپهر تهران.
—————-
پی نوشت ها:
[۱] . تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۲۴، ص ۴۲۴.
[۲] . تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۵، ص ۲۱۵ (روایت اول را از کافی و دومی را از مجمع البیان نقل میکند)
[۳] . ر. ک: تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۴۲۹.
[۴] . و گفت: «ای پسران من، از یک در وارد نشوید، و از درهای مختلف وارد شوید؛ و هیچ چیزی را که از طرف خدا (حتمی شده) است از شما دفع نمیکنم.
[۵] . تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۲۹.
[۶] . تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۴۲۶.
[۷] . نهج البلاغه، حکمت ۵۴۶.
[۸] . ر. ک: مکارم الاخلاق، طبرسی؛، ص ۴۴۵ و بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۲۶
[۹] . بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۲۵
پنجشنبه 99/03/29
بسیاری از ماها بر اساسِ خیالات زندگی میکنیم. غرق در خیالات هستیم.
یه کلمهای تو قرآن داریم که چند بار تکرار شده:«يَحْسَبُونَ».
يَحْسَبُونَ یعنی پیش خودشون خیال میکنند که…، پیش خودشون حساب میکنند که…، فکر میکنند که…، گمان میکنند که…
«يَحْسَبُونَ» أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (اعراف/30)
خیال میکنند راهی که میرن درسته. دارن اشتباهی میرن، امّا خیال میکنند درست میرن و هدایت شده هستند.
«يَحْسَبُونَ» أَنَّهُمْ عَلى شَيْءٍ (مجادله/18)
خیال میکنند کسی هستند، امّا هیچی نیستند.
ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا، وَ هُمْ «يَحْسَبُونَ» أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا (کهف/104)
سعی و تلاش و زحماتشون در زندگی دنیا گم و نابود شده، و از بین رفته، امّا خیال میکنند که کارهای خوبی انجام دادند.
«يَحْسَبُونَ» أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ، نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْرَاتِ، بَل لَّا یَشْعُرُونَ. (مومنون/55و56)
خیال میکنند اینهمه مال و اموال و اولادی که بهشون دادیم، برای اینه که میخوایم درهای خیرات رو با سرعت به روشون باز کنیم؟! فکر میکنند به نفعشونه. نمی فهمند که اینا همه برای امتحانشون هست.
حتّی یه جا میفرماید:
یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا (نساء/60)
فکر میکنند ایمان دارند، به زغم و گمان خودشون ایمان دارند، خیال میکنند، ولی در واقع ایمان ندارند..
خلاصه این یه اقیانوسی است، که خیلیها توش غرق شدند خیالات…
یکی خیال میکنه پسر بهتره
یکی خیال میکنه دختر بهتره
یکی خیال میکنه این ازدواج به نفعشه، و اگر با فلان دختر یا فلان پسر ازدواج کنه خوشبخته
یکی خیال میکنه فلان مدرک نجاتش میده
یکی خیال میکنه فلان شغل رو داشته باشه تمومه
یکی خیال میکنه فلان رفیقش به دردش میخوره
یکی خیال میکنه فلان کشور بره، دیگه نونش تو روغنه
خیال.. خیال.. خیال…
سعی کنیم از این خواب و خیالها بیدار بشیم..
و تو دنیای واقعی زندگی کنیم
یکشنبه 99/03/25
حضرت ﻣﻮﺳﯽ (علیه السلام) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ:
ﺍَﺭَﻧﯽ ( ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ )
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ : ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ ( ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ )
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺳﻌﺪﯼ :
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺣﺎﻓﻆ :
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﻮﻻﻧﺎ :
ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
ﺳﻪ ﺑﯿﺖ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
ﻣﺜﻞ ﺳﻌﺪﯼ ، ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ
ﻣﺜﻞ ﺣﺎﻓﻆ ، ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﻣﺜﻞ ﻣﻮﻻﻧﺎ ، ﻋﺎﺭﻓﺎنه
جمعه 99/02/26
کسی می گفت: یکی از سوالاتی که از ابتدای نوجوانی در ذهنم بود،این بود که چرا بعضی اعمال ساده و راحت، ثواب هایی بسیار زیاد و فراتر از حد معمول دارند، مثلا چرا گفته شده که ثواب خواندن سه بار سوره توحید با ثواب یک ختم قرآن برابر است.
