✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

توصیف تقوا


به بهلول گفتند تقـوا را توصیف کن گفت: اگر در زمینی که پُر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه میکنید؟

 گفتند: پیوسته مواظب‌ هستیم و با احتـیاط راه می رویم تا خود را حفـظ کنیم…

بهـلول گفت در دنیا نیز چنین کنید تقوا همین است از گـناهان کوچک و بزرگ پرهیز ڪنید و هــــیچ گناهی را کوچک مشمارید کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شـده اند.

فضیلت و اعمال مشترک ماه شعبان

حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرمودند:

شعبان ماه من است پس در این ماه برای جلب محبت پیغمبر خود و برای تقرّب به سوی پروردگار خود روزه بدارید.

اعمال مشترکه ماه شعبان


 مناجات شعبانیه ، مناجات معروفی است و اهلش به خاطر آن با ماه شعبان ماءنوس شده و به همین جهت منتظر و مشتاق این ماه هستند. سزاوار است که این مناجات در تمام ماه خوانده شود.

 از اعمال مهم در این ماه ، روزه است ؛ به اندازه ای که با حال انسان مناسب باشد. امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((کسی که روز اول ماه را روزه بگیرد، حتما وارد بهشت می شود و کسی که دو روز را روزه بگیرد، خداوند در هر شب و روزی (به چشم رحمت ) به او می نگرد و در بهشت نیز به این نگاه ادامه می دهد؛ کسی که سه روز روزه بگیرد، با خداوند در عرش و بهشت او دیدار می کند.))

 همچنین روایت شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان آسمان ها را زینت می کنند. پس ملائکه عرض می کنند خداوندا بیامرز روزه داران این روز را و دعای ایشان را مستجاب گردان و در روایت نبوی آمده است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه بگیرد حقّ تعالی بیست حاجت از حوائج دنیا و بیست حاجت از حاجت های آخرت او را برآورد.

در هر روز از شعبان در هنگام ظهر و در شب نیمه آن صلوات هر روز شعبان که از امام سجاد علیه السلام روایت شده، خوانده شود که به شرح ذیل است:

 اَللّهُمََّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلاَّئِکَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ اَهْلِ بَیْتِ الْوَحْیِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْکِ الْجارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغامِرَةِ یَامَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللاّزِمُ لَهُمْ لاحِقٌ.

 

 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْکَهْفِ الْحَصینِ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکینِ وَ مَلْجَاءِ الْهارِبینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمینَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلوةً کَثیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضاً وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَداَّءً وَ قَضاَّءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ یا رَبَّ الْعالَمینَ.

 

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الاْبْرارِ الاْخْیارِ الَّذینَ اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَ وِلایَتَهُمْ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبی بِطاعَتِکَ وَلا تُخْزِنی بِمَعْصِیَتِکَ وَارْزُقْنی مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِما وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ اَحْیَیْتَنی تَحْتَ ظِلِّکَ وَ هذا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبانُ الَّذی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ الَّذی کانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّمَ یَدْاَبُ فی صِیامِهِ وَ قِیامِهِ فی لَیالیهِ وَ اَیّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فی اِکْرامِهِ وَاِعْظامِهِ اِلی مَحَلِّ حِمامِهِ.

 

اَللّهُمَّ فَاَعِنّا عَلَی الاِْسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فیهِ وَ نَیْلِ الشَّفاعَةِ لَدَیْهِ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لی شَفیعاً مُشَفَّعاً وَ طَریقاً اِلَیْکَ مَهیَعاً وَاجْعَلْنی لَهُ مُتَّبِعاً حَتّی اَلْقاکَ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَنّی راضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبی غاضِیاً قَدْ اَوْجَبْتَ لی مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ وَ اَنْزَلْتَنی دارَ الْقَرارِ وَ مَحَلَّ الاْخْیارِ .

 

ذکرها ودعاهای ماه شعبان

بهترین ذکرها و دعاهای ماه شعبان هر روز هفتاد مرتبه ذکر «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» گفته شود و همچنین در این ماه صلوات بسیار فرستاده شود .

