مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
سه شنبه 99/02/30
ﺧـﺪﺍیا
ﺣﻮﺍﺳـﻢ ﻫﺴﺖ که ﺳَﺘّــار ﺍﻟْﻌُﯿــُﻮﺑِﯽ ﻭ ﮔﻨـﺎﻫـﺎﻧــﻢ ﺭا میپوشانی
ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍَﺑْﺼَﺮ ﺍﻟﻨّﺎﻇِﺮین ﺑﻮﺩﻧﺖ چه ﮐﻨـﻢ که ﺑﺮ همه ﺍﺣﻮﺍﻟﻢ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻮﺩﯼ.
می ﺩاﻧﻢ که ﻏَﻔّــاﺭ ﺍﻟﺬُّﻧــُﻮﺑِﯽ و ﺁﺧـﺮﺵ ﮔﻨﺎﻫـﺎﻧـﻢ ﺭا میبخشی
ﺍﻣﺎ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﺍَﻗَﺮَب ﻣِﻦْ ﮐُﻞِّ ﻗَﺮیبی اﺕ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑـﺪﯼ ﻫــﺎیم.
خدایا ﻗﻠﺒــﻢ ﺭا ﺍﺯ ﻓﺸﺎﺭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧـﻢ ﺭﻫﺎیی ﺩﻩ،
ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺳـﺎﻥ قبله نماستﻭقتی ﻋﻘﺮبـه ﺍش به سمت ” ﺗــﻮ ” می ﺍﯾﺴﺘد ﺁﺭﺍم می ﺷـﻮﺩ.
الا بذکرالله تطمئن القلوب
دوشنبه 99/02/22
نيت كن که كارهاى بزرگی در اين زندگى انجام دهی
آدمهاى زيادى را دلگرم كنى و غمهاى بزرگى را از مردمان بزدايیسفرهاى خوب طلب كن با دل خوش و امنيت و فراغت
كتب عالى و سودمند، سلامت جسم و جان، عشق و خانواده، ثروت بطلب فراوان ،با كارکردن مفيد و موثر و دلى خوش
هیچوقت دعاى بيهوده نكن ،كه غمى به دلت ننشيند از خدا بخواه كه در غمها و فقدانها و تاريكيهاى زندگى دوام بياورىو به صورت ابليس نا اميدى سيلى بزنى،
دعا كن به موقع از آنچه زمانش گذشته، خداحافظى كنى.
خلاصه وقتى با بزرگى چون پروردگارت به گفتگو نشسته اى نترس و از خواسته های بزرگت بگو! از این زمين ارتفاع بگير.
جمعه 99/01/29
راز اول: با خدا ارتباط برقرار کنید
راز دوم: مثبت فکر کنید
راز سوم: قضاوت خود را به تاخیر بیندازید
راز چهارم: برآرامش درونی تمرکز کنید
راز پنجم: از آن چه هستید راضی باشید
راز ششم:به دستورات اخلاقی احترام بگذارید.
راز هفتم: دید جدیدی پیدا کنید.
️
سه شنبه 99/01/26
در مقابله با مسائل زندگي آرام و صبور باشيد
به خداوند شكايت نكنيد
نگران آينده نباشيد
به خدا اعتماد كنيد
و همه چيز را به بزرگي و عشق او بسپاريد
خداوند از همه مسائل ما بزرگ تر است
خدا راه حل مسائل ما را بهتر ميداند
خدا از درون ما باخبر است
مشكلات را از تخت پادشاهي پايين بكشيد
و به خود بگوييد
“خدا از همه چيز بزرگتر است”
” خدا بر همه چيز تواناست”
” خدا از همه چيز آگاه است”
پس رها كنيد و رها شويد
خداوند، با همه عظمت و شكوهش
با همه بخشش و مهرباني اش
با همه بزرگي و عشق خدايي اش
همراه و يار و ياور ماست
خود گفته است
” فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ”
او به ما بسيار نزديك است و ما را اجابت مي كند
چهارشنبه 99/01/20
اِلهی اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلی مِنْکَ بِذلِکَ وَ اِنْ کانَ قَدْدَنا اَجَلی وَ لَمْ یُدْنِنی مِنْکَعَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْکَ وَسیلَتی.
معبودِ من! اگر از من درگذری چه کسی از تو شایسته تر به گذشت می باشد واگر عمرم به سر رسیده باشد و هنوز عملم موجبِ قُرب به تو نشده باشد اقراربه گناهانم را نزد تو وسیله و دستاویزِ قُربِ به سمت تو قرار می دهم.
دوشنبه 99/01/18
در زمان حضرت موسی (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفته بود
عروس مخالف مادر شوهـر خود بود… پسر به اصرار عروس مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفته بالای کوهـه ببرد
تا مادر را گرگ بخورد…
مادر پیر خود را بالای کوہ رساند چشم در چشم مادر ڪرد و اشک چشم مادر را دید و سریع برگشت
به موسی (ع) ندا آمد برو در فلان کوہ مهر مادر را نگاہ کن… مادر با چشمانی اشک بار و دستانی لرزان
دست به دعا برداشت
و میگفت: خدایا…!
ای خالق هـستی..!
من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم
فرزندم جوان است و تازه داماد تو را به بزرگیات قسم میدهـم… پسرم را در مسیر برگشت به خانه اش از شر گرگ در امان دار که او تنهـاست…
ندا آمد: ای موسی(ع)…
مهر مادر را میبینی…؟
با اینکه جفا دیدہ ولی وفا میکند… بدان من نسبت به بندگانم از این پیرزن نسبت به پسرش مهربانترم…
از رحمت خدا نا امید نشید سریع توبه کنید و برگردید که خداوند منتظر شماست…