مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
یکشنبه 99/03/25
اگر خدا را فقط در آسمانها تصور کنی،
ضرر کردهای.
زیرا محدودش کردهای.
خدا را در همهٔ ماجراهای زندگیت ببین،
در تمامی ملاقاتهایت،
در خوشایندها و ناخوشایندها،
در سلامت و در بیماری،
در خندهها و گریهها،
در زیر زبانت،
در پشت نگاهت،
در سکوت و خاموشیات،
در خواب و بیداریات،
در مزهها و طعمها،
در رفتنها و ماندنها…
خدا را حتی در بازیگوشی کودکان می توان دید.
یکشنبه 99/03/25
حضرت ﻣﻮﺳﯽ (علیه السلام) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ:
ﺍَﺭَﻧﯽ ( ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ )
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ : ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ ( ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ )
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺳﻌﺪﯼ :
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺣﺎﻓﻆ :
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﻮﻻﻧﺎ :
ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
ﺳﻪ ﺑﯿﺖ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
ﻣﺜﻞ ﺳﻌﺪﯼ ، ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ
ﻣﺜﻞ ﺣﺎﻓﻆ ، ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﻣﺜﻞ ﻣﻮﻻﻧﺎ ، ﻋﺎﺭﻓﺎنه
شنبه 99/03/24
از خواجه عبدالله انصاری پرسیدند:
عبادت چیست ؟
فرمود :عبادت خدمت کردن به خلق است…
پرسیدند : چگونه؟
گفت : اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال داری رضای خدا و مردم را در نظر داشته باشی این نامش عبادت است
پرسیدند :پس نماز و روزه و خمس…این ها چه هستند؟
گفت : اینها اطاعت هستند که باید بنده برای نزدیک شدن به خدا انجامدهد تا انوار حق بگیرد
شنبه 99/03/24
بگذارید این فکر در قلبتان غوطه ور شود:
این هم خواهد گذشت
پس جای نگرانی نیست
هیچ چیز در زندگی ابدی نیست
هر چیزی تغییر میکند
هر نقطه ای از زندگیتبه در بسته خوردی
زمزمه کن:
و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الاهو
کلید غیب دست اوست ، غیر از او کسی هم نمیداند.
پس در کمال آرامش، فقط از او بخواه تا اجابت شوی و لاغیر.
جمعه 99/03/23
میلیاردها انسان در جهان متولد شده اند
اما هیچ یک اثر انگشت مشابه نداشته اند
اثر انگشت تو،امضای خداوند است
که اتفاقی به دنیا نیامده ای و دعوت شده ای
تو منحصر به فردی مشابه یا بدل نداری
تو اصل اصل هستی و تکرار نشدنی
وقتی انتخاب شده بودن و منحصر به فرد بودنت را یاد آوری کنی٬
دیگر خودت را با هیچکس مقایسه نمیکنی و احساس حقارت یا برتری که حاصل مقایسه کردن است از وجودت محو میشود..
چهارشنبه 99/03/21
ﯾﮏ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻧﺒﺎﺵ،
ﺩﻭ: ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ معطل ﻧﺒﺎﺵ،
ﺳﻪ: ﺳﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﻟﺞ ﺑﺎﺯ ﻧﺒﺎﺵ،
ﭼﻬﺎﺭ: ﺻﺮﯾﺢ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﮔﺴﺘﺎﺥ ﻧﺒﺎﺵ،
ﭘﻨﺞ: ﺑﮕﻮ ﺁﺭﻩ ﻧﮕﻮ ﺣﺘﻤﺎ،
ﺷﺶ: ﺑﮕﻮ ﻧﻪ ﻧﮕﻮ ﻫﺮﮔﺰ،
ﻫﻔﺖ: ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺒﺎﺵ،
ﻫﺸﺖ: ﺷﺘﺎﺏ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺷﺘﺎﺏ ﺯﺩﻩ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﻦ،
ﻧﻪ: ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﺕ می مونم ﻧﮕﻮ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ،
ﺩﻩ: ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ…
و ﺯﯾﺒﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ:
ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﻧﺒﺎﺵ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﯽ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯽ،
ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ کنی.