  از اعمال مهم این ماه ، عمل کردن به روایت امیرالمؤ منین (علیه السلام ) است که فرمودند:

 ((در هر پنج شنبه از ماه شعبان ، آسمانها زینت شده و آنگاه فرشتگان عرض می کنند:خدای ما! روزه داران شعبان را ببخش و بیامرز و دعایشان را اجابت فرما!))

 بنابراین کسی که دو رکعت نماز به جا آورد که در هر رکعت سوره فاتحه را یک بار و توحید را صد بار بخواند و بعد از سلام دادن ، صد بار نیز صلوات بفرستد، خداوند تمام خواسته های دینی و دنیایی او را برآورده می فرماید و کسی که یک روز از آن را روزه بگیرد، خداوند بدن او را بر آتش حرام می کند.

 هر روز هفتاد مرتبه ذکر « اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَیُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» گفته شود. و در بعضی روایات “الْحَیُّ الْقَیُّومُ” پیش از “الرَّحْمنُ الرَّحیمُ” است و عمل به هر دو خوبست و از روایات استفاده می شود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هر کس هر روز در این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آن است که هفتاد هزار مرتبه در ماه های دیگر استغفار کند.

  صدقه دادن در این ماه اگرچه به اندازه نصف دانه خرمایی باشد، خوب است و خداوند بدن صدقه دهنده را بر آتش جهنم حرام می کند.

 از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که آن حضرت در باب فضیلت روزه رجب فرمود چرا غافلید از روزه شعبان؟ راوی عرض کرد یابن رسول الله چه ثوابی دارد کسی که یک روز از شعبان را روزه بگیرد؟

 حضرت فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست.

 عرض کرد یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود:صدقه دادن و استغفار . هر کس  در ماه شعبان صدقه دهد، خداوند آن صدقه را رشد دهد همچنان که یکی از شما شتر تازه متولد شده ای را تربیت می کند تا آن که در روز قیامت به صدقه دهنده برسد در حالتی که به اندازه کوه اُحُد شده باشد.

در کل این ماه هزار بار ذکر « لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ » را که ثواب بسیار دارد؛ گفته شود.

 از جمله آن که عبادت هزار ساله در نامه عملش نوشته شود.

اول رجب


اولِ
 ماهِ رجب دنیایِ ما زیبا تر است

چونکه ماهِ دیگری پا میگذارد بر زمین

محمد قاسمی 

دستور العمل درباره ماه ولایت

🔸شهر مبارك  ولايت به شما روى آورده، ان شاءالله، از رجبيون بوده باشيد.

🔸كسانى كه مى خواهند مقامات ليالى قدر و شهرالله را ادراك كنند، از ابتداى شهر ولايت، كه ماه_رجب است، خودشان را آماده مى كنند، بعد از شهر ولايت، شهر رسول الله است و بعد از آن شهرالله است،غرض از اول ماه_رجب، رجبيون اهل ولايت، كسانى كه مى خواهند ادراك شهرالله كنند، خودشان را مواظب و مراقبند كه عمده آن است كه اين حقايق در آدم تحقق يابد.

🔸اينها كه مى خوانيم عرفان نظرى است. خواندن درس طب چيزى است، اما عملى اش چيز ديگر است. آن دانستن فرمول و قواعد و فراگرفتن حرفى است، و اجرا كردن در مقام عمل حرفى است ديگر. عرفان عملى ورزيده شدن و ورزش كردن و پياده كردن در متن ذات خود، و چشيدن و يافتن است، غير از عرفان نظرى كه آگاهى به مفاهيم اسماء و عبارات بوده و دانايى مفهومى است و غير از آن دارايى حقيقى است.

🔸خداوند، إن شاءالله، شما را مؤيد بدارد، جانى پيدا كنيد كه اگر كتاب و اصطلاح و الفاظ را كنار بگذاريد زبان حال شما اين بوده باشد:

🔹من آنچه خواندم همه از ياد من برفت

🔹الا حديث دوست كه تكرار مى كنم

🔸يك وجود قرآنى و يك انسان الهى شويد و بچشيد و بياييد و برسيد كه:

🔹ايام خوش آن بود كه با دوست به سر شد

🔹باقى همه بى حاصلى و بى خبرى بود

🔸اگر چنانچه اين كتابها و درس و بحث آدم را براى ابدش درست نسازد اين تلاشها بى فايده است. تأمل در ابد بفرماييد ابد، يعنى هستيم كه هستيم. داريم خودمان را در اين مقطع زمان و در اين نشأه، كه مزرعه است، براى ابد مى سازيم: «اقرء و ارق». خداوند، إن شاءالله، سر شما را به اسرار ولايت نورانى بفرمايد و ما هم در اين دعاى خير با شما شريك بوده باشيم.

