مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
یکشنبه 96/01/27
عقربههای قبلهنما را ببین که پیوسته لرزاناند، مگر زمانی که همسو با قبله باشند.
دل آدمی نیز همین طور است، لرزان و مضطرب است مگر اینکه با خدا همسو شود و همواره در یاد خدا باشد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) همواره دلی آرام داشت. چرا؟ چون پیوسته در یاد خدا بود:لایقُومُ وَ لایَجلسُ اِلّا علی ذکرِ اللهِ
در تمام نشستها و برخاستها یاد خدا میکرد. البته نه به این معنا که دائم تسبیح به دست بود. بلکه هر کجا میخواست کاری انجام دهد، میگفت: اگر خدا الان جای من بود، چه میکرد؟
و یاد خدا به این معناست
? منبع : مثل شاخه های گیلاس محمد رضا رنجبر
یکشنبه 96/01/27
«وما انسان را در رنج و سختی آفریدیم.»
(سوره بلد آیه ۴)
انسان گاه گاهي خود را فراموش ميکند.
فراموش ميکند که بدن دارد، بدني ضعيف و ناتوان، که در مقابل عالم و زمان، کوچک و ناچيز و آسيب پذير است.
فراموش ميکند که هميشگي نيست و چند صباحي بيشتر نميپايد.
فراموش ميکند که جسم مادي او نميتواند با روح او هم پرواز شود، لذا اين انسان احساس ابديت و مطلقيت و قدرت ميکند،
سرمست پيروزي و اوج آمال و آرزوهاي دور و دراز خود، بي خبر از حقيقت تلخ و واقعيتهاي عيني وجود، به پيش ميتازد و از هيچ ظلم و ستمي روگردان نميشود .
چه بسا اگر انسان با همین قدرت و جایگاه بعنوان اشرف مخلوقات و جانشین با روح دمیده شده از خدا در وجودش خداوند وارد بهشت میشد چه بسا ادعای خدایی میکرد در بهشت اما…
اما “درد” و ضعف و رنج دنیوی آدمي را به خود ميآورد،
حقيقت وجود او را به آدمي مي فهماند، و ضعف و زوال و ذلت خود را درک ميکند،
و دست از غرور کبريايي بر مي دارد، و معني خودخواهي و مصلحت طلبي و غرور را ميفهمد و آن را توجيه نميکند. و یادش میاد چی بوده و از کجا آمده و چه جایگاهی داشته است»
شهيد دکتر مصطفي چمران
یکشنبه 96/01/27
مفضّل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود، فقر و تنگ دستی، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی او را آزار می داد، در محضر امام صادق (ع) لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح کرد.
"فلان مبلغ قرض دارم، فلان مشکل دارم، متحیّرم چه کنم و…."خلاصه در آخر کلامش از امام صادق(ع) در خواست دعا کرد . امام (ع) به کنیزش دستور دادند یک کیسه اشرافی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند.
بعد این کیسه را در اختیار مفضّل قرار می دهد، مفضّل رو به امام(ع) خطاب کرده می گوید: “آقا مقصودم آنچه در حضور شما گفتم دعا بود.
✨ حضرت می فرمایند :"بسیار خوب دعا هم می کنم، امّا این را بدان؛
✅هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای، در نظر ها کوچک می شوی و شخصیّت و احترامت از میان می رود ✨
? منبع : شهید مطهری، داستان راستان ص ۱۷
یکشنبه 96/01/27
رُوِيَ عَنِ الصَّادق عليه السّلام قال
فِي قَوْلِ اللَّهِ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا
قَالَ: يُسْأَلُ السَّمْعُ عَمَّا يَسْمَعُ وَ الْبَصَرُ عَمَّا يَطْرِفُ وَ الْفُؤَادُ عَمَّا عَقَدَ عَلَيْهِ
خداوند در قرآن ميفرمايد: «همانا گوش و چشم و قلب، از همه آنها سؤال خواهد شد».
حضرت امام صادق(عليهالسّلام) ذيل اين آيه شريفه فرمودند: سؤال ميشود گوش چه چيزهايي را شنيده است و چشم چه چيزهايي را ديده است و قلب (دل) به چه چيزهايي گره خورده است؟ (دلبسته چه چيزهايي شده است؟)
شرح حدیث
خداوند در قرآن ميفرمايد سمع و بصر و فؤاد در قیامت مورد پرسش قرار میگیرند؛ يعني از شنوايي و بينايي و قلب سؤال خواهد شد.
حضرت امام صادق(علیهالسلام) در بیان مقصود آیه فرمودند: «يُسْأَلُ السَّمْعُ عَمَّا يَسْمَعُ»؛ از نظر شنوايي از او سؤال ميكنند که تو به چه چيزي گوش فرا دادي؟ آیا اين نيرو را در شنيدن صوتي كه حرام است مصرف كردي؟ توجه داشته باشید که صوت حرام فقط موسیقی حرام نیست بلکه انواعی دارد؛ مثلاً شنيدن غيبت حرام است، شنيدن تهمت حرام است و… لذا از هر صوت و آهنگي كه حرام بود سؤال ميكنند. اينها مال سمع (شنوایی) است.