چهارشنبه 99/03/21
در این روزها، مدام یاد حکایت گاوی میافتم که مولانا در دفتر پنجم مثنوی میآورد.
گاوی که تنها روی جزیرهای زندگی میکند و صبح تا شب، میچرد و خود را فربه میکند؛ اما شب تا صبح دلنگران است که مبادا فردا که از خواب بیدار میشوم، چیزی برای خوردن پیدا نکنم.
فردا صبح با هراس فراوان میخورد و حسابی فربه میشود، اما دوباره، شب تا صبح از اضطراب و احساس بیثباتی، لاغر و رنجور میشود.
این دور باطل خوردن، چاق شدن و نگران بودن و لاغر شدن سالهای سال زندگی گاو بیچاره را تباه میکند.
مولانا میگوید اگر گاو به “گذشته” نگاه میکرد، به خاطر میآورد که سالهای سال زندگی کرده و کم نیاورده
آنگاه میتوانست “حال"اش را با آسودگی و لذت بیشتر و درد کمتری بگذراند. اما گاو تنها رو به سوی آینده دارد و نگرانی.
گاو نمیتواند به روند طبیعت اعتماد کند و با آن کنار بیاید، پس جان خود را میفرساید و عمر را میبازد.
شاید اگر مولانا این روزهای پرتشویش ما را میدید که یک روز نگران ویروس قدیمی هستیم و روزی دیگر از ترس ویروس جدید، چنان میلرزیم که حتی خود بیماری هم نمیتواند تا این حد ما را بلرزاند، اگر مولانا این روزهای ما را میدید، داستانی شبیه قصه گاوی تنها در جزیرهای خرم برایمان میخواند
شاید به جای گاو از تشبیهی مودبانهتر استفاده میکرد و شاید هم همان مولانای بیتعارف و بیملاحظه میماند
اما به هرحال به یادمان میآورد که قرنهاست داستان زندگی ما پر بوده از بیماری و غصه و فقدان و…با این حال ما تاب آوردهایم و حالا ، به احتمال زیاد در امنترین نقطه از نظر پزشکی و صلح و آسایش ایستادهایم و در عین حال، (بازهم احتمالا) در متزلرلترین نقطه به لحاظ روحی روانی
ما بسی بیش از گذشتگان میلرزیم، چون تصوری صحیحی از ذات زندگی نداریم.
گاو قصه ی مولانا از اضطراب اینکه “فردا چی بخورم؟” جان خود را میفرساید و ما از اضطراب اینکه “فردا چی می شه؟!”
بیآنکه منکر لزوم توجه و دقت برای ارتقای کیفیت زندگی باشم، تصور میکنم اندازه نگرانی ما،در تناسب با خطراتی که ما را تهدید میکند، نیست.
گاهی لازم است نگاهی به “گذشته” بیندازیم تا در “حال"، آرام بگیریم.
“یک جزیره هست اندر این جهان
اندرو گاوی ست تنها، خوش دهان
جمله صحرا را چرد او تا به شب
تا شود زفت و عظیم و منتجب
شب ز اندیشه که فردا چه خورم؟
گردد او چون تار مو لاغر ز غم
چون برآید صبح ،گردد سبز دشت
تا میان رسته قصیل سبز و کشت
هیچ نندیشد که چندین سال من
میخورم زین سبزه زار و زین چمن
هیچ روزی کم نیامد روزیام
چیست این ترس و غم و دلسوزیام؟
باز چون شب می شود آن گاو زفت
می شود لاغر که آوه رزق رفت “
نویسنده: ناشناس
چهارشنبه 99/03/21
حضرت علی (ع) در فرمایشی مهم گناهان را به سه دسته کلی تقسیم کردهاند:
گناهان سه دسته هستند:
1.گناهانی که بخشیده میشوند
2.گناهانی که بخشیده نمیشوند
3.گناهانی که برای مرتکبین آنها، هم امید عفو داریم و هم نگران عذاب هستیم.
