مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
سه شنبه 96/01/08
مردی به امام باقر علیه السلام عرض کرد:
«من اهل شام هستم، ولایت شما را قبول دارم و از دشمنان شما بیزارم، اما پدرم از دوستداران بنی امیه بود. او مال زیادی داشت و پسری جز من نداشت. خانه اش درشهر رمله بود و در آنجا باغ کوچکی داشت. پس از آنکه پدرم از دنیا رفت، اموال او را جستجو کردم اما اثری از آنها نیافتم. شک ندارم که او اموال خود را در جایی دفن کرده تا به دست من نیفتد.»
امام باقرعلیه السلام فرمود:«آیا دوست داری پدرت را ببینی و از او سوال کنی؟»
مرد گفت:« آری، به خدا من فقیر و محتاجم.»
امام نامهای نوشت و به مُهر خود مزیّن کرد و فرمود:«این نوشته را امشب به بقیع ببر و در وسط بقیع نام پدرت را فریاد بزن. به ناگاه شخصی نزد تو میآید. این نامه را به او بده و بگو من فرستاده امام باقر علیه السلام هستم. او پدرت را می آورد. هر چه خواستی از او بپرس.»
مرد نوشته امام را گرفت و رفت.
فردا خدمت امام باقر علیه السلام رسید و گفت:«خدا بهتر میداند علم را نزد چه کسی قراردهد. دیشب به بقیع رفتم و امر شما را انجام دادم. مردی آمد و گفت:«همین جا باش تا پدرت را بیاورم.» سپس مرد سیاهی را آورد و گفت:« این پدر تو است.»
گفتم:«نه این پدر من نیست!»
گفت:«چرا، آتش و دود جهنّم و عذاب دردناک الهی چهرهاش را تغییر داده است.»
به آن مرد سیاه گفتم:« تو پدر منی؟!»
گفت:«بله.»
گفتم:«چرا قیافه ات اینقدر عوض شده؟»
گفت:«پسرم! من بنی امیه را دوست داشتم و آنها را بر اهل بیت رسول خدا برتری میدادم. خداوند مرا گرفتار عذاب خود کرده است. چون تو اهل بیت را دوست داشتی، من مالم خود را از تو پنهان کردم، اما امروز پشیمانم. برو به باغم، زیر درخت زیتون صدهزار درهم گذاشتهام. آن را بردار، پنجاه هزار درهم از آن را به امام باقرعلیه السلام بده، باقی آن هم برای خودت باشد.»
مرد شامی سهم امام را پرداخت.
امام فرمود:«به زودی پشیمانی پدرت از ضایعکردن حق ما اهل بیت برایش مفید خواهد شد و از عذابش کم خواهد کرد.»
? منبع : بحار الانوار، ج ۴۶ ص ۲۴۵ حدیث ۳۳
سه شنبه 96/01/08
قال امیرالمومنین(علیه السلام)لَوْلاَ خَمْسُ خِصَالٍ لَصَارَ النَّاسُ کُلُّهُمْ صَالِحِیْنَ :
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزو صالحان مى شدند:
۱◀️ أَوَّلُهَا الْقَنَاعَة بِالْجَهْلِ
قانع بودن به نادانى،(نیاموختن علم ودانش)
۲◀️ وَالثانی الْحِرْصُ عَلَى الدُّنْیَا
حرص به دنیا،
۳◀️ وَالثالث الشُّحُّ بِالْفَضْلِ
بخل ورزى نسبت به زیادى مالی که دارد(دست دهنده نداشتن)
۴◀️وَالرابع الرِّیَاءُ فِى الْعَمَلِ
ریا کارى در عمل (نبود اخلاص )
۵◀️ وَالخامس اْلإِعْجَابُ بِالرَّأْیِ
و خود رایى (عدم مشورت با دیگران).
? منبع
مواعظ العددیه باب احادیث پنجگانه ص ۳۹۳
سه شنبه 96/01/08
چرا در این زمان عذاب های نابود کننده همانند آنچه در امت های گذشته اتفاق می افتاد وجود ندارد در حالی که گناهان بیشتر شده است؟!
?عذاب های عمومی و فراگیر و استیصالی همانند آنچه در امت های گذشته اتفاق می افتاد به خاطر وجود پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان از زمینیان برداشته شده است و خداوند تا زمانی که اهل بیت در دنیا باشند افراد را گرفتار عذاب استیصال و فراگیر نخواهد کرد.
