✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

پانزده خرداد


 

قیام 15 خرداد جنبشی ماندگار و اثر گذار است و نقطه عطفی در کارنامه انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود. این قیام، سر آغاز تحوّلات و دگرگونیهای شگفت آوری شد که به حق می توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.

دستگيری امام خمينی (ره )

در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بی‌آلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی (ره) که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبنده‌ای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، ‌دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند. 

قيام پانزدهم خرداد قم

پس از انتشار خبر دستگيری امام (ره ) در پانزدهم خرداد 1342، بسياری از مردم قم، به منزل ايشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی ، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خيابان های اطراف، لبريز از جمعيتي شد که شعار “يامرگ يا خمينی” را با هيجان شديدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بيانيه هايی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره )شدند.

در حدود ساعت ده صبح، با ورود نيروهای مسلّح برای تقويت نيروهای شهربانی قم، تيراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زيادی از مردم زخمی شده يا به شهادت رسيدند. شدّت تيراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهيدان  نبود و اين کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه يافت.

حمام خون درتهران

درپانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون ساير شهرها، در اعتراض به دستگيری امام خمينی (ره ) به خيابان ها ريختند و قيام خونين خويش را آغاز کردند. سيل خروشان کشاورزان غيور و کفن پوش ورامين، دهقانان کن و نيز مردم جماران به سوی تهران سرازير شد. انبوه جمعيت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فريادهای رعد آسای “يا مرگ يا خمينی” و “مرگ برشاه” تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قيام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می ديد، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبديل ساخت.

شعر فی البداهه

مرحوم آقای واعظ زاده خوانساری که از عالمان و بزرگان عرفان و اهل منبر بود و با امام خیلی مأنوس بود، یک روز به من گفت: آقای برهانی! امروز بیا به زیارت حاج آقا روح اللّه برویم.  به محضر امام رفتیم. با توجه به سوابق رفاقتی که این دو با هم داشتند، امام به او فرمود: آقای واعظ زاده! ما به خاطر رفاقت با شما، همیشه بهره ای را هم می بردیم؛ چه از مباحث علمی و چه از اشعار ادبی؛ تا امام این را فرمود، مرحوم واعظ زاده رباعی زیر را خواند: گیرد همه کس کمند و من گیسویت جوید همه کس هلال و من ابرویت در دایره دوازده برج تمام یک ماه مبارک است، آن هم رویت امام هم فی البداهه این رباعی را در پاسخ او سرود: گشود چشم نگارم ز خواب ناز از هم نظر کنید درِ فتنه گشت باز از هم تو در نماز جماعت نرو که می ترسم کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم

امام نماد انقلاب است


رهبر معظم انقلاب، در مراسم بیست ونهمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره):

شباهت‌هایی میان امام خمینی و امیرالمومنین وجود دارد که مایه‌ی افتخار است؛

۱- در امیرالمؤمنین دو خصوصیت ظاهراً متضاد جمع شده بود: یکی «صلابت و ایستادگی و شدت» و یکی «لطافت و صفا و رقت».

۲- سه خصوصیت به‌ظاهر ناسازگار در امیرالمؤمنین جمع شده است: امیرالمؤمنین، هم انسان قوی و مقتدر و قدرتمندی است، هم درعین‌حال مظلوم است و هم درعین‌حال در حوادث گوناگون پیروز نهایی است.

➖امروز نقشه‌ی دشمن برای این است که مانند کشورهای روسیاه منطقه بر ایران مسلط شوند

قدرت اول موشکی منطقه هستیم و موشک مایه امنیت است

دشمن بداند اگر یکی بزند، ده تا میخورد

میخواهند یک شکل معیوب از برجام را تحمیل کنند

سازمان_انرژی_هسته‌ای موظف است سریعاً مقدمات و آمادگی‌های لازم برای رسیدن به ۱۹۰هزار سو را در چارچوب برجام -فعلاً در چارچوب برجام- فراهم بکند

متن کامل:

http://hawzahnews.com/detail/News/452467

درشب قدرچه کنیم تا بیشتر مورد عنایت امام زمان باشیم؟

 باید خواسته و حاجت خود در شب قدر را به خواسته و حاجت امام عصر در شب قدر نزدیک کنیم.

