مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

دوشنبه 99/04/02
مواظب خودت باش معنی این جمله این نیست که از خودت مواظبت کن
معنیش این است که هیچکس به اندازه خودت نمیتونه بهت صدمه بزنه!
تحقیقات نشان داده که بیشترین عامل بیماری ها ، سختی ها ، مشکلات و ناکامی های انسان ها خود آنها هستند …
اگر دوست دارید بعد از سالها زندگی زمانی که برمیگردید و به منظره گذشته خود نگاه می کنید ، تصویری زیبا و خاطراتی پر از خرسندی ببینید اینها را به هم پیوند بزنید :
تصمیم را با تحقیق
هوس را با عقل
عصبانیت را با صبر
انتقام را با فراموشی
عبادت را با بی توقعی
خدمت به خلق را با گمنامی
و در آخر قلبت را با خدا
مواظب خودت باش …
خیلی مواظب خودت باش…

دوشنبه 99/04/02
دارو برای جلوگیری از تبدیل بحث به جنگ
فریاد نزنین، صحبت کنین
گفتگو، پایه و اساس رابطه عاطفی سالم و موفقه! کسانی که با هم گفتگو میکنن، اعتماد رو در رابطهشون میسازن و میدونن که شریک عاطفیشون چی فکر و احساس میکنه.
همیشه با طرف مقابل گفتگو کنین مخصوصا زمانی که در رابطه با موضوعی، باهاش مخالف هستین.
وقتی بحث بالا میگیره، سخته که خودتونو کنترل کنین اما اگر نمیخواین به طرف مقابل آسیب بزنین و ناراحتش کنین، نباید فریاد بزنین یا تحقیرش کنید.

یکشنبه 99/04/01
هر کسی نان و نمک خورد
به نان خرده گرفت
نمکش را
شبِ زخمی شدنم جبران کرد …
سید سعید صاحب علم

یکشنبه 99/04/01
در روزمره همیشه حرفهایی برای خودخوری هست. بخشِ ناکارآمدِ زندگی که موجب غم است و غمی که موجب یکجا نشستن. کرختی، بیحوصلگی، فرسودگی و در حالت قویترش افسردگی و اضطرابی که اجازهی تمرکز رویِ هیچ بخشی از زندگی را نمیدهد.
احساس اندوه بلندمدت، غم و سرگردانی بیحد، بهترین چارهاش صحبت کردن است. روانشناسی میگوید بگو تا شفا پیدا کنی. از بدترین و ماندگارترین و زجرآورترین حالات حرف بزن. این گفتگو میتواند یک مونودرام باشد یا میتواند مستقیم بروی و به شخصی که از آن دلگیری، از اندوهت خبر بدهی یا سفرهی دلت را برای یک شخص سومی پهن کنی.
دنیا دارد به سمت تنهایی میرود و گستردهی این تنهایی با گسترهی فضای مجازی رابطهی مستقیم دارد. هرچقدر آشناتر بشوی تنهاتری. این تنهایی خصوصا در مواقع ناراحتی جلوهی پیداتری دارد.
آدم ممکن است هزار و یک کلمه توی دهانش باشد و هزار و یک کتاب خوانده باشد اما در عرض چندثانیه با یک گره اخم، یک بی احترامی یا شکست تمام مبنای فکری و رفتاریاش درهم بشکند. فرو بریزد. نتواند حرفی بزند و بشود نابلدترین آدم مواقع بحران.بیشتر ما تجربهاش را داشتیم، جایی که از ان آدم بلد، هیچ چیزی نمانده جز سکوت.
این درخودماندگی و بیگانگی که ثمرهی دنیای مدرن است ممکن است ریسک فاکتور عوارض جدی باشد. کمترینش افسردگیست که امروزه شیوعش مثل سرماخوردگیِ ساده است.
تمرین حرف زدن و باز کردن گرههای کوچکِ اندوه، قدم اول است. باید سعی کرد حرف زد از کوچکترین غمها تا در موقع مصیبت بتوان به حل مساله پرداخت.