راستش منطق و حکمت این کار خداوند را درک نمی کردم. مدتی پیش پای منبر یکی از روحانیون گرامی پاسخی بسیار زیبا برای این سوال یافتم که در قالب خاطره ای از کودکی های آن روحانی مطرح شده بود.
ایشان می گفت: “بچه فضولی بودم، شیطنت هایم بیشتر از امروز بود. یک روز شیشه این همسایه را می شکستم و فردا، سر پسر همسایه دیگر را. یک روز صبح، عمویم که از کارهایم عاصی شده بود؛ صدایم زد و پیشنهاد داد با پولی که می دهد، کاری اقتصادی دست و پا کنم. پیشنهاد خودش فروختن بیسکوئیت به بچه های محل بود.
من هم از خدا خواسته، پولها را از عمو گرفتم و از عمده فروشی، ده بیست تایی بیسکوئیت خریدم. یک جعبه چوبی میوه هم سرو ته شد و سر کوچه خودمان که از قضا گلوگاه محل نیز محسوب می شد،
اولین دکان بیسکوئیت فروشی من پا گرفت.
اولین روز، کسب و کار تعریفی نداشت و بیشتر وقت من به بطالت گذشت. بچه ده ساله ای را در نظر بگیرید که از صبح تا ظهر جلوی ده بیسکوئیت بنشیند و گرسنه شود. طبیعی است که شیطان در جلدش برود و به بیسکوئیت ها دست درازی کند.
ظهر که شد، پدر از سر کار آمد و با دیدن من، که نان آور خانه شده بودم، خندید. نزدیک آمد و پرسید که چه می کنم و از صبح، چقدر کاسب بوده ام. من هم گفتم بیسکوئیت را خریده ام سه تومن و می فروشم پنج تومن. دروغ می گفتم. خریده بودم پانزده ریال و می فروختم دو تومن. پدر با شنیدن این حرف گفت: خوب یکی هم به ما بده. من هم زرنگی کردم و بیسکوئیتی که ازصبح به آن نوک زده بودم را به دستش دادم. پدر بیسکوئیت را زیر و رو کرد. ظاهراً می خواست چیزی بگوید، اما نگفت.
دست دیگرش را در جیب فرو برد و یک ده تومنی بیرون آورد و به من داد. من ایستادم و جیبهایم را گشتم و دست آخر گفتم: پنج تومنی ندارم که بقیه پول را پس بدهم. پدر هم گفت: اشکال ندارد؛ بعداً با هم حساب می کنیم. و این بعداً هرگز نرسید. تا عصر، پشت دکانم بودم و پس از آن به خانه رفتم و بیسکوئیتی که به پدر فروخته بودم را از سر طاقچه برداشتم و خوردم.
امروز که من پدر شده ام و پسری دارم که شیطنت می کند؛ فهمیده ام که آن روزها، پدر قیمت بیسکوئیت را می دانست؛ می دانست که بیسکوئیت را دو تومن می فروشم؛ می دانست که پنج تومنی دارم که پولش را پس بدهم؛ می دانست که بیسکوئیت نوک زده را به او انداخته ام؛ و می دانست که بیسکوئیت را خودم خواهم خورد. و من امروز فهمیده ام که پولی که عمو به من داد را پدر داده بود؛ فهمیده ام که این بازی برای این بود که من دست از «خبط و خطا» بردارم و آدم شوم؛
فهمیده ام که پدر به دنبال «راه انداختن» من بود.”