یه نوجوان شاید در شب قدر از خدا یک دوچرخه بخواد…

شاید یه جوان از خدا موتور سیکلت بخواد…

بعضی بزرگسال ها از خدا 

ماشین میخاند… 

بعضی همسر… 

بعضی پول…

حال افرادی که خواسته های بزرگ دارند به خواسته فردی که از خدا دوچرخه میخاد میخندند …

اما افرادی هستند که حاجت خیلی بزرگی دارند یعنی فرج

 این افراد خواسته شون مطابق و مشابه خواسته امام عصر هست یعنی فرج یعنی ظهور  

همه این نوع افراد میدونند اگه خواسته اونها که ظهور هست محقق بشه خواسته سایر گروههای پایین تر هم برآورده میشه …

به راستی ما تو کدوم دسته هستیم؟

دوچرخه میخایم ….

خونه میخایم….

پول میخایم…..

 یا ظهور را میخواهیم ؟

 پس بدونیم برای اینکه تحت عنایت ویژه امام عصر در شب قدر قرار بگیریم حاجت ما باید مطابق با حاجت حضرت در شب قدر باشه یعنی فرج و ظهور حضرت

 پس بیایید در راس همه حوائج خود از صمیم قلب فرج امام عصر را از خداوند بخواهیم که قطعا سایر حوائج ما در پیرو اون بدست میاد.

🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ الفَرَج🌺

چقدر غریبی مولا

در شب قدر از خدا چه بخواهیم؟ 

 آيت‌الله‌العظمی جوادي آملي:

 ما در شب قدر از خدا چه بخواهيم، در جوار قبور مراجع و صلحا و صديقين و شهدا چه مسئلت كنيم؟

مسئله آمرزش گناه، مسئله حل مشكلات، مسئله شفاي بيماران، مسئله برقراري امنيت، همه اينها جزء فروعات خواسته ماست، ما يك مطلبي عظيم و مطلوب عزيز داريم كه در سايه آن مطلب و مطلوب اين مقصدها و مقصودها هم حاصل مي‌شود.

 از امام صادق(ع) سؤال مي‌كنند كه علامت شب قدر چيست؟ فرمود شب قدر رايحه خوبي دارد از بوي آن شب معلوم است كه اين شب، شب قدر است.

آنچه كه در شب قدر است معطر است، خود شب، خود زمان، عطر شب قدر را قلب قرآني درك مي‌كند نه شامه، آنها وقتي بوي بهشت را مي‌شنيدند مي‌فهميدند امشب شب قدر است.

ما در شب قدر از خدا حيات‌ قرآني طلب بكنيم 

ما پيرو كسي هستيم كه اين ايام، ايام شهادت اوست و غير از ذات مقدس پيامبر اعظم(ص) مردي به عظمت او خلق نشد.

اما خودش يك مطلبي دارد كه به ما فرمود ميسور شما نيست ولي پايين‌ترش را طلب بكنيد، وجود مبارك امير بيان فرمود من تا خدا را نبينم عبادت نمي‌كنم، منتها خدا با چشم ديده نمي‌شود با بصيرت و جان مشاهده مي‌شود.

🔹اين مقام ميسور ديگري نيست، اما پايين‌تر از اين مقام را مي‌شود تمني داشت و آن اين است كه ما تابع قرآنيم از يك سو، پيرو عترتيم از سوي ديگر، ما مطيع قرآن و عترتيم، اين معنا را در شب قدر از خدا بخواهيم كه به جايي برسيم كه بگوييم من تا قرآن را نبينم از او اطاعت نمي‌كنم، من تا علي و خاتم اوصيا(ع) را نبينم اطاعت نمي‌كنم، من تا امام زمانم را نبينم اطاعت نمي‌كنم، نه با چشم ظاهر كه با #چشم‌دل، اين معنا را مي‌توان گفت اين معنا را مي‌توان خواست، اين معنا را مي‌توان يافت، اين معنا ميسور هر كسي نيست. 

🔹مشكلات حل معيشت و اداي قرض و شفاي مرض اينها جزء ريزشهاي مائده قرآني است، ما به جايي برسيم كه قرآن حافظ ما باشد، عترت حافظ ما باشد، ما هرگز فاني را به جاي باقي نبينيم, تمام مشكلات دولت و ملت در اين است كه ما اشتباهي مي‌رويم.

آن چيزي كه اين مملكت را فلج كرده است براي آن است كه نماز ما ﴿تَنْهَي عَنِ الفَحْشَاءِ﴾ نيست قرآن به سرگرفتن ما, ما را به مقامي نمي‌رساند كه بگوييم «ما كنت اطيع قرآناً لم أره» ما در الفباي_دين مشكل داريم اين قرآن به سرها اين توسلها اين دعاها اين زيارتها براي اينكه ما را بيدار كند، ما باطل را حق ننگريم.