?خداوند خطاب به پیامبرش می گوید:
«خداوند آنان را به خاطر حضور تو در میان آنان عذاب نمی کند»
?انفال33
?امام سجاد فرمود:
« ما مایه امنیت زمینیان از عذاب و هلاک شدن هستیم»
?امالی صدوق ص186
?در روایتی آمده است که جابر از امام باقر سوال کرد به چه علت زمین محتاج به حضور امام است .فرمود:
« برای آنکه عالم بر صلاح و امنیت خود باقی بماند چرا که خداوند زمینیان را عذاب نمی کند در صورتی که بینشان امامی باشد چرا که پیامبر فرمود اهل بیت من مایه امان برای زمینیان هستند و وقتی آنان نباشند زمینیان را آنچه مکروه می دارند خواهد رسید»
?علل الشرایع ج1 ص123
?بنابراین عذاب عمومی و استیصالی ظالمین در دنیا اتفاق نمی افتد و خداوند به حساب آنان در سرای دیگر خواهد رسید .
اما این مانع از آن نیست که عذاب های غیر فراگیر و عمومی بر ظالمین و گناهکاران نازل شود و آن هم پس از اتمام حجت و رسیدن دعوت الهی می باشد چنان که می فرماید:
« مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه پیامبری مبعوث کنیم ( و اتمام حجت کنیم)»
?اسراء15
?ومی فرماید:
« هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر آنکه برای آن هشدار دهندگانی بود»
?شعراء208
?خداوند از طریق اسباب اراده خود را در دنیا محقق می سازد چنان که می فرماید:
« خداوند ابا دارد از این که پدیده ها بدون دخالت علتشان به وجود آید»
?الکافی ج1 ص183
در روایات ما بیان شده است که خداوند از طریق زلزله ، سیل ، خشکسالی ، بیماری های مختلف ، و سایر پدیده های طبیعی ، گرانی ، زمامداران ظالم و… افراد سرکش و ظالم را در دنیا مجازات می کند.
?بحار الانوار ج70 ص366 باب138
اما متاسفانه امروزه با کشف علت های طبیعی و حمل این حوادث بر اتفاقات طبیعی عالم بسیاری از مردم از متذکر شدن به این حوادث غافل هستند و بدون پند گرفتن به مسیر خود ادامه می دهند اما همین حوادث اگر در امت های گذشته اتفاق می افتاد دلیل روشنی بر عذاب و هلاکت آنان تلقی می شد
دوشنبه 96/01/07
در ايامى كه اميرالمؤ منين عليه السلام زمامدار كشور اسلام بود، اغلب به سركشى بازارها مى رفت و گاهى به مردم تذكراتى مى داد.
روزى از بازار خرمافروشان گذر مى كرد، دختر بچه اى را ديد كه گريه مى كند، ايستاد و علت گريه اش را پرسش كرد. او در جواب گفت: آقاى من يك درهم داد خرما بخرم، از اين كاسب خريدم به منزل بردم اما نپسنديدند، حال آوردهام كه پس بدهم كاسب قبول نمى كند.
حضرت به كاسب فرمود: اين دختر بچه خدمتكار است و از خود اختيار ندارد، شما خرما را بگير و پولش را برگردان.
كاسب از جا حركت كرد و در مقابل كسبه و رهگذرها با دستش به سينه على عليه السلام زد كه او را از جلوى دكانش رد كند.
كسانى كه ناظر جريان بودند آمدند و به او گفتند، چه مى كنى اين على بن ابيطالب عليه السلام است!!
كاسب خود را باخت و رنگش زرد شد، و فورا خرماى دختربچه را گرفت و پولش را داد.
سپس به حضرت عرض كرد: اى اميرالمؤ منين عليه السلام از من راضى باش و مرا ببخش.
حضرت فرمود: چيزى كه مرا از تو راضى مى كند اين است كه: روش خود را اصلاح كنى و رعايت اخلاق و ادب را بنمايى.
? منابع
داستانها و پندها ۱/۴۶
بحار الانوار، ۹/۵۱۹
دوشنبه 96/01/07
حسين بن علوان ميگويد:
داستاني را از همام بن حارث شنيدم كه ميگفت: از وهب بن مُنبّه شنيده است. آن را براي امام صادق عليه السلام نقل كردم.
