مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
سه شنبه 97/04/19
دقایقی با کتاب
گام های شیطانی اینستاگرام! آرام آرام شما را منحرف میکند
شبکه_های_اجتماعی نظیر اینستاگرام به شکلی طراحی شده که مخاطب خود را آهسته آهسته به سمت محتوای جنسی می کشاند، یعنی در مرحله اول، تماشای یک فیلم مبتذل را به شما پیشنهاد نمی دهد. در ابتدا تصاویری بدون پوششِ مناسب از چهره ی نامحرم به نمایش می گذارد. آن قدر زمینه تماشای این تصاویر را برای شما فراهم می کند و همچون «رگبار» این تصاویر را به سمتتان می فرستد که اگر اولی و دومی و سومی را باز نکنید، چهارمی را باز خواهید کرد و اگر خیلی مقاومت کنید، آن قدر به کارش ادامه خواهد داد تا مقاومت شما را بشکند و در نهایت گناهِ نگاه به نامحرم را پیش چشم شما عادی می کند، همین که شما با بازکردن تصاویر پیشنهادی، به اینستاگرام چراغ سبز نشان دهید، در مرحله بعد تصاویری با 🔞پوشش های نامناسب تر به نمایش خواهد گذاشت. این روال ادامه پیدا خواهد کرد و نهایتاً به نمایش محتوای برهنه و حیوانی خواهد رسید.
به احتمال زیاد بادی به غبغبتان انداخته اید و می گویید ما کاری با تصاویر ناسالم اینستاگرام نداریم. بله قبول!
اما حاضرید قسم بخورید حتی یکبار هم تصویری نامناسب در اینستاگرام ندیده اید و یا بعداً نخواهید دید؟
حاضرید ماشینتان را چسبیده به پرتگاهِ یک دره ی خطرناک پارک کنید؟! قطعاً نه! پس چطور خودتان را کنار پرتگاه_دره_ی_اینستاگرام مستقر می کنید؟
مثال اینستاگرام و… مثال همان گام های شیطانی است که در صفحات قبل خواندیم، ما که می دانیم این فضا ما را به سمت گناه خواهد کشاند، از همان ابتدا از آن فاصله بگیریم.
البته ما فقط اینستاگرام را مثال زدیم، ممکن است ده ها برنامه مشابه آن هم موجود باشد. تشخیص با خود شماست.
پس گفتیم اینستاگرام به شکلی طراحی شده که آهسته آهسته کاربر خود را به سمت «فرهنگ تبرّج و برهنگی» سوق می دهد. شخص، پس از اینکه مدتی را در این فضا گذراند، قُبح گناه و بسیاری از کارهای خلاف حیا نزدش شکسته خواهد شد.
ما در صفحه بعد(تصاویر در کتاب موجودند)، تصاویر صفحه مجازی یک خانم چادری را آورده ایم که سال پیش وارد اینستاگرام شده، سیر موضوعی پست های او را بررسی کنید که از کجا به کجا کشیده شده، تغییر موضوعات تصاویر بدین ترتیب است:
۱- تصاویر شهدا و سوژه های مذهبی
۲- تصاویری از مفهوم عشق
۳- تصاویر روزمره خود شخص(بدون ژست و جذابیت)
۴- تصاویر شخصی با ژستِ_خاص
۵-تصاویر شخصی با نمایش_جذابیت
۶-تصاویر شخصی با آرایش_تند
۷ و …
این یک نمونه واضح از تأثیر شبکه های مجازی بر حیاست. همین اتفاق با ما هم خواهد افتاد، امّا فرآیند آن، آنقدر جذاب است که متوجه آن نخواهیم شد.
منبع: کتاب «شاخه نبات، راهکارهای مدیریت نگاه و شهوت برای آقا پسرها» صفحه ۵۰ الی ۵۲
یکشنبه 97/03/27
نذریِ فکری برای امامی که هیچ عبادتی را همچون تفکر نمی دانست!
–> خوبست روی برخی جنبه های شخصیت امام علی(ع) تأمل کنیم و به خانواده و اطرافیان، به ویژه جنبه های که کمتر برای نوجوانان و جوانان گفته می شود:
بگوییم که وقتی خبر سوءاستفاده مقامات حکومتی از بیت المال به امام علی می رسید، اولین اقدام ایشان “عزل” و برکناری مدیران فاسد بدون اتلاف وقت بود و هرگز تعارفی با فساد سیاسی مقامات نداشتند.
این که مولا علی در چهار و نیم سال حکومتشان به گواه تاریخ، هیچ کس به دلیل نقد و اعتراض محدود نشد و آنجا هم که دست به شمشیر برد برای تامین امنیت مردم بود و هیچ گاه در جنگ پیشتازی نکرد.
به فرزندانمان بگوییم که ایشان به فرزندش امام حسن توصیه کردند برده و بنده کسی نباش چون خدا تو را آزاد آفرید. و جمله طلایی ایشان را یادآوری کنیم که فرزندانتان را برای زمان خودشان تربیت کنید نه به زمان خودتان.
