✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

هروز زیارت عاشورا امام حسین علیه السلام را قرائت کنیم.

هروز زیارت عاشورا امام حسین علیه السلام را قرائت کنیم.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (ع)

قهر کن ولی....

قهر کن ولی....

❁قهرکن ولی طولش نده❁

شخصى مى گويد:از دست فرزندم نزدامام كاظم عليه السلام شكايت كردم.

حضرت به من فرمودند:او راكتك نزن و با وى قهركن،اما آن راطولانى نكن.

حدیث_تربیتی

خداوندا...

خداوندا...

خداوندا…

سر آغازگر امروز تو هستی…

برایمان

شور

نشاط

و محبت

ارزانی فرما…

روزتان سرشارازامید

انرژےمثبت واتفاقهاے

خوب وشگفت انگیز

لبخندمهمان همیشگے لبتون

ذڪرروز:《یٰا اَرحم الراحمین》

آفت سخن گفتن!

آفت سخن گفتن!

~۰ امام علی علیه السلام:

~۰ آفت سخن گفتن، پرگویی است.

~۰ میزان الحکمه،ج1ص182

نخستین خانه هدایت بخش

نخستین خانه هدایت بخش

******************************************************
نخستین خانه هدایت بخش مردمی در روی زمین

******************************************************

إنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمین

******************************************************
نخستین خانه ای که برای(عبادت) مردم، نهاده شده، همان است که در مکه است و مبارک، و برای جهانیان[مایه] هدایت است.

توضیح و تفسیر

با بررسی آیات قرآن، در می یابیم که نگاه قرآن به مکان مقدسی چون مسجد، نگاهی ژرف و شکوهمند است؛ چرا که خداوند، مساجد را مکان هایی برای اوج گرفتن و رسیدن به قله قرب الهی می داند و به ره پویان وصال، مکانی چون مسجد را معرفی می کند تا از آن به عنوان مکان پرواز به سوی دوست استفاده کنند.
منظور از این اولیت در آیه، زیادت فضیلت و شرافت و عظمت این خانه است و اکنون اسباب فضیلت و مزایای مهم و ارزشها و خصوصیات والایی را که تنها در کعبه یافت می شود و مفسران به آن اشاره کرده اند.

کعبه، مرکز و پایگاه اقامه نماز

کعبه عالیترین جلوهگاه توحید و یکتاپرستی و پایگاه شرک ستیزی قبله بودن برای امت اسلام در هر زمان و در هر مکان

“نحوه بزرگداشت مساجد”

چگونگی بزرگداشت واحترام به مساجد، مسأله ای است که در روایات گوناگونی به آن برمی خوریم. در گزیده ای از این آموزه های آسمانی درباره تعظیم مساجد، کارهای زیر پیشنهاد شده است:

۱-خوشبو کردن مساجد؛
۲-پوشیدن لباس های نیکو برای حضور در مسجد؛
۳-خواندن دو رکعت نماز تحیت در ابتدای ورود به مسجد؛
۴-باقی ماندن در مسجد پس از شنیدن صدای اذان؛
۵-رعایت بهداشت مسجد؛
۶-نخوابیدن در مسجد؛
۷-محل داد و ستد قرار ندادن مساجد؛
۸-پرهیز از خواندن شعرهای دنیایی؛
۹-توجه به روشنایی مساجد و هر کاری که باعث رونق و آبادانی مسجد می گردد.

☀️سوره آل عمران، آیه 96 ☀️

نخستین_خانه_هدایت_بخش_مردمی_در_روی_زمین

روزتون خدایی

روزتون خدایی

زندگی”
بالا و پایین دارد

گاهی آرام ودل‌نواز
گاهی سخت وخشن

الهی قایق زندگیتونف
همیشه در حال حرکت،
به سوی بهترین های این دنیا باشه

“روزتون سرشار از انوار الهی”

ما مسئولیم

ما مسئولیم

بی ارزشی

بی ارزشی

امیرالمومنین علی علیه السلام:

✨آن ڪه جان را با طمع‌ورزی بپوشاند خود را پست کرده،
و آن ڪه راز سختے خود را آشکارسازد خود را خوار کرده
و آن که زبان را بر خود حاکم کند خودرا بی ارزش کرده است✨

حکمت‌_های_نهج_البلاغه ۲

آزادی

آزادی

برخی معتقدند که لازمۀ آزادی، اسراف و تبذیر است.

وقتی ما به کودک اجازه می‌دهیم که با غذایش بازی کند، مقداری غذا از بین می‌رود. آب‌بازی هم هدر دادن آب است.

وقتی که به او اجازه می‌دهیم که اسباب‌بازی‌هایش را بشکند، در حالی که در مقابل این اسباب‌بازی ‌ها پول خرج شده، خود، نوعی اسراف است و … .

پاسخ

بازی با آب و غذا برای کودک، خارج شدن از حدّ اعتدال نیست تا اسراف باشد

✅ممکن است دربازیهای کودکان میزانی از غذایا آب،به ظاهر ازبین می‌رود

اماچون کودک دراین بازی،خوراک روحی خودرا به دست می‌آوردنمیتوان گفت که غذا اسراف شده

استادعباسی_ولدی

پل بسازیم نه حصار!

داستان_کوتاه

سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود ، زندگی می کردند . یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .
یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید . نجار گفت : « من چند روزی است که دنبال کار می گردم ، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید ، آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟ »
برادر بزرگ تر جواب داد : « بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن ، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است . او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد . او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد ، انجام داده . »

سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : « در انبار مقداری الوار دارم ، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم . »
نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار . برادر بزرگ تر به نجار گفت : « من برای خرید به شهر می روم ، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم . »
نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : « نه ، چیزی لازم ندارم . »
هنگام غروب وقتی برادر بزرگ تر به مزرعه برگشت ، چشمانش از تعجب گرد شد . حصاری در کار نبود . نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود .

برادر بزرگ تر با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت : « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟ »
در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده ، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .

وقتی برادر بزرگ تر برگشت ، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است .
نزد او رفت و بعد از تشکر، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .
نجار گفت : « دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم . »