مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
شنبه 04/06/22
“حديثِ قدسي”
وقتی خداوند، مانع عبادت میشود خداى عزوجل ميفرمايد: …و یکی از بندگانم شخصی است که شبها به خاطر من، نماز شب می خواند. اما من يك شب یا دو شب، او را از خواب بیدار نمی کنم، به خاطر نظر لطفى كه به او دارم. وقتی او از عبادت محروم می شود، خود را سرزنش ميكند. در صورتيكه اگر او را واگذارم تا هر چه خواهد عبادتم كند، او را خودبينى فرا گيرد و همان خودبينى، او را نسبت به اعمالش فريفته سازد و هلاکش می کند.
وقتی او از خود راضى شود، گمان می كند حق عبادت من را به جا آورده. و آن هنگام از من دور می شود در حالی که خودش خیال می كند به من نزديك است! پس كسانيكه اعمالى بخاطر ثواب من انجام ميدهند، نبايد به آن اعمال تكيه كنند، زيرا آنها هر چقدر هم که كوشش كنند و عُمر خود را در راه عبادتم بگذرانند، باز هم مقصر باشند و با عبادت خود به حقيقت عبادتم نمی رسند.
تنها بايد به رحمتم اعتماد كنند و به فضلم شادمان باشند و حُسن ظن داشته باشند.
اصول كافى، جلد ۳ ، صفحه ۱۰۰
شنبه 04/06/22
گاهی ادامه دادن شجاعت میخواد،
اما گاهی هم رها کردن بهموقع، شجاعانهترین کار دنیاست.
هر «تَرکی» باختن نیست،
بعضی «تَرکها» شروع یه مسیر بهتر یا فرصت از نو ساختنه
جمعه 04/06/21
پرحرفی موجب ورود در آتش است
361 - وَ قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ سَقَطُهُ، وَ مَنْ كَثُرَ سَقَطُهُ كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ، وَ مَنْ كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ، كانَتِ النَّارُ أَوْلى بِهِ.
هر كه پرحرف باشد خطايش فراوان است، و هر كه خطايش فراوان باشد گناهانش بسيار است، و هر كه گناهانش بسيار باشد آتش به او سزاوارتر است.
کتاب احادیث الطلاب ص 14۲
پنجشنبه 04/06/13
خصوصیات و وظایف مشترک زن و شوهر موفق؛
۱. اظهار محبت
به هم بگوییم دوستت دارم♡
نشستن کنار هم مهم است
تا میتونیم کنار هم باشیم و از هم فراری نباشیم
۲. عیب پوشی از هم
آبروی همدیگر را نبریم
چه جلوی همدیگر و چه جلوی دیگران
مخصوصا جلوی بچه هامون
۳. مدارا کردن با هم
کوتاه بیاییم
سفت و زِبر نباشیم
ی نفر همسرش مرده بود و تابوت روی شانه اش بود و میخندید
علت را پرسبدند!
گفت اولین بار است که شانه به شانه هم هستیم اما دعوامون نمیشه :))
۴. کمک کردن در کار خانه
چه زن و چه مرد
هم عبادت است و هم محبت می آورد
موجب جلب رضایت الهی است
۵. تغافل
به روی هم نیاوریم
شتر دیدی، ندیدی
خودمان را به نشنیدن بزنیم
ایمان، نصفش صبر است و نصفش تغافل است
تمام تحول ژانوارژان از جایی شروع شد که کشیش مسیحی خودش را به تغافل زد
۶. از یکدیگر تقدیر و تشکر کنیم
روز قیامت، افرادی را که از همسرانشان تشکر نکرده باشند، مورد مواخذه قرار میگیرند
۷. آراستگی
آراستگی ما در خانه، موجب چشم پاک بودن همسرانمان میشود
نقل به مضمون، امام صادق علیه السلام: زنان بنی اسرائیل به خودشان نرسیدند و مردانشان به گناهان بدی منحرف شدند
مردی که شلخته نباشد، عفت همسرش بیشتر میشود
۸. انسان مومن به میل خانواده اش غذا میخورد اما منافق، اهلش به میل او غذا میخورند.
