مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
جمعه 96/01/25
فریضه ای که هیچ گاه از بندگان ساقط نمیشود…
(هیچ عذری پذیرفته نمیشود)
رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند:
جبرئیل نزد من آمده و عرضه داشت:
يا مُحمّدُ ! إنّ اللّهَ يَقولُ : فَرَضتُ الصَّلاةَ و وَضَعتُها عَنِ المَريضِ و فَرَضتُ الصِّيامَ و وَضَعتُهُ عَنِ المَريضِ و المُسافِرِ و فَرَضتُ الحَجَّ و وَضَعتُهُ عَنِ المُقِلِّ المُدقِعِ و فَرَضتُ الزَّكاةَ و وَضَعتُها عَمَّن لايَملِكُ النَّصابَ و جَعَلتُ حُبَّ عَلي بنِ ابيطالبٍ و لَيسَ فيهِ رُخصَةٌ
ای محمد خدا میفرماید:
نماز را واجب کردم و آن را از مریض برداشتم
و روزه را واجب کردم و آن را از مریض و مسافر برداشتم
و حج را واجب کردم و آن را از فقیر مریض برداشتم
و زکات را واجب کردم و آن را از کسی که مالک حد نصاب نیست برداشتم.
?و حب و دوست داشتن علی بن ابیطالب (علیه السلام) را قرار دادم و هیچ رخصتی در آن نیست….
? منبع : بحارالأنوار ۱۲۹/۲
پنجشنبه 96/01/24
خاک چرا سبز میشود؟
زمین چرا مزرعه یا باغ میشود؟
چون تسلیم است، تسلیم زارع یا باغبان.
یعنی وقتی آن را شیار میزنند زیر بار میرود بر خلاف سنگ. یا وقتی میخواهند در دل آن بذر یا نهال بکارند تسلیم است و میپذیرد، بر خلاف سنگ.
یا وقتی آب و کود به آن میدهند میپذیرد و پس نمیزند، برخلاف سنگ.
مولانا همین ویژگی خاک را دیده بود که میگفت:
خاک باش! یعنی مثل خاک تسلیم باش.
چون خاک به خاطر همین تسلیم بودن است که در موسم بهار سبز و خرم میشود، و از دل آن انواع گلها و ریاحین سر میزند.
و یادمان باشد آنچه دین از ما میخواهد همین خاک بودن است، یعنی خاکی بودن و تسلیم بودن است.
اساساً دین چیزی جز تسلیم نیست.
دین در نزد خداوند یعنی تسلیم بودن.
تسلیم اولین تعلیم و درس نماز است.
اینکه در ابتدای نماز دستها را بالا میبریم یعنی:
خدایا! تسلیم توایم، اسیر توایم، گوش به فرمان توایم.
«حکم آنچه تو فرمایی»
و فرمان خدا همان است که در قرآن کریم آمده است.
پس کسی که دستها را بالا میبرد، باید پس از نماز، قرآن را باز کند و بخواند و طبق آن رفتار و زندگی کند.
سرّ اینکه میگویند بعد از نماز قرآن بخوان! به خاطر این است که در ابتدای نماز دستها را بالا بردهای و گفتهای: خدایا! تسلیم توام. پس باید بعد از نماز قرآن را باز کنی تا آنچه او گفته است بشنوی و به کار ببندی.
پس اگر قرآن را باز کردی و خواندی که قولا له قولاً لَیِّناً، دیگر باید از آن پس با زن و بچه خود با دوست و رفیق خود حتی با دشمنان نادان خود به نرمی سخن بگویی.
یعنی کسی که در نماز دستها را بالا میبرد، باید با دیگران نرم سخن بگوید، وگرنه دستها را بیخودی بالا برده است!
و سخن اگر نرم باشد البته به دل خواهد نشست. و هم اینکه موجب میشود به دوستان خود بیفزایی.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرمود: درختها را ببین. آنکه چوبش نرمتر است (مثل بید مجنون) شاخ و برگ آن هم بیشتر خواهد بود.
و دیگر آنکه سخن نرم موجب میشود از دشمنی دشمنان کاسته شود.
چرا قصابها دائم کارد خود را تیز میکنند؟ چون به گوشت خورده و گوشت نرم است و این نرمی موجب کندی آن میشود. کسانی هم که با آدم با تندی رفتار میکنند اگر با نرمی با ایشان رفتار کنیم در دشمنی خود کند خواهند شد و دیگر قدرت برش خود را از دست خواهند داد.
بگذریم…
میبینی که لازمه بالا بردن دستها در نماز، نرمی گفتار و نرمش در رفتار آدمی است.
