مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
دوشنبه 97/04/18
از امام صادق صلوات الله و سلام علیه روایت شده، که به یکی از شاگردانشان فرمودند ، از من چه آموختی ؟
عرض کرد یا مولای هشت مسئله آموختم.
حضرت فرمودند:بیان کن تا بدانم.
گفت :
اول: دیدم هر دوستی را که در زمان مرگ از دوستش جدا میشود ، پس سعی کردم همتم را در چیزی بکار برم که ترکم نمی کند و مونس تنهائی من است و آن کار خیر است.
ِ
حضرت سلام الله علیه فرمودند : احسنت و الله
دوم: دیدم افرادی را که به حسب و مال و فرزند و اینگونه چیزها افتخار می کنند، و من بزرگترین فخر را در گفته خدای متعال دیدم که فرموده “در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست” ( حجرات / ۱۳ ) پس سعی کردم نزد خدای متعال گرامی باشم.
ِ
حضرت سلام الله علیه فرمودند : احسنت و الله
سوم: دیدم بیهودگی مردم و خوشگذرانی آنها را و شنیدم فرموده خدای متعال را ” و اما کسى که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید، و نفس خود را از هوس باز داشت… پس جایگاه او همان بهشت است”. ( نازعات /۴۱) ” پس سعی کردم بیهودگی را از خود دور کنم تا آنکه در فرمانبری خدای متعا ل مستقر باشم.
ِ
حضرت سلام الله علیه فرمودند : احسنت و اللهِ
چهارم : دیدم هرکس هر گاه چیز گرانبهائی دارد سعی در حفظ آن می نماید و فرموده خدای متعال را بیاد آوردم که فرموده” کیست آن کس که به خدا وامى نیکو دهد تا [نتیجهاش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟ “ (حدید / ۱۱) پس دوچندان شدن را دوست داشتم و هیچ کس را نگهدارنده تر از او ندیدم و هر چیزی را که گرانبها دیدم به او سپردم تا ذخیره روز احتیاجم به او باشد.
ِ
حضرت سلام الله علیه فرمودند : احسنت و الله
پنجم: دیدم حسادت مردم را به یکدیگر در روزی و فرموده خدای متعال را دیدم که” ما [وسایل] معاش آنان را در زندگى دنیا میانشان تقسیم کردهایم، و برخى از آنان را از [نظر] درجات، بالاتر از بعضى [دیگر] قرار دادهایم تا بعضى از آنها بعضى [دیگر] را در خدمت گیرند، و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مىاندوزند بهتر است” ( زخرف / ۳۲ ).پس بهیچ کس حسد نبردم و بر از دست دادن هیچ چیز تأسف نخوردم.
ِ
حضرت سلام الله علیه فرمودند : احسنت و اللهِ
ششم: در دنیا دشمنی افراد را به یکدیگر و عقده و کینه هائی که در سینه های آنهاست را دیدم و فرموده خدای متعال را شنیدم که فرموده “در حقیقت، شیطان دشمن شماست، شما [نیز] او را دشمن گیرید. ” ( فاطر / ۶)پس بجای دشمنی با دیگران به دشمنی با شیطان پرداختم.
ِ
حضرت سلام الله علیه فرمودند : احسنت و اللهُ
هفتم : سختی و کوشش مردم را در بدست آوردن روزی دیدم و فرموده خدای متعال را شنیدم که ” و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند. از آنان هیچ روزیى نمىخواهم، و نمىخواهم که مرا خوراک دهند. خداست که خود روزى بخش نیرومند استوار است.” ( ذاریات / ۵۶ )
و دانستم که وعده و قول خدای متعای راست است و به وعده او آرامش گرفته و راضی به قولش شدم و برآن چیزی که از او بر من است پرداختم.
ِ
حضرت سلام الله علیه فرمودند : احسنت و اللهِ
هشتم: مردمی را دیدم که به تندرستی خود می نازند و قومی به زیادی اموال و گروهی به دیگران و فرموده خدای متعال را دیدم که “و هر کس از خدا پروا کند، [خدا] براى او راه بیرونشدنى قرار مىدهد. و از جایى که حسابش را نمىکند، به او روزى مىرساند، و هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است.” ( طلاق / ۲ ) پس به خدای متعال توکل کردم و توکلم را از دیگران بریدم.