بگوییم که دشمنِ مولا علی قبل از آنکه ابن ملجم مرادی باشد، جریان تحجّر و ارتجاع بود. جریانی که نمی تواند و نمی خواهد که اقتضائات زمانه را بفهمد.
به فرزندانمان بگوییم که مولا علی، امام عرب و مرد شمشیر و غضب نیست، امامِ انسانیت است چون در زمانه ای که “زن” و “غیر مسلمان” جایگاهی نداشت، او، زنِ یهودی را تکریم و در برابر بی حرمتیِ کوچک یک سرباز حکومتی به آن زن، به شدت برآشفته شدند و برخورد کردند.
به جوان و نوجوان خود بگوییم که امام علی علیه السلام توصیه به مهربانی و آسان گرفتن بر مردم می کردند و آن فراز طلایی و جهانی ایشان را در ذهن حک کنیم که به مالک اشتر فرمودند: “مهربانی با مردم را پوششِ دلِ خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش… زیرا مردم دو دستهاند، دستهای برادر دینی تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش میباشند.”
به اطرافیان خود بگوییم که امام علی به مالک اشتر توصیه کرد با سنت هایی که مردم با آنها خو کرده اند درنیفتد.
بگوییم که امام علی به مالک توصیه می کند مدیران ارشد و عالی حکومت باید کاری کنند که مردم بدون لکنت و ترس بتوانند آزادانه سخن بگویند.
بگوییم که امام علی برای گفت و گو و خردورزی ارزش بسیار بالایی قائل بودند و عبادت بدون تفکر را فاقد ارزش می دانند.
? نهج البلاغه بخوانیم حتی در حد چند حکمت کوتاهش!
یکشنبه 97/02/30
معرفی کتاب«آداب روزه داری،احوال روزه داران»
برگرفته از بیانات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
گردآورنده کتاب : علیرضا مختارپور قهرودی
ناشر کتاب : انتشارات انقلاب اسلامی
تعداد صفحات : 422
درباره کتاب:
كتاب حاضر گزيدهای از مجموعهی توصيه ها، نصايح، تحليلها و مواعظی است كه درماههای رمضان در طول 22 سال گذشته ـ از سال 1369 تا 1390 ـ در بيانات حضرت آيتالله العظمی خامنهای ارائه شده است.
مخاطبان این مواعظ عموم مردم بودهاند هرچند گاه این سخنان در دیدار جمعی از قاریان قرآن کریم، کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، نمازگزاران نماز جمعه، اساتید دانشگاهها، دانشجویان، شاعران و… بیان شده اند.
✅بنابراین در انتخاب مطالب این کتاب دو ویژگی مورد توجّه قرار گرفته است:
۱-نخست؛ موضوع بیانات ماه مبارک رمضان، معارف دینی مربوط به روزه داری، آداب دعا، تکالیف مؤمنان در این ماه از نظر فردی، اجتماعی و سیاسی و نظایر آن باشد.
۲-دوم؛ صرفاً در محدودهی زمانی از حلول ماه مبارک رمضان تا پایان روز عید سعید فطر هر سال بیان شده باشد.
خواننده ای که با دقّت این کتاب را مطالعه کند درخواهد یافت که فضای معنوی خاصی در این مجموعه احساس میشود که دلیل آن بر زبان گویندهی عظیمالشأن آن نیز جاری شده که در ماه رمضان فضای معنوی و ملکوتی بر عالم و به خصوص بر جامعهی اسلامی و مؤمنین اهل عبادت حکمفرماست و بر همهی افعال و بیانات و روحیات مسلمانان تأثیر میگذارد.
از مطالعه مطالب این کتاب و توجه به #تاریخ و مخاطبان هر مطلب نکات مهمی از سیره ی رفتاری معظّمٌ له در ماه مبارک رمضان به دست می آید از جمله:
۱. توجّه به برپایی مجالس تلاوت قرآن کریم
۲. محور قرار گرفتن مباحث مربوط به خودسازی ایمانی و اخلاقی
۳. میزبانی اقشار مختلف همچون اساتید، دانشجویان و… و به سخنان و نظرات آنان گوش فرادادن و با آن ها به گفتگو نشستن
۴. حضور در جمع روزه داران نمازگزار ماه رمضان و اقامه ی نماز جمعه به امامت معظّمٌ له
۵. توجّه دادن به اهمیّت شب های قدر و ایّام شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام
۶. تبیین وضع جهان اسلام تأکید بر راهپیمایی هرچه عظیم تر روز جهانی قدس
سه شنبه 96/09/28
در شب هفدهم ماه مبارک رمضان که پیغمبر صلی الله علیه و آله به معراج تشریف برد و همه جا را دید و در همان شب مراجعت فرمود. صبح آن شب، شیطان خدمت آن سرور مشرف شد و عرض کرد:
یا رسولالله! شب گذشته که به معراج تشریف بردید، در آسمان چهارم طرف چپ ((بیت المعمور)) منبری بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده آیا شناختی آن منبر را و متوجه شدید که از کیست؟
آن حضرت فرمودند: خیر؛ آن منبر از کیست؟
شیطان عرض کرد: آن منبر از من است و صاحب آن بودم! بالای آن مینشستم و ملائکه پای منبر من حاضر میشدند، از برای آنها راه بندگی حضرت منان را میگفتم.