? منبع : مثل شاخه های گیلاس محمد رضا رنجبر
پنجشنبه 96/01/24
نماز حاجت در شب های جمعه، به نقل از مولایمان، حضرت صاحب الزّمان علیه السلام
مرحوم سیّد بن طاووس در «مهج الدّعوات» از کتاب «کُنوز النَّجاح» ابوعلی فضل طبرسی، نماز درخواست حاجت را از حضرت صاحب الامرعلیه السلام نقل می کند که چکیده آن در متن زیر مشاهده می شود:
ابوعبدالله حسین بن محمّد بَزُوفَری گفت: از ناحیه مقدّسه امام زمان علیه السلام نوشته ای خارج شد که مضمون آن، چنین است:
اگر کسی حاجتی و درخواستی از خداوند متعال داشت، این نماز و دعا را بخواند. کسی که این دعا و نماز را بخواند، حاجتش برآورده می شود، هر حاجتی که باشد، مگر آن که قطع صله رحمی را تقاضا کرده باشد. هیچ زن و مرد مؤمنی نیست که این نماز و دعا را با اخلاص بخواند، مگر آن که درهای آسمان به منظور اجابت حاجتش گشوده می شود، و دعای او در همان شب، و در هر زمان که باشد، مستجاب خواهد شد. این، از فضل خداوند بر ما و بر مردم می باشد.
دستور این نماز و دعا چنین است:
شب جمعه، بعد از نیمه شب، غسل کند و به جایگاهی که نماز می خواند برود و 2 رکعت نماز بخواند، به این صورت:
در هر دو رکعت، یک بار سوره حمد و یک بار سوره توحید را بخواند، و وقتی در خواندن سوره حمد، به آیه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» رسید، این آیه را ۱۰۰ بار تکرار کند.
در هر دو رکعت، ذکر رکوع و سجده را 7 بار تکرار نماید.
بعد از نماز، این دعا را بخواند:
«اللَّهُمَّ إِنْ أَطَعْتُكَ فَالْمَحْمَدَةُ لَكَ، وَ إِنْ عَصَيْتُكَ فَالْحُجَّةُ لَكَ، مِنْكَ الرَّوْحُ وَ مِنْكَ الْفَرَجُ، سُبْحَانَ مَنْ أَنْعَمَ وَ شَكَرَ، سُبْحَانَ مَنْ قَدَرَ وَ غَفَرَ.
اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ فَإِنِّي قَدْ أَطَعْتُكَ فِي أَحَبِّ الْأَشْيَاءِ إِلَيْكَ وَ هُوَ الْإِيمَانُ بِكَ، لَمْ أَتَّخِذْ لَكَ وَلَداً، وَ لَمْ أَدْعُ لَكَ شَرِيكاً، مَنّاً مِنْكَ بِهِ عَلَيَّ، لَا مَنّاً مِنِّي بِهِ عَلَيْكَ، وَ قَدْ عَصَيْتُكَ يَا إِلَهِي عَلَى غَيْرِ وَجْهِ الْمُكَابَرَةِ، وَ لَا الْخُرُوجِ عَنْ عُبُودِيَّتِكَ، وَ لَا الْجُحُودِ لِرُبُوبِيَّتِكَ، وَ لَكِنْ أَطَعْتُ هَوَايَ، وَ أَزَلَّنِي الشَّيْطَانُ، فَلَكَ الْحُجَّةُ عَلَيَّ وَ الْبَيَانُ، فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي غَيْرَ ظَالِمٍ، وَ إِنْ تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي فَإِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيمٌ»
پس ذکر«يَا كَرِيمُ! يَا كَرِيمُ!» را به اندازه ای تکرار کند که نفسش قطع شود.
سپس بگوید:
«يَا آمِناً مِنْ كُلِّ شَيْءٍ! وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنْكَ خَائِفٌ حَذِرٌ، أَسْأَلُكَ بِأَمْنِكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ خَوْفِ كُلِّ شَيْءٍ مِنْكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُعْطِيَنِي أَمَاناً لِنَفْسِي وَ أَهْلِي وَ وُلْدِي وَ سَائِرِ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ حَتَّى لَا أَخَافَ أَحَداً وَ لَا أَحْذَرَ مِنْ شَيْءٍ أَبَداً، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، وَ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ، يَا كَافِيَ إِبْرَاهِيمَ نُمْرُودَ! يَا كَافِيَ مُوسَى فِرْعَوْنَ! أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَكْفِيَنِي شَرَّ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ»
پس به جای فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ، نام کسی را ببرد که از شرّ او می ترسد. پس اگر خداوند بخواهد، وی را از شرّ کسی که می ترسد، نگاه می دارد.