«وَ الْبَصَرُ عَمَّا يَطْرِفُ»؛ سؤال میکنند که نيروی بيناييات را كجا مصرف كردي؟ آیا در نگاه حرام خرج کردی؟ آیا در اين راه مصرف كردي؟!
«وَ الْفُؤَادُ عَمَّا عَقَدَ عَلَيْه»؛ از دلت هم سؤال ميكنند! بگو ببينم با چه کسی گره خوردي؟ به چه اشخاصی دل بستي؟ به چه چیزهایی دل بستي؟ آیا به مال و جاه و مقام دل بستي؟ به خدا دل بستی یا به اینها دل بستی؟ بدان که از همه اينها از تو سؤال ميكنند؛ از شنواییات، از بیناییات و از امور درونیات. همه اینها را سؤال میکنند.
یک نکته در اینجا هست و آن اینکه معلوم ميشود در بين قوا و اعضاي انسان، اين نيروها است كه سرآمد سؤالات روز قيامت است. در آيه حرفی از پا و دست و شکم و…. نیست! ما اعضا و قوای زیادی داريم، امّا از میان همه آنها، در این آیه سه نیرو مطرح شده است: شنوایی، بینایی و دل.
لذا معلوم ميشود سرآمد مسائلي كه در قيامت نسبت به اعضاء و قواي انسان از او پرسش ميكنند، همین سه تا است. به چه صوت و آهنگی گوش كردي؟ در چه راهي گوش را مصرف كردي؟ از چشمت چه طور استفاده کردی؟ نگاههايي كه كردي، به حرام باز كردي يا به حلال؟
بعد هم مي آيند سراغ دلت! «گوش» و «چشم» بیرونی بود، امّا «دل» نیروی درونی است. از درون هم سؤال ميكنند که دل به چه کسی بستي؟ اين دلت به چه كسي گره خورد؟ به چه چیزی گره خورد؟ اين را از تو سؤال ميكنند. در آيه ديگر میفرماید: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ»
روز قیامت، تنها کسی در امان است که قلب سلیم آورده باشد. قلبِ سلامت آن قلبي است كه به غير خدا دل نبندد.
? منابع :
۱-سوره إسراء، آیه ۳۶
۲-بحارالانوار، جلد ۷ صفحه ۲۶۷
۳-سوره شعراء، آیه ۸
شنبه 96/01/26
شیخ رجبعلی خیاط:
یکی از دوستان شیخ ، نقل می کند: روزی خدمت ایشان بودم، فرمود:
جوانی را دربرزخ دیدم که می گفت:《نمی دانید این جا چه خبر است!هنگامی که این جا بیایید،خواهید فهمید. هر نفسی که به غیر خدا کشیده اید ،به زیان شما تمام شده است.》
در همه عمر، جز حکایت دوست
هرچه گفتیم ازآن پشیمانیم
شنبه 96/01/26
آیَتُ الله مُجْتَهِدےٖ تِهْرَانےٖ(ره):
همان طور که در سر چهار راه وقتی چراغ قرمز می شود، ترمز می کنید، دین هم چراغ قرمز دارد، چراغ قرمز دین ، کارهای حرام است، یعنی وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز کن و چراغ سبز دین هم کارهای حلال است.
حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز می کنند، دو جور هستند:
یک دسته از ترس جریمه شدن ترمز می کنند، که این ترمز کردنشان خیلی چنگی به دل نمی زند،
اما عده ای هم برای احترام گذاشتن به قانون ترمز می کنند که این مهم است.
حال ما هم اگر از ترس جهنم نماز بخوانیم، این نماز خواندنمان زیاد چنگی به دل نمی زند؛ یعنی اگر به این خاطر صبح ها بلند مےشوی و نماز مےخوانی که به جهنم نروی، این نماز خواندن زیاد دلچسب نیست،
اما اگر به تو بگویند: «اگر نماز صبح هم نخوانی به جهنم نمےروی» اما باز بلند شوی و نماز بخوانی، این خوب است.
امیرالمومنین علی(ع) در مناجات های شان مےفرمودند: «خدایا عبادت من به خاطر ترس از جهنم و یا به طمع بهشت نیست، و لکن من تو را شایسته عبادت دیدم و به این خاطر عبادتت می کنم.»
شنبه 96/01/26
آقا دامادها را در شب خواستگاری ببین!
ببین چه مؤدباند! چه با وقار! چه سر به زیر! چه کمحرف! چه مرتب!
خانوادهها و همراهان گل میگویند، و گل میشنوند، همه شوخی و مزاح میکنند، اما داماد ساکت و سنگین و موقر و خاموش گوشهای نشسته، و دلهره تمام وجودش را گرفته، و هرگز خودش را همراه و همرنگ با دیگران نمیکند. چرا؟
چرا داماد همرنگ نمیشود، چرا مثل دیگران راحت نیست؟
چون پیش خود میگوید: آنکه زیر نظر است یا آنکه قرار است انتخاب شود منم، نه دیگران.