ملائکه از عبادت و بندگی من تعجب میکردند! هر وقت که تسبیح از دستم میافتاد، چندین هزار ملک برمیخاستند، تسبیح را میبوسیدند و به دست من میدادند. اعتقاد من این بود که خداوند از من بهتر چیزی را خلق نفرموده؛ ولی یک بار دیدم امر به عکس شد و رانده درگاه او شدم. و الان کسی از من بدتر و ملعونتر در درگاه احدیت نیست
ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم! مبادا مغرور شوی و تکبر نمایی، چون هیچکس از کارهای الهی آگاه نیست
داستانهایی از ابلیس صفحه ۴۰ به نقل از خزینه الجواهر ۶۴۶
چهارشنبه 96/09/22
شیخ محمدرضا نعمانی (از جوانان همراه شهید صدر): شهیدصدر وقتی در حال تفکر و مطالعه بود کاملاً از دنیای پیرامونش بریده میشد و این چیزی نیست که کسی به سادگی بتواند خودش را به آن عادت بدهد. به یاد ندارم که شهید صدر حتی در گرمترین روزهای تابستان غرق در خواب شود. حتی در همان روزهای گرم و در حالی که به سن پنجاهسالگی نزدیک شده بود هم از کتابهایش جدا نمیشد، درحالیکه [در آن گرمای نجف] جوان نیرومند و بانشاط هم توان مقاومت در برابر وسوسه خواب را نداشت.
آری در سال آخر عمر شریفش که نیروی بدنیاش [بر اثر فشارهای حکومت بعثی و شرایط حصر] تحلیل رفته بود، کمتر از یک ساعت در رختخوابش دراز میکشید.
وقتی مرا در خواب میدید، به من میگفت: من خودم را به خواب عادت ندادهام، چون عمر کوتاه است. تو که هنوز جوانی چرا خودت را به خواب عادت میدهی؟!
در یکی از روزهای بسیار گرم تابستان که بعد از ناهار خوابیده بودم، ایشان مرا بیدار کرد و گفت: وقتی من همسن تو بودم روزانه حدود بیست ساعت درس میخواندم و حتی در آن ۴ ساعت دیگر هم که میخوابیدم خوابهای علمی میدیدم و برای همین خوابم هم خواب معمولی نبود و در خواب میدیدم که مشغول مطالعه یا حل مسائل علمی و فقهی هستم. اگر شب و روز بخوابی، همه زندگیات را با خواب سپری خواهی کرد.
پنجشنبه 96/08/25
کتاب بخوانیم…
شهيد مدافع حرم مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم)
از بچه ها خداحافظى كردم. بچه ها گفتند نرو. مى گفتند تك تيراندازهاى دشمن شما را مى زنند. توجهى نكردم و با سرعت به سمت سيد و حاجى دويدم. در فاصله حدود سيصد مترى، در حدفاصل صد متر اول با توجه به اينكه جاده توى خط القعر قرار داشت و از ديد و تير دشمن در امان بود، خطرى متوجهم نشد.
از خط القعر كه گودترين محل آن منطقه بود درآمدم و در مسير و ديد دشمن قرار گرفتم. آنجا تازه فهميدم در چه مخمصه اى گير افتاده ام. از چند جهت تير مى آمد. به قدرى آتش شديد بود كه هر لحظه منتظر اين بودم با گلوله اى روى زمين بيافتم. به قدرى گلوله دور و اطرافم روى زمين مى نشست كه خاك هايش به سر و صورتم مى پاشيد. احساس مى كردم نامردها هر چه مهمات دارند، مى خواهند روى سر من خالى كنند.
در همان حالت اشهدم را با صداى بلند مى خواندم، به وضوح صداى گلوله ها را كه از مقابل صورتم رد مى شدند، مى شنيدم. خدا مى داند حس مى كردم تغيير مسير گلوله ها از مقابل صورتم اتفاقى نيست. آنجا بود كه متوجه شدم رفتنى نيستم.
صفحه ٢٢
برگرفته از كتاب:
قرار بى قرار؛ شهيد مصطفى صدرزاده
انتشارات روايت فتح
دوشنبه 96/08/22
کتاب بخوانیم…
بابا گفت: “فقط یک گناه وجود دارد والسلام. آن هم دزدی ست. هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است.”
اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی.
وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی.
وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی.
می فهمی؟
بادبادک باز ، خالد حسینی