🔹شب قدر جاي اين حرفهاست اگر فرصت كرديد اعتكاف دهه سوم را از دست ندهيد ممكن است شما سي سال درس بخوانيد مجتهد مسلم بشويد اما راه اين #شب‌قدر شب ديگر است آن ﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾ به شما شامه مي‌دهد كه بوي بد سياست بازيها را ،حزب بازيها را، باند بازيها را استشمام مي‌كنيد در متن سياست هستيد مثل امام و سيد حسن‌ مدرس اما نه بيراهه مي‌رويد نه راه كسي را مي‌بنديد در متن انتخابات هستيد اما نه فريب مي‌دهيد نه فريب مي‌خوريد، اين بو كشيدن با درس و بحث حوزه و دانشگاه حاصل نمي‌شود، اين محصول شب قدر است و محصول اعتكاف است و محصول آن #چشم‌باطني است هدف همه ما اين باشد كه بگوييم خدا‌يا به بارگاه ولي‌ات پناهنده شديم.

🔹زير مجموعه اين دعاهاي ما، طهارت دل مي‌خواهد، شرح صدر مي‌خواهد، كينه زدايي مي‌خواهد، عداوت زدايي مي‌خواهد، دهها بيماري را كنار گذاشتن مي‌خواهد، آن‌گاه قرآن را به دست گرفتن مي‌خواهد.

فرصت مغفرت

رهبر معظم انقلاب: 

🔹شب قدر، فرصت مغفرت است. حالا که خدا به من وشما میدان داده که به سویش برگردیم، طلب مغفرت کنیم و معذرت بخواهیم. 

🔹اینجا که عذرخواهی درجه می آفریند وگناهان را میشوید از خدا عذرخواهی کنید. …والا روزی خواهدآمد که به مجرمین اجازه عذرخواهی نمیدهند و خطاب الهی به گناهکاران می آید که «انّا نسیناکم» ما شما را فراموش کردیم!

 76/10/26  

ویژگیهای شب های قدر 

🔹 « حضرت موسی (ع) گفت: «الهی من قرب تو را می خواهم.» فرمود: «قرب من از برای کسی است که بیدار باشد در شب قدر.» 

گفت: «الهی رحمت تو را می خواهم.» فرمود: «رحمت من برای کسی است که رحم کند فقرا را در شب قدر.» 

گفت: «خدایا من گذشتن از صراط را می خواهم.» فرمود: «این برای کسی است که تصدّق کند به صدقه ای در شب قدر.»

گفت: «خدایا از درخت های بهشت و میوه های آن می خواهم.» فرمود: «این برای کسی است که تسبیح کند به تسبیحه ای در شب قدر.»

 گفت: «خدایا نجات می خواهم.» فرمود: «نجات از آتش؟» گفت: «آری.» فرمود: «این برای کسی است که استغفار کند در شب قدر.» 

گفت: «خدایا رضای تو را می خواهم.» 

فرمود: «خشنودی من از برای کسی است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر.»

آداب الصلاه امام خمینی (ره)، ص: 333 و 334

اللهم استجب دعانا

شب قدر، شب احیای خویش، با دم مسیحایی دعاست

شبی است که باید قدر خویش را بشناسی،

تقدیر خویش را رقم بزنی

و خویشتنِ جدید را با قلم توبه و جوهر اشک ترسیم کنی . . .

امشب رحمت دوست جاریست
مانند رود
نه
مانند باران
اگر دلتان لرزید
بغضتان ترکید
کسی اینجا
محتاج دعاست…

فرق قضا و قدر

معنای صحیح قدر


تقدیر به معنای اندازه گرفتن یا ایجاد اندازه كردن است. گاهی قضاء و قدر به صورت مترادفین به معنای «سرنوشت» به كار می‎رود. و با توجّه به مفهوم این دو، مرحله قدر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر، مرحله اندازه‎گیری و فراهم كردن اسباب و زمینه‎كاری است و مرحله قضاء مرحله پایان كار و یكسره شده كار است.[1]

با توجّه به این معنا منظور از تقدیر الهی این است كه خداوند متعال برای هر پدیده‎ای اندازه و حدود كمی و كیفی و زمانی و مكانی خاصی قرار داده است كه تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقیق می‎یابد.[2]

در قرآن تقدیر، در بعضی از آیات تقدیر عام است و شامل جمیع مخلوقات خداست و «خلق كل شیء، فقدّر تقدیرا»[3] و همه چیز را آفریده و به اندازه‎اش مقرر داشته است

و در جایی دیگر: «انّا كلّ شیءٍ خلقناهُ بِقدرٍ»[4] ما همه چیز را به اندازه آفریدیم.