1. امّا گناه مغفور، گناهی است که خداوند بر اثر آن بندهاش را در دنیا عذاب داده است؛ و خداوند بزرگوارتر است از آنکه بندۀ خود را دوبار عذاب کند.
2. و امّا گناه غیر مغفور، ستمی است که بندگان خدا بعضی به بعض دگر مینمایند. خداوند چون برای خلائق ظاهر شود سوگندی بزرگ بر خویشتن یاد کرده است و گفته است: خداوند برای بندگانش قصاص میکند، و حقّ بعضی را از بعضی دیگر میستاند؛ بطوریکه برای هیچ بندهای در نزد دیگری تظلّم و دادخواهی باقی نماند. و سپس همه را به معرض حساب گسیل مینماید
۳. و اما گناه دسته سوم گناهی است که خدا آنرا بر مخلوقات پوشانده و به او توفیق توبه داده است و او از یک طرف از گناهش میترسد و از طرف دیگر به رحمت خدایش امیدوار است، و حال ما هم اینچنین است که هم امید به رحمت خدا داریم و هم از عذاب او میترسیم
اصول الکافی، ج2، ص:۴۴۳
سه شنبه 99/03/20
تو با شرافتی اگر آبروی دیگران را مانند آبروی خودت محترم بدانی
تو آزادی، اگرخودت را کنترل کنی، نه دیگران را
تو مهربانی، اگر وقتی دیگران مرتکب اشتباهی میشوند، آنها را ببخشی
تو ثروتمندی، اگربیش از آنچه نیاز داری نداشته باشی
و دوست داشتنی هستی، اگر دردهایت تو را از دیدن دردهای دیگران کور نکرده باشد
اگر چنین استتو یک انسان بزرگ هستی…
سه شنبه 99/03/20
پذیرش رنج تا حد زیادی میتونه انسان رو در مقابل سختی ها قدرتمند کنه.
ما باید بدونیم که دنیا قوانین مشخصی داره که اگه طبق اون قوانین جلو نریم حتما زندگی بسیار سخت و تلخی خواهیم داشت و حتی دیگه لذت های زندگی هم نمیتونه حال ما رو خوب کنه.
یکی از مهم ترین قوانین دنیا اینه که اگه انسان “با اختیار خودش” سراغ برخی رنج های خوب نره، دنیا “اجبارا” بهش رنج های بد خواهد داد.
باید برای خودت جا بندازی که اگه نخوای برخی از رنج های خوب رو تحمل کنی، بعدا ناچار میشی که رنج های بد زیادی رو تحمل کنی که دیگه فایده ای هم نخواهد داشت…
مثلا اگه یه نفر رنج فرزند آوری رو نخواد تحمل کنه، طبیعتا باید رنج تنهایی رو بی کسی رو تحمل کنه و …
کسی که رنج تحصیل رو نخواد تحمل کنه باید سختی های زیادی در زندگیش تحمل کنه.
کسی که نخواد رنج کار کردن رو تحمل کنه باید رنج فقر و بی آبرویی رو تحمل کنه
کسی که نخواد رنج حجاب رو تحمل کنه باید رنج بی بندو باری و تجاوز رو تحمل کنه
کسی که نخواد رنج پیدا کردن فرد اصلح رو در انتخابات ها تحمل کنه باید رنج حاصل از تصمیمات مدیران نالایق رو تحمل کنه و…
و هزاران مثال دیگه ای که میتونید در این زمینه بزنید.
پس با خودت حرف بزن و پذیرش برخی رنج های خوب رو کاملا برای خودت جا بنداز تا روحت قوی بشه عزیز دلم
به نقل از تنها مسیر آرامش.