آری، اینجا بود که فهمیدم خداوند نیز قیمت و ارزش کارهای اندک ما را خوب می داند، خوب می داند سه بار خواندن سوره توحید با ختم کل قرآن فرق دارد، خوب می داند یک درهم صدقه در ماه رمضان با هزار درهم صدقه فرق دارد، خوب می داند روزه گرفتن در پنجشنبه اول و وسط و آخر ماه با روزه گرفتن در تمام روزهای ماه فرق دارد، ولی ثواب آنها را برای ما یکی می کند تا امثال من که از لحاظ معنوی یک بچه شیطان و خطاکار به حساب می آییم، دست از «خبط و خطا» برداریم و آدم شویم. می خواهد حداقل ما را راه بیندازد تا کم کم با پاک شدن دلمان، مزه عبادت و لذت مناجات، ما را خودبخود در نیمه های شب بیدار کند و به پای سجاده بکشاند.
” وإذا سألك عبادي عَني فإني قريب أجيب دَعوة الداع إذا دَعان فليستجيبوا لي وَليؤمنوا بي لعلهم يَرشدون “.
بقرة /آیه 186
چهارشنبه 99/02/17
یه گناه تو قرآن هست، که خدا به پیامبرش میگه:
اگر کسی این گناه رو انجام بده، منِ خدا نمیبخشمش.
ای پیامبر! حتّی اگر تو، هفتاد بار براش استغفار کنی، من نمیبخشم.
با هم این گناه رو ببینیم:
زمان پیامبر (ص) بعضی از مومنین که خیلی فقیر بودند، به اندازه توانائیشون، و به میزانِ خیلی کمی انفاق میکردند.
بعضیها بودند که این مومنانِ فقیر رو مسخره میکردند.
خداوند این آیات رو نازل کرد:
الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ، وَ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ، سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (توبه/79)
کسانی که از مؤمنانِ فرمانبردار، درباره صدقاتشان عیبجویی میکنند..
و کسانی را که، برای انفاق در راه خدا، جز به مقدارِ تواناییِ ناچیزِ خود دسترسی ندارند، مسخره میکنند..
خدا آنها را استهزا میکند، و کیفر میدهد.
و برای آنها عذاب دردناکی است
و در آیه بعد، خدا به پیامبر (ص) میفرماید:
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ، إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ (توبه/80)
ای پیامبر! چه برای آنها استغفار کنی، و چه نکنی، هیچ فرقی نمیکند.
حتّی اگر هفتاد بار برای آنها استغفار کنی، هرگز خدا آنها را نمیآمرزد.
خیلی این آیه ترسناکه..واقعاً باید بترسیم
خدا به پیامبر (ص) میگه، خودت رو معطّل نکن، من آدمهایی که این گناه رو انجام بدن نمیبخشم.
حتّی اگر هفتاد بار هم براشون استغفار کنی، من نمیبخشم.☝️
کسانی که:
یَلْمِزُونَ الْمُؤْمِنِینَ از مومنان عیبجویی میکنند.
فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ و اونها رو مسخره میکنند.
کسانی که با زبونشون، دیگران رو نیش میزنند، و مسخره میکنند.
و کسانی که دنبالِ عِیبِ مردم هستند.
در یک کلام، کسانی که با آبروی مردم بازی میکنند.
آبروی مردم، خطّ قرمزِ خداست. خدا از کسانی که با آبروی مردم بازی میکنند، نمیگذره.
چقدر تو فضای مجازی و فضای حقیقی، آبروی مردم رو بردیم.
چقدر تو شبکههای اجتماعی دیگران رو مسخره کردیم.
چقدر با اعمال و رفتارمون دلِ دیگران رو شکستیم.
چه زندگیهایی رو با خبرکشیها و عیبجوییها بهم زدیم.
مراقبِ حق الناس باشیم.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
سه شنبه 99/02/16
{… رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ}/۲۸۶بقره
این دعایی است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب معراج کرد و پذیرفته شد و این نمازهای مستحبّی، مستحبّ شد؛ و الاّ اگر پیغمبر تقاضا نمی کرد، واجب می بود…
ای پروردگار ما! ما را مورد مؤاخذه ی خود قرار مده، اگر ما در امرى از امور نسیان کردیم و فراموش نمودیم یا آنکه خطا و اشتباه کردیم! اى پروردگار ما! کارهاى سخت و مشکل را بر عهده ی ما قرار نده، از آن کارهاى سخت و مشکلى که بر امّت هاى پیامبرهاى گذشته قرار دادى! اى پروردگار ما! بر ما تحمیل مکن کارهایى را که ما طاقت حمل آن را نداریم!