شرح فارسی اسفار اربعه

علامه حسن زاده ی آملی

فقط باید به خدا پیله کرد


عـــاشقانـــه های الهــــی چیــــز دیگریست . . .

به عشق خدازندگی کن

تــــا خـــدا هـــم بــــه عشــق تـــوخـــدایـــی کنــد …

آنقـــدر عـــاشقـــانــــه بـــرای خُــــــدازندگی کن

که خـــــداعـــــاشقــانــــه بگویــــد:

” تــــو را بــــرای خـــودم ساختـــه ام “

حفظ آبرو

در راه مشهد شاه عباستصمیم گرفت دو بزرگ را

امتحان کند

به شیخ بهایی که اسبشجلو میرفت گفت:

این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.

شیخ بهائی گفت:

کوهی از علم و دانش برآن  اسب سوار است، حیوان کششاینهمه عظمت را ندارد.

ساعتی بعد عقب ماند،به میر داماد گفت:

 این شیخ بهائی رعایت نمیکند،دائم جلو می تازد.

میرداماد گفت:

اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتشسوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد.

این است “رسم رفاقت…”

در غیاب یکدیگر” حافظ آبروی” هم باشیم…

بجای زهر،عسل به کام هم بریزیم.




امیرالمؤمنین علیه السلام: كسى كه زبانش شيرين باشد،برادرانش زياد شوند

مَن عَذُبَ لِسانُهُ كَثُرَ إخوانُهُ 

غررالحكم حدیث7761

به جای زهر، عسل به کام هم بریزیم!

وقتی به هم میرسیم به جای اینکه بگوییم:

چقدر پیر شده ای ” بگوییم ” دلم برایت تنگ شده 

صورتت چروک برداشته ” بگوییم ” از با تو بودن لذت میبرم  

چاق شده ای ” بگوییم ” تو دوست خوبی هستی  

 لاغر و ضعیف شده ای ” بگوییم ” دوست دارم تو را بیشتر ببینم

همه ما از گرفتن انرژی منفی بیزاریم، پس اگر انتظار دریافت انرژی مثبت داریم باید همان نیرو را بدهیم تا همان را پس بگیریم.

به ما چه که فلانی چرا بچه دار نمیشود. 

به ما چه که چرا فلانی لباس های جدید نمی خرد.

به ما چه که فلانی چرا هنوز همان ماشین را دارد.

به ما چه که فلانی از همسرش جدا شده.

همه ما خط قرمزهایی داریم که دوست نداریم کسی از آنها رد شود. پس از خط قرمزهای دیگران رد نشویم

ماجرای نماز بدون وضوی امام جماعت

حاج شیخ کشکولی تعریف میکند که،

حدود ۲۰ سال پیش منزل ما خیابان ۱۷ شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم یش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام “شیخ هادی” که امور مسجد را انجام میداد و “معتمد” محل بود.

یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که “وضوخانه” در آنجا واقع بود رفتم. 

منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حين، در یکی از دستشویی‌ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد، دستشویی را ترک کرد.

من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد “محراب” شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم:

“حاجی شیخ هادی وضو ندارد.”

خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت.

حاج علی که به من “اعتماد” کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب “فرادا” می خوانم.

این ماجرا بین “متدینین” پیچید، من و دوستانم برای “رضای خدا،” همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و “مامومین” کم کم از دور شیخ “متفرّق” شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. 

زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی، پدر را ترک کردند.

دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا “مسلمان” است؟ آیا جاسوس است؟ و آیا…

شیخ بعد از مدتی محله ی ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود.

بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به “عمره” مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم.

بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد. 

روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم، پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا “جای آمپول” را “آب بکشم." 

درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به “یاد” شیخ هادی افتادم چشمانم سیاهی می رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند.

نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد.! نکند؟! ؟! نکند؟!