حضرت سلام الله علیه فرمودند:
بخدا قسم که تورات و انجیل و زبور و فرقان و کتابهای آسمانی دیگر به همین هشت مطلب ارجاع میدهد.
ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر المعروف_ج1_ص130
جمعه 97/04/08
آيت الله بهجت(ره):
تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان
می نشینی بگو یا صاحب الزمان
برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان
صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن؛
شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو “السلام علیک یا صاحب الزمان” بعد بخواب.
شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد, شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد.
دیگر نمیتوانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی…
و خود امیرالمؤمنین(ع) فرموده است:
که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مُباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشن.
پنجشنبه 97/03/17
- هیچ چیز روز قدس را به حاشیه نخواهد کشاند. هدف روشن است: نابودی غده سرطانی اسرائیل و حمایت از ملت مظلوم فلسطین.
- دشمن هر سال به بهانه ای تلاش می کند مساله فلسطین را به حاشیه بکشاند
- گاه با شبهه و اتهام ناصبی بودن فلسطینیان
- گاه با شبهه قدیمی و بی پایه خودشان سرزمین شان را فروختند
- امسال با دروغ بزرگ هزینه درآمدهای کمیته امداد
و …
0 هدف ، حاشیه سازی کاذب برای حمایت از آرمان فلسطین و کم رنگ کردن و یا به فراموشی سپردن جنایات هفتاد ساله غده سرطانی صهیونیستی است.
0 جاسوسان تابلودار سرویس اسرائیل همانند آمد نیوز و دنباله های حقیر آنها در داخل هرگز دل شان برای فقر و مشکلات مردم نسوخته است بلکه مزدورانی پست برای نوکری به بیگانگان هستند تا خدمت به مردم.
0 آرمان فلسطین روشن است : حمایت از مظلوم ، آزادسازی قدس شریف و برچیدن رژیم نامشروع و جعلی اسرائیل. هر آن چه این آرمان را تحت الشعاع قرار بدهد، برنامه دشمن و ضربه به این آرمان بزرگ است.
چهارشنبه 97/03/16
در ظلمت شب نور جلى را كشتند
سرچشمه فیض ازلى را كشتند
جبریل امین گفت به آواز جلى
از فرط عدالتش على را كشتند
چهارشنبه 97/03/16
آیتالله العظمی مکارم شیرازی:
-تنها انتخابات ظاهری که جنبه مردمی پرشور در دوران خلفا داشت، خلافت حضرت علی(ع) بود.
-نحوه برخورد امیرمؤمنان(ع) با برادرش عقیل حاوی پیام هایی برای مسئولان است، اینکه شخصی تا به پست و مقامی می رسد و تمام خویشاوندان خود را سر کار می آورد، کار درستی نیست؛ باید تقسیم پست ها در حکومت اسلامی بر اساس لیاقت ها و قابلیت ها باشد.
-نباید نگاه کنیم کسی موافق یا مخالف من است، حتی اگر در انتخابات جزو مخالفان بوده اما انسان لایقی هست، مسئولیت به او بدهیم.
- آیا ما پیام حکومت علی(ع) را پذیرفتهایم؟ آیا حاضریم تقسیم کارها براساس لیاقت ها و شایستگیها باشد؟ آیا حاضریم به کسانی که در ستادهای تبلیغاتی ما بودند با کسانی که در تشکیلات تبلیغاتی مخالفان بودند، به یک چشم نگاه کنیم؟ اگر پاسخ این سؤالات مثبت است، میتوانیم بگوییم شیعه علی(ع) هستیم اما اگر پاسخ منفی است، نمی توانیم چنین ادعایی کنیم.
دوشنبه 97/03/14
قیام 15 خرداد جنبشی ماندگار و اثر گذار است و نقطه عطفی در کارنامه انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود. این قیام، سر آغاز تحوّلات و دگرگونیهای شگفت آوری شد که به حق می توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.
دستگيری امام خمينی (ره )
در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بیآلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی (ره) که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند.