تخفیف هایی که پدر امت از خدا گرفت…
پیغمبر به معراج رفته است و از خدا برای این امّت تقاضای تخفیف می کند؛
پیغمبر اکرم از خدا سؤال می کند:
{..رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا..}۲۸۶ بقره
خدایا اگر امت من نسیان و خطا کرد، تو امّت مرا مؤاخذه نکن! و زحمت را از امّت من بردار!
خداوند خطاب می کند و می فرماید: “در امم گذشته اگر شخصی نسیان یا خطا می کرد، بعد از اینکه من او را متوجّه می کردم، عقابش می کردم؛ امّا به واسطۀ استدعای تو ای رسول من، من عقوبت نسیان و خطا را از امّت تو برداشتم!
دوباره رو می کند به خدا و عرضه می دارد: پروردگارا، حالا که این کار را انجام دادی، یک درخواست دیگری هم دارم!
می گوید: “ای رسول من! گفتی که عقوبت بر نسیان را بردارم، که برداشتم؛
گفتی که عقوبت بر خطا را بردارم، که برداشتم؛ دیگر چه کار کنم؟”
حضرت عرضه می دارد که:
{…وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا …}۲۸۶بقره
خدایا آن إصر و شدّتی که بر امم گذشته بود (ادیانِ امم گذشته با دین ما خیلی فرق می کرد) آن شدّت را از امّت من بردار!
خداوند خطاب می کند: “آن شدّت را که در امم و ادیان گذشته بود، با
استدعای تو برمیدارم!”
خداوند گفت: “من درامّتهای گذشته نماز جعل کرده بودم و حتمًا باید در امکنۀ خاصّی مثل کلیسا و کنیسه می رفتند و این نماز را آنجا می خواندند، حتّی اگر خیلی دور باشد؛ اما من برای تو هر جای زمین را مسجد و طهور قرار دادم!”
خداوند می فرماید: “در امم سابقه اگر لباس یا بدن آنها نجس می شد، باید
آن را می کندند؛ امّا من آب را برای تو طَهور قرار دادم و می توانی با آن إزالۀ نجاست کنی!”
”پنجاه رکعت نماز برای آنها جعل کردم و باید این پنجاه رکعت را در
شبانه روز تقسیم کنند و در پنجاه نوبت نماز بخوانند!”
“امّا همین پنجاه و یک رکعتی که برای امّت تو جعل کردم، باید در پنج
نوبت بخوانند؛(البتّه بعضی فریضه است و بعضی هم مستحب).
در امم دیگر، من نمازها را در دل شب و در وسط روز قرار دادم؛ باید در شدّت آفتاب ظهر و در دل شب و نیمه های شب، از خواب بلند شوند و نماز بخوانند؛ ولی برای امّت تو تخفیف دادم، در اطراف نهار و اطراف لیل تقسیم کردم!
اگر هم موقع ظهر نخواندی عیب ندارد، ثوابش کم می شود ولی دیگر تو را عقاب نمی کنم؛ می توانی بعدازظهر هم بخوانی. نماز مغرب را در اوّل غروب و یک ساعت بعد هم نماز عشاء را قرار دادم، و بعد هم اگر خواستی به آن مقامات بالا برسی، بسم الله!
برای نماز شب بلند شو! این گوی و این میدان!
اگر کسی یک کار حسنه انجام می داد، به او یک برابر ثواب می دادم؛ امّا برای امّت تو هر حسنه ای را ده برابر ثواب می دهم!