دیگر نفهمیدم چه شد.

به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت “آبرویش” را بردیم

“خانواده اش را نابود کردیم." 

از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. 

به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی میگردم.

او گفت: شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود.

 پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و “قرآن” می خواند سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست، شما او را می شناسید؟

پیرمرد سری تکان داد و گفت:

دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار “ناراحت و دلگیر” بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. 

بسیار تعجب کردم وعلتش را پرسیدم او در جواب گفت: 

من برای “آب کشیدن” جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من “تهمت” زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام، خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمی توانم در این شهر بمانم، فقط شما شاهد باش که با من چه کردند.

 بعد از این جملات گفت: 

قصد دارد این شهر را “ترک” گفته و به عراق سفر کند که در “جوار حرم امیرالمومنین (ع)” مجاور گردد.

تا بقیه عمرش را سپری کند او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم…

ناگهان “بغضم” سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم.

الان حدود ۲۰ سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به “نجف” مشرف میشود من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست.

دوستان، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می بریم؟!چقدر زندگی ها را نابود می کنیم؟

خاطره

خاطره جالبی از علامه محمد تقی جعفری درباره یکی از دوستانش!یکی از دوستانم که به زیارت مشهد رفته بود، به امام رضا(ع) گفت:

یا امام رضا(ع)، دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر شما بشناسم که چه جور منو میبینی! نشونه اش هم این باشه که تا وارد صحنت شدم از اولین حرف اولین کسی که با من حرف میزنه، من پیامتو بگیرم…

وارد صحن که شدیم، خانممو گم کردم، اینور بگرد، انور بگرد؛ یه دفعه دیدم داره میره، خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم، که کجایی خانم…؟

روشو که برگردوند، دیدم زن من نیست، بلافاصله بهم گفت: “خیلی خری"!!

حالا منم مات و مبهوت شده بودم که امام رضا(ع) عجب رک حرف میزنه!!

همین جور که نگاش میکردم و تو فکر بودم، فکر کرد دست بردار نیستم، دوباره گفت: ” هم خودت خری، هم هفت جد و آبادت"!!

علامه میگفتن؛ این داستان رو برای شهید مطهری تعریف کردم، ایشان تا بیست دقیقه میخندید…

زندگی چیزی جز عشق نیست.

چه عادت بدی است وقتمان را صرف تنفر و نفرت ورزیدن به کسانی میکنیم که به ما اهمیت نمیدهند شاید هم کلا فراموش کردند که از ما متنفرهستند ولی ما ولی کن قضیه نیستیم تند تند تکرار میکنیم در صورتی که میشود همین زمان را با عشق ورزیدن به کسانی که به ما اهمیت میدهند و برایشان عزیزیم صرف کنیم و چقدر زندگی لذت بخش خواهد بود آسایش بیشتری هم خواهیم داشت قدر بدانیم زندگی کوتاه است یاد این متن افتادم:

«ﭼﻨﺎﻥﺯﻧــﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ که ﮔـﻮیی ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ

ﮐـﺎﺵ ﯾــﺎﺩ ﺑﮕﯿـﺮﯾـــﻢ، ﺭﻫـﺎ ﮐﻨﯿــﻢ و ﺑـﮕــﺬﺭﯾــﻢ

ﮔـﺎﻫﯽ ﺑـﺎﯾـــﺪ ﺭﻓﺖ

ﺩﻝ ﺑــﻪ ﺳﺎﺣـﻞ ﻧﺒﻨﺪﯾـﻢ

ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺯﺩ

ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫـﺎﯾﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﺭﺳﯿــﺪﻥ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭیم

ﺯﻧــــﺪﮔﯽ ﮐــﻮﺗــﺎﻩ ﺍﺳﺖ

ﺷﺎﯾﺪ، فرصتی نباشد تا ﻋﮑﺴﯽ ﺷﻮیم ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮔﺮﺩﮔﯿﺮﯼ ماﻥ ﮐﻨﻨﺪ

اصلا گاهی باید نرسید

اصلا قرار نیست به همه آرزوها رسید

گاهی نرسیدن، نداشتن، تو را عاشق تر میکند و مفهوم زندگی چیزی جز “عشق” نیست !»

 
مداحی های محرم