امّا در بسیاری از آیات حتی تقدیرات خاص را هم بیان فرموده است: «انزلنا من السماء ماءً بقدرٍ»[5] نزول آب از آسمان با قدر و اندازه خاص است.

و یا خیلی جزئی‎تر و شخصی‎تر «قدّرنا انما لمن الغابرین»[6] یعنی مقرر كردیم كه همسر لوط از هلاك شدگان باشد.

برای روشن‎تر شدن بحث دانستن این مطالب ضروری است كه: تقدیر دو معنا می‌تواند داشته باشد:

1. ایجاد اندازه و چیزی را به اندازه ایجاد كردن، یا اندازه برای چیزی قرار دادن؛

2. سنجش، اندازه این دو معنا متناسب با دو نوع تقدیر است:

الف: تقدیر علمی؛ ب: تقدیر عینی.

معنای صحیح قضاء


قضاء به معنای یكسره كردن و به انجام رساندن و فیصله دادن است[7]به این معنا كه از آن‌جا كه هر فعلی محتاج یك سری اسباب و مقدمات و علتی خاص است لذا هرگاه تمام اسباب و مقدمات و علل (اعم از علل ناقصه و علل تامه) یك شیء فراهم شد حتماً‌آن شیء محقق می‌شود و آن فعل از فلان فاعل حتماً صادر و ایجاد می‌شود. و این همان معنای قضاء تكوینی الهی است این معنای از قضاء الهی هم با افعال و اعمال اختیاری آدمی هیچ منافاتی ندارد؛ زیرا ضرورت و یكسره شدن كار بدین معنا نیست كه اختیار و اراده فاعل هیچ نقشی و دخلی نداشته باشد بلكه به این معنا است كه آنچه مقدمات برای تحقق این فعل لازم است و از آن جمله اراده و اختیار انسان در این صدور فعل نقش دارند و همگی از جانب خداوند متعال هستند.

توضیح این‌كه اراده و قدرت انسان در انجام هر فعلی با فاعل الهی قابل جمع هستند چرا كه این دو فاعل در طول هم هستند نه در عرض هم. به این معنا كه انسان بی‎نیاز از خدا نیست و وابسته به اوست لذا چنانچه در اصل وجودش انسان استقلال ندارد، در افعالش هم هیچ استقلالی ندارد. امّا با این وجود این به معنای سلب اختیار از انسان نیست. چرا كه جبر این است كه جایی كه من می‎توانم اختیار كنم كسی جلوی مرا بگیرد و اگر نخواهم كسی به زور آن را بر من تحمیل كند. ولی ما بالوجدان می‎دانیم كه هر كاری كه خود اراده كردیم انجام می‎دهیم وقتی بخواهیم حرف می‎زنیم و یا دستمان را تكان می‎دهیم و هر موقع خواستیم و احساس گرسنگی كردیم و یا تشنگی غذا و آب می‎خوریم و هیچ كس ما را در انجام دادن یا ترك كردن آن‌ها اجبار نمی‌كند و این امر بر هر عاقلی واضح و بدیهی است چون آن را بالفطره و بالوجدان درك می‌كند و هیچ كس نمی‌تواند منكر این اختیار آدمی شود مگر انكار زبانی. همین انسانی كه به زبان منكر اختیار خود و دیگران است اگر در جایی مورد ضرب و شتم فردی دیگر واقع شد، خیلی ناراحت می‌شود و فرد خاطی را مورد سرزنش قرار می‎دهد و حتی به دادگاه و قاضی مراجعه كرده و از آن فرد شكایت می‌كند، در حالی كه اگر طبق عقیده خودش عمل می‎كرد كه انسان اختیاری در كارهایش ندارد و مجبور است) نمی‎بایست از فرد خاطی شكایت كند و از او انتقام بگیرد.

 

پاورقی_________________________________________________________________
[1] . علامه طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحكمه، ج 3، ص 282 ـ 283، ترجمه: علی شیروانی.
[2] . ر. ك: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج 1، ص 180.
[3] . سوره فرقان،‌آیه 2.
[4] . سوره قمر، آیه 49.
[5] . سوره مؤمنون، آیه 18.
[6] . سوره حجر، آیه 60.
[7] . ر. ك: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 408 و آموزش عقاید، ج 1، ص 1480.