سپس به سجده برود و حاجتش را درخواست کند و به درگاه خداوند متعال، تضرّع و زاری نماید.
منابع
√مهج الدعوات، ص ۳۹۴ - ۳۹۵
√مصباح کفعمی ص ۳۹۷ - ۳۹۶
√مکارم الاخلاق، ص ۳۵۰ - ۳۴۹
پنجشنبه 96/01/24
عون پسر حضرت زینب نیست چون از همسر اول جعفر بود؟
در نام و تعداد فرزندان حضرت زینب (س) اختلاف نظرهایی وجود دارد.
برخی نیز نام مادر محمد را خوصا دختر حفصة بن ثقیف ذکر کردهاند،نه حضرت زینب(س). قدیمیترین منبعی که محمد را فرزند خوصا دختر حفصه میداند؛ «تسمیة من قتل مع الحسین(ع)» نوشته فضیل بن زبیر رسان(قرن دوم) میباشد.
شیخ مفید(م 413ق) درباره شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر در کربلا بدون اینکه اشارهای به نام مادرشان نماید، مینویسد: عون و محمد از فرزندان عبدالله به جعفر در کربلا به شهادت رسیدند.
البته بلاذری (م 279ق) در «انساب الاشراف» در بخش فرزندان عبدالله بن جعفر، عون اصغر را از شهدای واقعه حره دانسته و نقلی مطرح میکند که بر اساس آن، عون اکبر نیز در همان واقعه به شهادت رسیده است.
✅ فرزندان عبدالله بن جعفر از زنان دیگر
بنا بر نقل تاریخ؛ عبدالله بن جعفر از همسران دیگر خود فرزندانی نیز داشته است که برخی از آنها در کربلا حضور داشتند، ولی به شهادت نرسیدند.
1. عون اصغر که نام مادرش جمانه دختر مسیب بن نجبه فزاری بود.او در کربلا همراه امام حسین(ع) بود.
ولی در واقعه حرّه به شهادت رسید.
2. ابوبکر و عبیدالله؛ که نام مادرشان خوصاء بنت حفصة بود.
پس طبق برخی از اقوال اینها برادران محمد بودند.
✅ نتیجهگیری
یک. همانطور که دیدیم؛ در تعداد و نام فرزندان عبدالله بن جعفر از حضرت زینب(س) اختلاف نظر وجود دارد که این موضوع در نقلهای تاریخی، طبیعی است. اما آنچه در آن اتفاق نظر وجود دارد این است که به هر حال؛ دو فرزند عبدالله بن جعفر به نامهای «عون» و «محمد» در کربلا به شهادت رسیدند.
که براساس منابع تاریخی؛ نام مادر «عون»، حضرت زینب(س) بود که برخی با نام «عون اکبر» از او یاد میکنند؛ چون عبدالله بن جعفر از جمانه نیز فرزندی با نام عون داشت که از او به «عون اصغر»(کوچک) یاد شده است. و طبق برخی از منابع تاریخی دیگر(که به آن اشاره شد)؛ نام مادر «محمد» نیز حضرت زینب(س) بوده است.
? منابع : أبو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۹۵
رسان، تسمیة من قتل مع الحسین(ع)، ص ۱۵۱
مفید، الإرشاد، ج ۲ ص ۶۸-۶۹
بلاذری أنساب الأشراف، ج ۲ ص ۶۷
پنجشنبه 96/01/24
رهبر معظم انقلاب:
در قرآن کریم، زن فرعون نمونهی ایمان شناخته شده است. مقایسه کنید زن فرعون را که به موسی ایمان آورده بود، وقتی در زیر فشار شکنجهی فرعونی قرار گرفت، که با همان شکنجه از دنیا رفت، از خدای متعال درخواست کرد که پروردگارا! برای من در بهشت خانهای بنا کن. در واقع، طلب مرگ میکرد.
در حالی که جناب آسیه - همسر فرعون مشکلش، درد و رنج جسمانی بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادی از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود.
این رنجهای روحی که برای زینب کبری پیش آمد، آن همه محنتها را دید تهاجم دشمن را، هتک احترام را مسئولیت حفظ کودکان و زنان را.
اما در مقابل همهی این مصائب، زینب به پروردگار عالم عرض نکرد پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض کرد: پروردگارا! این قربانی را از ما قبول کن.
? وقتی از او سؤال میشود که چگونه دیدی؟ میفرماید: «ما رأیت الّا جمیلا» چون در راه خداست، در راه اعلای کلمهی اوست.