حضرت عليه السلام فرمود: درست است. و داستان چنين بود:
شبي كه موسي عليه السلام در كوه طور مورد خطاب واقع شد، به هر درختي در كوه و هر سنگ و گياه كه نگاه ميكرد، ميديد كه ناطق به نام محمّدصلي الله عليه وآله وسلم و دوازده جانشين او هستند.
موسي عليه السلام عرض كرد: بارالها! تمام مخلوقات ناطق به نام محمّدصلي الله عليه وآله وسلم و جانشينان دوازده گانه او هستند. منزلت آنها نزد تو چه قدر است؟
خداوند مي فرمايد: اي پسر عمران! من آنان را قبل از به وجود آوردن انوار؛ خلق كرده و در خزانه قدس خود قرار دادم در حالي كه در بوستان مشيتم در نسيم روحاني جبروتم در گردش بودند، و ملكوت مرا از همه سو مشاهده مينمودند، تا اين كه مشيتم [به وجود خاكي آنها] تعلّق گيرد و قضا و قدرم جاري شود.
اي پسر عمران! آنها را نخستين آفرينش خود قرار دادم حتّي بهشت خود را به واسطه وجود آنها زينت دادم.
اي پسر عمران! متمسّك به آنها باش كه اينان خزانه دار علم من و جايگاه اسرار حكمت من، و معدن نور من هستند…
? منبع
بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۹
دوشنبه 96/01/07
امام على امير المؤمنين عليه السلام فرمود :
زمانى كه انسان آخرين روز زندگيش در دنيا و اولين روز از آخرت (يعنى روز مرگ) را مى بيند، مال و فرزندان و عملش در برابرش مجسّم مى شود. (در اين حال) انسان به مال رو مى كند و مى گويد :
سوگند به خدا، من در طلب تو حريص، و در صرف كردنت بخيل بودم. اكنون براى من چه مى كنى؟
مال پاسخ مى دهد: كفن خود را از من برگير.
آنگاه رو به فرزندانش كرده و مى گويد:
به خدا سوگند، من دوستدار شما و مدافع شما بودم. حال شما براى من چه مى كنيد؟
پاسخ مى دهند: ما تو را به گور مى سپاريم و در خاك پنهان مى سازيم.
در اين هنگام، رو به عمل خود مى كند و مى گويد: به خدا قسم، تو بر من بسيار سنگين بودى و رغبتى براى انجام دادن تو نداشتم، تو با من چه مى كنى؟
عمل پاسخ مى دهد: من در گور و در روز محشر با تو همراه و همنشين خواهم بود، تا هر دو با هم بر خداوند، عرضه شويم.
? منابع
من لایحضره الفقیه حديث ۳۷۰، ج ۱ ص ۱۳۷
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه) ج ۱ ص ۱۲۹
دوشنبه 96/01/07
برف را ببین! اگر تند و شلاقی ببارد، نمینشیند.
برف وقتی مینشیند که آرام و نرم ببارد.
حرف هم مثل برف است؛ اگر به قول قرآن کریم نرم و لَیِّن باشد بر دل مینشیند و دلنشین خواهد شد.
به همین خاطر خداوند به موسی و هارون فرمود: حال که پیش فرعون میروید با او نرم سخن بگویید.
یعنی اگر تند و خشن بگویید او بر نمیتابد، و بر دل سنگ او نخواهد نشست.
کلام و سخن حافظ چرا بر دلها مینشیند، چون نرم است، مثل مخمل و حریر.
ببین وقتی که میخواهد بگوید با هر کس ننشین چه لطیف و چه نرم میگوید:
«نازنینی چو تو پاکیزهدل و پاکنهاد
بهتر آن است که با مردم بد ننشینی»
? مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر
دوشنبه 96/01/07
امام صادق(عليه السّلام)فرمودند:
حَسْبُ البَخيلِ مِنْ بُخلِهِ سوء الظنِّ بِرَبِّهِ، مَن أيْقَنَ بالخَلَفِ جادَ بالعطيِّه.
براي (گنهکار بودن) بخيل همين بس كه به پروردگارش بدگمان است، كسي كه به جايگزيني انفاق و بخشش از طرف خداوند يقين داشته باشد، نيكو بخشش ميكند.