۹. صبر بر ناملایمات
جواب نده
هر خانمی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند، با حضرت آسیه محشور میشوند
و هر مردی… با حضرت ایوب محشور میشوند
۱٠. همدیگر را قشنگ صدا کنیم
قشنگ با خانوادش برخورد کنیم
قشنگ به او هدیه بدیم
یکشنبه 04/06/09
امام رضا علیه السّلام:
مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجتَهِد فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ؛
هر كس از خدا موفقیت در اُمورش را بخواهد ولی تلاش نكند، خودش را مسخره كرده است.
ميزان الحكمه ، ح ۲۷۹۰
چهارشنبه 04/06/05
امام علی علیه السلام :
العاقِلُ مَن لايُضيعُ لَهُ نَفَسًا فيما لايَنفَعُهُ
خردمند کسی است که دمی را در کارهای بی فایده هدر نمی دهد
غررالحكم، حدیث ۲۱۶۳
یکشنبه 04/05/26
موتور کشتی بزرگی خراب شد.
مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند،
اما هیچکدام موفق نشدند!
سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سالها تعمیر کار کشتی بود بیاورند…
وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد.
دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند.
بعد از یک روز وارسی کامل و سپس خلوت کردن،
فردا صبح مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد،
و با آن به آرامی ضربه ای به قسمتی از موتور زد،
بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد.
یک هفته بعد صورتحسابی ده هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند. صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد :
او واقعا هیچ کاری نکرد!
ده هزار دلار برای چه میخواهد بگیرد؟
بنابر این از آن مرد خواستند ریز صورتحساب را برایشان ارسال کند؟
مرد تعمیر کار نیز صورتحساب را اینطور برایشان فرستاد :
ضربه زدن با آچار : ۲دلار
تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود : ۹۹۹۸ دلار
و ذیل آن نیز نوشت :
تلاش کردن مهم است اما دانستن اینکه کجا باید تغییر کند میتواند همه چیز را تغییر بدهد.
قرار نیست همه زندگی ما تغییر کند تا زندگی مان متحول باشد. از خودمان بپرسیم کدام بخش از زندگی من نیاز به ضربه دارد؟
شنبه 04/05/25
خلاصه ی کنفرانس یکی از روانشناس های معروف دنیا:
« برای حذف آدم های سمی زندگیتان هیچ وقت احساس گناه، خجالت و پشیمانی نکنید. فرقی نمیکند آن فرد از بستگانتان باشد و یا یک آشنای تازه. مجبور نیستید برای کسی که باعث رنج و احساس حقارت در شما میشود جایی باز کنید. »
و به نظرم اینو باید تا ابد تو زندگیمون اجرا کنیم…
سه شنبه 04/05/21
پدرم دیگر پیر شده بود. هنگام راهرفتن، اکثراً به دیوار تکیه میداد. بهتدریج، آثار انگشتانش روی دیوارها نمایان میشد — آثاری که نشانهای از ضعف و ناتوانیاش بود.
همسرم از این نشانهها ناراحت میشد. او زیاد شکایت میکرد که دیوارها کثیف شدهاند.
روزی پدرم سردرد شدید داشت. روغن به سرش مالید و طبق عادت به دیوار تکیه داد، که باعث شد لکههای روغن روی دیوار بیفتد.
زنم از این کار ناراحت شد و با لحنی تند به پدرم گفت:
“لطفاً به دیوار دست نزنید!”
پدرم خاموش شد. در چشمانش اندوه عمیقی دیده میشد.
شب گذشته بین من و همسرم مشاجرهای صورت گرفته بود، بخاطر همین چیزی نگفتم.
یعنی، از رفتار بیادبانهی همسرم خجالت کشیدم، ولی چیزی نگفتم.
از آن روز به بعد، پدرم دیگر به دیوار تکیه نداد.
تا اینکه یک روز تعادلش را از دست داد و افتاد. استخوان رانش شکست. عمل جراحی انجام شد، اما بهطور کامل خوب نشد و بعد از چند روز ما را گریان تنها گذاشت.