جمعه 99/03/30
حضرت علی (ع)میفرمایند:
«وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیالی وَ الاَیّامِ»
فرزندم! قلب خود را از یورش و حمله ی روزگار و دگرگونیهای شبها و روزها برحذر دار.
خصوصیت روزگار این است که به همه حمله میکند و البته به هرکس به گونه ای.
به فقیر به شکلی حمله میکند و به غنی به شکلی دیگر و تاریخ آینه ی نمایش حمله ی روزگار به انسانها است.
انسان باید همواره آماده چنین حمله ای به خود باشد و خدا را در هر حال از دست ندهد.
همه ی ما مورد هجوم روزگار قرار گرفته ایم و اگر نتوانیم این هجوم را ببینیم و جنس روزگار را نشناسیم مشکلمان دو برابر شده است.
کسی که جنس روزگار را نمی شناسد قبول ندارد که قرار دنیا همین است. پس هر مشکلی که برای او به وجود میآید باعث ناراحتی او میشود. مثلاً اگر در کنکور قبول نشده است تقصیر را به گردن فقیربودن پدرش میاندازد و آن دیگری اگر در ازدواجش موفق نبوده گناه آن را به حساب پدر ثروتمندش میگذارد.
انسان باید بفهمد که روزگار سراسر فاجعه است و باید برای رهایی از حملههای پی در پی آن به خدا وصل شود.
هیچ کس نباید به روزگار اطمینان و اعتماد کند و از تقلب لیالی و ایامِ آن خود را در امان بپندارد.
نه میتوان به خوشیهای موقتِ آن دلگرم بود و نه باید سختیهای آن را غیر عادی دانست، باید با خدا زندگی کرد تا در هر حال غافل گیر نشویم و متوجه باشیم چه دنیا به مراد ما باشد و چه نباشد در وضعیت ما نباید تغییری پدید آید. برای کسی که خدا دارد داشتن دنیا مانند نداشتن آن است چون ارتباط خود را با خدای خود محکم کرده و همه ی بندهای دیگر را گسسته است. گفت:
غیر آن زنجیر زلف دلبرم گر
دو صد زنجیر آید بگسلم
می گوید من فقط زنجیر زلف دلبرم را میخواهم، آن زنجیری که مرا به خدا وصل میکند و بقیه ی زنجیرها را پاره میکنم و به آنها دل نمی بندم.
حضرت فرزندشان را از دو چیز برحذر میدارند؛ یکی «صَوْلَةَ الدَّهْرِ» و دیگر «فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیالی وَ الاَیّامِ». فَحش و فُحش هر دو به کار رفته است. «فُحش» به معنای «زشتی» و «فَحش» به معنای «آشکاری» است.
معنای فرمایش حضرت این است که از گردش آشکار دنیا، یا از گردش بدِ دنیا حذر کن. به این دنیا نچسب زیرا دنیا مانند دُم ماهی است. هرقدر هم که تلاش کنی نمی توانی دم ماهی را بگیری و اگر هم آن را گرفتی تا میخواهی خبر دهی که آن را گرفتم، دوباره از دستت دررفته است، جنس دنیا چنین است.
با این دید نگاه کنید که حقیقتاً ثروتمندان هم دنیا ندارند. آنها تمام عمرشان را صرف میکنند تا آنچه را که دائم در حالِ از بین رفتن است، حفظ کنند، که این بدبختی بزرگی است.
آیا کسی که تمام انرژی اش را در طول شبانه روز به دروغ گفتن و خیانت کردن میگذراند تا بتواند اتومبیل آخرین مدل و خانه ی اشرافی داشته باشد و بعد هم یک سگ بخرد تا از خانه اش نگهبانی کند، خوشبخت است؟
خوشبخت کسی است که وظیفه ی الهی اش را انجام میدهد. اگر دارای خانه و ماشین شد، از آنها استفاده میکند و اگر نه، هیچ گاه برای به دست آوردن این چیزها از مسیر صحیح دینی خارج نمی شود، تا از مقصد اصلی باز ننماند.