ببینید این مقام، مقام چنین صبری، چنین دلدادگی نسبت به حق و حقیقت، چقدر متفاوت است با آن مقامی که قرآن کریم از جناب آسیه نقل میکند. این، عظمت مقام زینب را نشان میدهد.
۱۳۸۸/۱۱/۱۹
پنجشنبه 96/01/24
▪️هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش
▪️وقت بیرون رفتن از خانه ،حسین و مجتبی(ع)
با یل ام البنین بودند در دور و برش
▪️مریم و آسیه را دیدم که می آموختند
با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش
▪️دخترنور است این بانو وبی شک آفتاب
میشود مانند شمعی بی رمق در محضرش
▪️اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست
عصمت الله است این آیینه نام دیگرش
▪️حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم
چادرش را بر نخواهد داشت از روی سرش
▪️هرکسی در این جهان از عشق دم میزند
یا به زهرا (س) اقتدا کردست یا بر دخترش
لحظات آخر عمر زینب (سلام الله علیها)
ماجرای کربلا پایان پذیرفته ، ولی غمهای زینب فراموش شدنی نیست . هر لحظه او کربلا و عاشورا و اسارت و درد رنج است . هر لحظه ، مدینه یادآور حدیث کساء اهل بیت و دوران هجرت زینب و حسین ، از سخت ترین دوران عمر اوست .
در مدینه قحطی سختی رخ داده است . عبدالله بن جعفر که بحر جود و کرم است و عادت بر بذل و عطا دارد ، به دلیل اینکه دستش از سرمایه دنیا تهی گشته راهی شام می گردد و به کار زراعت مشغول می شود؛ ولی زینب ، کار هر روز او گریه و داغ دل است . مدتی می گذرد که زینب گرفتار تب وصل خانواده اش می گردد و هر لحظه مریضی او شدت پیدا می کند ، تا اینکه نیمه ظهر به همسر خویش عبدالله می گوید :بستر مرا در حیاط به زیر آفتاب قرار بده .
عبدالله می فرماید :او را در حیاط جای دادم که متوجه شدم چیزی را روی سینه خویش نهاده و مدام زیر لب حرفی می زند . به او نزدیک شدم دیدم پیراهنی را که یادگار از کربلاست ؛ یعنی پیراهن حسین را ، که خونین و پاره پاره است ، بر روی سینه نهاده و مدام می گوید :
حسین ، حسین ، حسین ! .
لحظاتی بعد او وارد بر حریم اهل بیت النبوة گشت و کارنامه عمرش به به خیر و سعادت ختم گردید .
? منبع : فضایل مصایب و کرامات حضرت زینب سلام الله علیها
دوشنبه 96/01/21
آیَتُ الله مُجْتَهِدےٖ تِهْرَانےٖ(ره):
یعسوب الدین یعنی چه؟
«یعسوب الدین» یکی از القاب زیبای مولی امیرالمؤمنین علیه السلام است.
آیا میدانید «یعسوب» به چه معناست؟
عرب به فرماندهی زنبورهای عسل «یعسوب» میگوید. هنگامی که زنبورهای کارگر گلها را برای درست کردن عسل میمکند و به کندو باز میگردند، ابتدا مورد بازرسی قرار میگیرند.
بدین صورت که فرمانده زنبورها (یعسوب) در جلوی در کندو میایستد. آنگاه زنبورها را بو میکند، هر زنبوری که بر روی گل بدبود نشسته باشد و توشه بدبو به همراه داشته باشد حق ورود به کندو را ندارد، بلکه مورد تهاجم زنبورهای نگهبان واقع میشود، و اگر موفق به فرار نشود لاشه او موجب عبرت سایر زنبورها خواهد شد.
آری امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در روز قیامت بر در بهشت میایستد، و هر کسی را که بوی ولایت آن حضرت را با خود نداشته باشد از ورود به بهشت محروم مینماید.
امام علی علیه السلام:
برای مودب بودن همین بس که آنچه برای خودت دوست داری در حق دیگران روا داری.
آمالی شیخ طوسی ج۱ ، ص ۱۱۴
دوشنبه 96/01/21
تقديم به پدري که ندارم…..
ميان تمام نداشتن ها دوستت دارم …
شانس ديدنت را هر روز ندارم …
ولي دوستت دارم…
وقتي دلم هوايت را ميكند حق شنيدن صدايت را ندارم…
ولي دوستت دارم…
وقت هايي كه روحم درد دارد و ميشكند شانه هايت را براي گريستن كم دارم…
ولي دوستت دارم…
وقت دلتنگي هايم , آغوشت را براي آرام شدن ندارم …
ولي دوستت دارم ….