? منبع : بحار الانوار، ج ۷۰ ص ۳۰۷
پيامبر اکرم(صلّي الله عليه و آله) فرمودند:
لا يَنبغي لِلمُؤمن أنْ يكونَ بَخيلاً و لا جباناً.
براي مؤمن شايسته نيست كه بخيل و ترسو باشد.
?محجة البيضاء، ج ۶ ص ۷۴
امام رضا(عليه السّلام)فرمودند:
البَخيلُ بَعيدٌ مِن الله، بَعيدٌ من الجَنَّةِ، بَعيدٌ مِن النّاس، قريبٌ مِن النّار.
انسان بخيل از خدا، بهشت و مردم دور و به آتش دوزخ نزديك است
?? منبع : بحار الانوار، ج ۶۸ ص ۳۵۶
دوشنبه 96/01/07
?بعضی، از مهمان گریزانند. برخی هم مهمان دوستند. هر کدام هم نشان دهنده خصلت درونی افراد است.
?حضرت علی علیه السلام را اندوهگین دیدند. پرسیدند: یا علی! سبب اندوه شما چیست ؟ فرمود: «یک هفته است که مهمانی برایم نیامده است!… »( ۱)
?این کجا؟ و آن که آمدن مهمان را نزول بلا می شمارد و کوه غم بر دلش می افتد و عزا می گیرد، کجا؟ برکت خانه، در آمد و شد مهمان است. مهمان رحمت الهی است و پذیرایی از مهمان، توفیقی ارجمند است که نصیب هر کس نمی شود. مهمان حبیب خداست.
?در ضرب المثل های ایرانی است که: «مهمان، روزی خود را می آورد.» (۲)
البته این ضرب المثل، از احادیث اسلامی گرفته شده و ریشه ای دینی دارد.
? از حضرت رسول صلّی الله علیه و آله روایت است که: «الضیف ینزل برزقه… ؛ مهمان، روزی خود را نازل می کند.» (۳)
البته اضافه بر این، گناهان صاحبخانه و میزبان را هم می زداید و این برکتی شگفت است.
? باز هم در این زمینه حدیثی از امام صادق علیه السلام بشنویم که به یکی از یارانش به نام «حسین بن نعیم» فرمود:
- آیا برادران دینی ات را به خانه خودت دعوت می کنی ؟
- آری. هرگز غذا نمی خورم مگر آنکه پیش من دو سه نفر یا کمتر و بیشتر از برادران هستند.
?حضرت فرمود:
- آگاه باش که فضیلت آنان بر تو، بیش از برتری تو بر آنان است!
(راوی که با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید:)
- فدایت شوم! من به آنان طعام می دهم، مرکب خویش را دراختیارشان می گذارم، با این حال آنان برتر از منند؟
- آری! چون وقتی آنان به خانه تو وارد می شوند، همراه خود، آمرزش تو و خانواده ات را همراه می آورند و چون می روند، گناهان تو و خانواده ات را با خویش می برند. (۴)
?کسی که خانه ای وسیع، امکاناتی فراوان و دستی سخاوتمند دارد، شکرانه نعمت های الهی را گاهی باید با انفاق و صدقه، گاهی با اطعام و مهمانی، هدیه، دستگیری از بینوایان، کمک به محرومان و… ادا کند، و گرنه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.
? منابع
۱. میزان الحکمه، ج۵، ص ۵۲۱
۲. امثال و حکم، دهخدا، ج ۴، حرف میم
۳. میزان الحکمه، ج ۵، ص ۵۲۰
۴. کافی، ج ۲، ص ۲۰۱، حدیث ۸ و ۹
پ.ن: خطاب به کسایی که بعد یک هفته اومدن عید دیدنی ولی صاحبخانه با اخم وتَخم که عید هفته ی پیش بود!!
یکشنبه 96/01/06
کیفها را در مغازههای کیففروشی ببین که چقدر زیبا و خوشفرم و خوشقواره ایستادهاند. اگر داخلشان بازکنی میبینی پر از روزنامه باطلهاند!
و وقتی که روزنامهها را بیرون میریزی از شکل میافتند.
خشم و عصبانیت مثل همان روزنامه باطلهاند؛ وقتی آنها را فرو ببریم شکل پیدا میکنیم، شخصیت پیدا میکنیم.
برای همین، قرآن کریم یکی از ویژگیهای اهل ایمان را فروخوردن خشم میداند:
√یعنی خشم و عصبانیت خود را فرومیبرند√