احساس پشیمانی شدیدی در دلم بود. نگاه خاموش پدرم هنوز هم مرا رها نمیکند. نه میتوانم او را فراموش کنم، نه خودم را ببخشم.
مدتی بعد تصمیم گرفتیم خانه را رنگ کنیم.
وقتی نقاشها آمدند، پسرم که پدربزرگش را بسیار دوست داشت، نگذاشت دیوارهایی که نشانههای انگشتان پدربزرگش را داشتند رنگ شوند.
نقاشها آدمهای فهمیدهای بودند. دور آن نشانهها دایرههای زیبایی کشیدند، طوریکه گویی دیوارها اثر هنری زیبایی بودند.
بهتدریج، آن نشانهها به نشانهی خانهی ما تبدیل شدند.
هر که میآمد، حتماً از آن دیوار تعریف میکرد، اما هیچکس نمیدانست که پشت آن زیبایی، یک حقیقت دردناک نهفته است.
زمان گذشت، و من نیز اکنون پیر شدهام.
روزی هنگام راهرفتن به دیوار تکیه دادم. همان لحظه گذشته به خاطرم آمد — برخورد همسرم با پدرم، سکوت او، و رنج او. خواستم بدون تکیه قدم بزنم.
پسرم که همه چیز را میدید، فوراً پیش آمد و گفت:
“بابا، لطفاً به دیوار تکیه بدهید، وگرنه ممکن است بیفتید!”
سپس نوهام دواندوان آمد و گفت:
“بابا بزرگ، میتوانید از شانهی من بگیرید!”
با شنیدن این حرفها چشمانم پر از اشک شد.
کاش… کاش من هم با پدرم همینگونه مهربانی کرده بودم — شاید هنوز چند روزی بیشتر با ما میماند.
پسرم و نوهام مرا به آرامی تا اتاقم رساندند. بعد نوهام کتاب رسم خود را آورد. نشانم داد که معلمش از یکی از نقاشیهایش زیاد تعریف کرده — آن تصویر، تصویر همان دیواری بود که آثار انگشتان پدرم را داشت.
در پایین آن تصویر، معلم نوشته بود:
“چه خوب است اگر هر کودک با بزرگان خود چنین مهربانی داشته باشد!”
رفتم به اتاقم، و در حالیکه در یاد پدر مرحومم آهسته آهسته گریه میکردم، از خداوند طلب
ما همه روزی پیر خواهیم شد.
بزرگانی که امروز در کنار ما هستند، نماد زندهی زحمتها، قربانیها، و مهربانیهای گذشتهاند.
قدمهای لرزانشان تمسخر نمیخواهند، بلکه تکیهگاه میخواهند.
صدای لرزانشان خاموشی نمیخواهد، بلکه جواب محبتآمیز میطلبد.
یاد داشته باشید:
محبتی که امروز به بزرگانتان میکنید، فردا فرزندانتان همان محبت را به شما خواهند کرد.
اگر در جامعه و خانهتان بزرگتری دارید…
امروز دستشان را بگیرید — شاید فردا دیر شود.
یکشنبه 04/05/19
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:
مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ مُحْتَسِباً لَا أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا رِيَاءً وَ لَا سُمْعَةً مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ كَمَا يُمَحَّصُ الثَّوْبُ بِالْمَاءِ فَلَا يَبْقَى عَلَيْهِ دَنَسٌ وَ يُكْتَبُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةٌ وَ كُلِّ مَا رَفَعَ قَدَماً عُمْرَةٌ.
حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند:
کسی که امام حسین علیهالسلام را برای رضای خدا زیارت کند، نه برای خوشگذرانی و تفریح و نه به جهت کسب شهرت (و فخر فروشی)، گناهانش فرو میریزد، همانطور که لباس در آب شسته شده و در نتیجه هیچ آلودگی بر او باقی نمیماند، و با هر قدمی که بر زمین میگذارد، حجّی برایش نوشته میشود و با هر قدمی که برمیدارد، عمرهای برایش ثبت میگردد.
كامل الزيارات؛ ص۱۴۴
از هرجای سفر که هستید نیت رو اصلاح کنید