در امّت گذشته اگر کسی نیّت کار ثواب می کرد ولی انجام نمی داد، به
او پاداش نمی دادم؛ امّا در امّت تو نیّت کار ثواب ولو بدون عمل، یک حسنه دارد!
در امّت گذشته اگر کسی نیّت گناه می کرد، او را عقاب می کردم؛ ولی در امّت تو نیّت گناه بدون انجام دادن آن، عقاب ندارد!
در امّت گذشته اگر کسی گناه می کرد، گناه او را برای مردم افشا می کردم؛ امّا در امّت تو اگر کسی گناه کند، حسابش بین من و خودش است!
در امّت گذشته اگر کسی گناه می کرد، باید صد سال استغفار می کرد یا هشتاد سال استغفار می کرد یا پنجاه سال استغفار می کرد، و تا وقتی که عمر داشت باید استغفار می کرد؛ گناه او را می بخشیدم، ولی از بهترین لذائذ دنیا او را محروم می کردم و در همین دنیا نیز او را عقوبت می کردم!
ُ امّا برای امّت تو اگر فردی از امّت تو صد سال گناه بکند، با یک استغفرالله و یک توبه، در یک طرفةالعین تمام آنها را میبخشم!”
بحار الانوار ج۱۰ ص۲۸ تا ۴۹
چهارشنبه 99/02/10
وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ
ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻛﺎﺭ ﺯﺷﺘﻲ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﻮﻧﺪ ﻳﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻭﺭﺯﻧﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ; ﻭ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ ؟ ﻭ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ، ﭘﺎ ﻓﺸﺎﺭﻱ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻨﺪ
آل عمران آیه (١٣٥)
این آیه خیلی خوشایند بود یعنی کار بد کردی سریع استغفار کن خدا آمرزنده اس
چهارشنبه 99/01/27
آب نیسان(۲۵ فروردین تا ۲۳ اردیبهشت)
و يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ (الانفال ۱۱)
حق تعالى برای شما از آسمان آبى (آب) میفرستد براى آنكه شما را بوسیله ی آن پاک گرداند، و وسوسه شيطان را از شما بزداید و دلهاى شما را محكم گرداند و قدم هاى شما را به آن ثابت گرداند .
آب نیسان به آب بارانی اطلاق میشود که در فصل بهار مطابق با ماه نیسان رومی سریانی فرود می آید.
بارش باران در این زمان در گاهشماری کشاورزی و دامپروری بسیار حائز اهمیت است، چرا که باعث نشاط و سرسبزی ویژه در طبیعت و قوت پذیری گیاهان و در نتیجه دام میگردد.
همچنین از لحاظ طبی نیز دارای قدرت درمانی میباشد.
اما جدا از همه ی اینها در این خصوص توصیه های جالبی ارائه شده که بدان اشاره خواهیم کرد.
پیامبر (ص) فرمود: آیا به شما داروئی نیاموزم که جبرئیل به من آموخته که نیاز به داروی اطبا نباشد؟ … از آب باران در ماه نیسان برگیر و بر آن این آیات و سوره ها را هفتاد بار بخوان :
🔸 فاتحه الکتاب
🔸 آیة الکرسی
🔸 سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
🔸 سوره قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
🔸 سوره قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ
🔸 سوره قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ
و هفت روز پیاپی صبحگاهان و شام از آن آب بنوش، پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله) فرمود: به حق آنکه مرا براستی به پیغمبری فرستاده که جبرئیل (ع) به من گفت : در این صورت کسی که این آب را نوشیده و هر دردی در تنش باشد رفع شود، و عافیت یابد، و درد از تن و استخوان و همه اندامش برود و از لوح آن بلاها محو شوند…
و در روایت دیگر از پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله) آیات بیشتری برای خواندن برآب باران رسیده چون هفتاد بار سوره انا انزلناه و هفتاد اللَّه اکبر و لا اله الا اللَّه و هفتاد صلوات بر پیغمبر و آلش بفرستد.
منبع : مهج الدعوات: ۴۴۴ -۴۴۷ ، بحار ۶۳ : ۴۷۶ ح۱ .