آري همه وجودمي ولي هيچ جاي زندگيم ندارمت و ميان تمام ندا شتن ها باز هم با تمام وجودم…
دوستت دارم پدرم ❤️
تقدیم به پدران آرمیده در خاک ❤️
یکشنبه 96/01/20
هفت رفتاری که کودکان مشخصا از والدین کپی میزنند، به شرح زیر است:
هر عملی که والدین انجام می دهند به دقت مورد توجه فرزندان است
✅ کودکان به دقت به نحوه رفتار شما بزرگترها با والدین خودتان توجه میکنند و از شما الگو میگیرند و در نهایت شبیه همان رفتار را به شما بازمیگردانند.
✅ آنها در عین حال رفتار شما را با دیگر افراد تحت نظر دارند و اگر با افرادی که با شما در تماس هستند رفتار نامناسبی داشته باشید، شک نکنید که فرزندتان نیز با دیگران همان رفتار را خواهد داشت.
✅ کودکان توجه میکنند که شما چگونه پول و مسائل مالی خود را مدیریت میکنید.
✅ کودکان همواره تحت نظر دارند که والدینشان با افراد مسئول و بالادست به لحاظ موقعیت اجتماعی مانند مامور پلیس یا رئیس شرکت چگونه رفتار میکنند و چه اندازه به این افراد احترام میگذارند و در صحبت کردن درباره این اشخاص، چقدر ادب را رعایت میکنند. اگر شما این موضوع را رعایت نکنید فرزندتان نیز در طول زندگیاش هرگز به مقامات و اولیای امور که البته خود شما را نیز شامل میشوند، احترام نخواهد گذاشت.
✅ کودکان با دقت به درجه نظم و انضباطی که شما به عنوان پدر و مادر او در جنبههای مختلف زندگی دارید، توجه دارند. بنابراین اگر پرخوری کنید، زیاد بخوابید، صورت حسابهایتان را به موقع پرداخت نکنید و به نظم در کارهایتان اهمیت ندهید، انتظار نداشته باشید که فرزندتان خلاف این رفتار کند و فرد منظمی شود. مگر اینکه رویه خود را تغییر دهید تا کودکتان نیز الگوی بهتر و سالمتری را مقابل چشمانش داشته باشد و با آن الگو، بزرگ شود.
✅ کودکان به عمق شخصیت و صداقتی که شما در زندگی به نمایش میگذارید، دقت میکنند. اگر تقلب کنید و اگر حرفتان با عملتان یکی نباشد و قصد فریب آدمهای اطرافتان را داشته باشید و هرچند نامحسوس این کار را انجام دهید باز هم کودکان درک میکنند و متاسفانه از این رفتار سوء، الگو میگیرند.
✅ کودکان از سخاوتمندی و بخشندگی شما نیز الگو میگیرند. پس از کمک کردن به مردم با رضایت قلبی غافل نشوید تا فرزندتان نیز از نعمت زندگی کردن با قلبی سرشار از عشق و بخشندگی نسبت به انسانها و کمک به دیگران بهرهمند شود.
یکشنبه 96/01/20
▼ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَام عَنِ الْإِيمَانِ؟ فَقَالَ:
شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْْهِ وَ آلِهِ، قَالَ: قُلْتُ: أَ لَيْسَ هَذَا عَمَلٌ؟
قَالَ: بَلَى؛ قُلْتُ: فَالْعَمَلُ مِنَ الْإِيمَانِ؟
قَالَ: لَا يَثْبُتُ لَهُ الْإِيمَانُ إِلَّا بِالْعَمَلِ، وَ الْعَمَلُ مِنْهُ.
جميل بن درّاج گويد: از حضرت امام صادق صلوات الله عليه در بارهٔ ايمان سؤال کردم؟ فرمودند:
ايمان عبارت است از گواهى بر اين که نيست خدائى مگر الله، و اينکه محمّد (صلّى الله عليه وآله) رسول خداست، (و مطابق روایات دیگر، اقرار به ولایت و امامت ائمّه عليهم السّلام)
گفتم: آيا اين از عمل نيست؟
فرمود: آرى؛ گفتم: پس عمل از ايمان است؟
فرمودند ثابت نمى شود ايمان مگر به عمل، و عمل از ايمان است.
? منبع : وسائل الشّيعة، ج ۱۵، ابواب جهاد النّفس و ما یناسبه باب الفروض علی الجوارح و وجوب القیام بها، ح ۶