یادمان باشد کسی که آن بالا نشسته، و به ما نظر دوخته قرار است انتخاب کند.
اگر این حقیقت را میدانستیم نگاهمان از دیگران گرفته میشد و از دیگران تأثیر نمیگرفتیم و همساز دیگران نمیشدیم و همیشه همان گونه بودیم که آقا دامادها!
مولوی، شب خواستگاری پسرش گفت:
پسرم! همیشه چنان باش که امشب.
یعنی میبینم امشب خیلی سنگین و رنگین نشستهای. میبینم حساب شده نگاه میکنی، حساب شده حرف میزنی. میبینم خائف و ترسان هستی، پاک و تمیزی، با خود گل و شیرینی داری، و کام دیگر را شیرین میکنی. میبینم که خودت را همرنگ جماعت نمیکنی. پسرم! همیشه چنان باش.
همه مشکل ما آدمها همین «همه» است، همهاش میگوییم: همه چنیناند و چناناند.
یادمان باشد این همه، همه را زمین میزند.
چرا مثل دوندهها نباشیم که در دویدن نگاهشان فقط به پیش است و به خط پایان و هرگز به همراهان هیچ کاری ندارند، بلکه میخواهند همیشه از آنها جلوتر باشند.
یکی از تعلیمات بزرگ و البته غیر مستقیم نماز همین است. چرا میگویند نماز صبح را بلند بخوان، یا نماز ظهر را آهسته بخوان
چون صبح زمان سکوت است، میگوید: بلند بخوان یعنی خودت را همرنگ با شرایط نکن!
و ظهر سرو صداست و پر از شلوغی، به همین خاطر میگوید آهسته بخوان یعنی خودت را همراه نکن.
? منبع : مثل شاخه های گیلاس محمد رضا رنجبر
شنبه 96/01/26
ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﺭﻭﻏﻬﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺍﻛﺜﺮ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺩﺭﻭﻏﻬﺎﺳﺖ، ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺁﺩﻣﻰ ﻣﻄﻠﺒﻰ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﻳﺎ ﻣﻨﺎﺟﺎﺕ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﺒﺮ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺧﻠﺎﻑ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: «ﺍﻳﺎﻙ ﻧﻌﺒﺪ ﻭ ﺍﻳﺎﻙ ﻧﺴﺘﻌﻴﻦ» ﻳﻌﻨﻰ: «ﺗﺮﺍ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﺲ، ﻭ ﻳﺎﺭﻯ ﻭ ﺍﺳﺘﻌﺎﻧﺖ ﻭ ﻣﺪﺩﻛﺎﺭﻯ ﺗﻮ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻭ ﺑﺲ».
ﻭﻗﺘﻰ ﺭﺍﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺑﻰ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ، ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺪﻫﺪ، ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﻧﻴﺎﭘﺮﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻣﻴﺪ ﻳﺎﺭﻯ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﺪﺩﻛﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﺍﺣﺪﻯ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺫﺍﺕ ﭘﺎﻙ ﺑﺎﺭﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻟﺎ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ، ﻛﺎﺫﺏ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
ﻭ ﭼﻪ ﺯﺷﺖ ﺑﻨﺪﻩ ﻭ ﻗﺒﻴﺢ ﺷﺨﺼﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﻰ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻛﻪ: ﺍﻭ ﻛﺬﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ. ﺯﻫﻰ ﺑﻰ ﺷﺮﻣﻰ ﻭ ﻗﺒﺎﺣﺖ ﻭﺑﻰ ﺣﻴﺎﺋﻰ ﻭ ﺑﻰ «ﺁﺯﺭﻣﻰ».
? منبع : معراج السعاده
شنبه 96/01/26
جبرئيل از طرف خدا نزد آدم علیه السلام آمد و گفت:
اي آدم، من از جانب خدا مأمور شده ام تا تو را در انتخاب يكي از اين سه خصلت، مخير سازم، يكي از آن سه را بر گزين و دوتاي آن را واگذار.
√آدم (علیه السلام)پرسيد: آن سه خصلت چيست؟
√جبرئيل گفت:
۱- عقل
۲- حياء
۳- دين.
آدم(علیه السلام) فرمود: در ميان سه خصلت، خصلت عقل و انديشيدن را برگزيدم.
جبرئيل به حيا و دين گفت: شما جدا شويد و عقل را به خودش واگذاريد.
✨️حيا و دين گفتند:
اي جبرئيل، ما مأمور هستيم كه همه جا همراه عقل باشيم و از او جدا نشويم…
جبرئيل گفت: خود دانيد، آنگاه به سوي آسمان عروج كرد و رفت.
»نتیجه: هرچقدر عقل آدمی بیشتر باشد میزان دین و حیایش هم بیشتر خواهد بود.
? اصول كافي، ج ۱ كتاب العقل و الجهل، حديث ۲ ص ۱۰