قيام پانزدهم خرداد قم
پس از انتشار خبر دستگيری امام (ره ) در پانزدهم خرداد 1342، بسياری از مردم قم، به منزل ايشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی ، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خيابان های اطراف، لبريز از جمعيتي شد که شعار “يامرگ يا خمينی” را با هيجان شديدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بيانيه هايی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره )شدند.
در حدود ساعت ده صبح، با ورود نيروهای مسلّح برای تقويت نيروهای شهربانی قم، تيراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زيادی از مردم زخمی شده يا به شهادت رسيدند. شدّت تيراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهيدان نبود و اين کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه يافت.
حمام خون درتهران
درپانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون ساير شهرها، در اعتراض به دستگيری امام خمينی (ره ) به خيابان ها ريختند و قيام خونين خويش را آغاز کردند. سيل خروشان کشاورزان غيور و کفن پوش ورامين، دهقانان کن و نيز مردم جماران به سوی تهران سرازير شد. انبوه جمعيت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فريادهای رعد آسای “يا مرگ يا خمينی” و “مرگ برشاه” تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قيام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می ديد، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبديل ساخت.
دوشنبه 97/03/14
مرحوم آقای واعظ زاده خوانساری که از عالمان و بزرگان عرفان و اهل منبر بود و با امام خیلی مأنوس بود، یک روز به من گفت: آقای برهانی! امروز بیا به زیارت حاج آقا روح اللّه برویم. به محضر امام رفتیم. با توجه به سوابق رفاقتی که این دو با هم داشتند، امام به او فرمود: آقای واعظ زاده! ما به خاطر رفاقت با شما، همیشه بهره ای را هم می بردیم؛ چه از مباحث علمی و چه از اشعار ادبی؛ تا امام این را فرمود، مرحوم واعظ زاده رباعی زیر را خواند: گیرد همه کس کمند و من گیسویت جوید همه کس هلال و من ابرویت در دایره دوازده برج تمام یک ماه مبارک است، آن هم رویت امام هم فی البداهه این رباعی را در پاسخ او سرود: گشود چشم نگارم ز خواب ناز از هم نظر کنید درِ فتنه گشت باز از هم تو در نماز جماعت نرو که می ترسم کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم
دوشنبه 97/03/14
رهبر معظم انقلاب، در مراسم بیست ونهمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره):
شباهتهایی میان امام خمینی و امیرالمومنین وجود دارد که مایهی افتخار است؛
۱- در امیرالمؤمنین دو خصوصیت ظاهراً متضاد جمع شده بود: یکی «صلابت و ایستادگی و شدت» و یکی «لطافت و صفا و رقت».
۲- سه خصوصیت بهظاهر ناسازگار در امیرالمؤمنین جمع شده است: امیرالمؤمنین، هم انسان قوی و مقتدر و قدرتمندی است، هم درعینحال مظلوم است و هم درعینحال در حوادث گوناگون پیروز نهایی است.
➖امروز نقشهی دشمن برای این است که مانند کشورهای روسیاه منطقه بر ایران مسلط شوند
قدرت اول موشکی منطقه هستیم و موشک مایه امنیت است
دشمن بداند اگر یکی بزند، ده تا میخورد
میخواهند یک شکل معیوب از برجام را تحمیل کنند
سازمان_انرژی_هستهای موظف است سریعاً مقدمات و آمادگیهای لازم برای رسیدن به ۱۹۰هزار سو را در چارچوب برجام -فعلاً در چارچوب برجام- فراهم بکند
متن کامل:
یکشنبه 97/03/13
معنای صحیح قدر
تقدیر به معنای اندازه گرفتن یا ایجاد اندازه كردن است. گاهی قضاء و قدر به صورت مترادفین به معنای «سرنوشت» به كار میرود. و با توجّه به مفهوم این دو، مرحله قدر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر، مرحله اندازهگیری و فراهم كردن اسباب و زمینهكاری است و مرحله قضاء مرحله پایان كار و یكسره شده كار است.[1]
با توجّه به این معنا منظور از تقدیر الهی این است كه خداوند متعال برای هر پدیدهای اندازه و حدود كمی و كیفی و زمانی و مكانی خاصی قرار داده است كه تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقیق مییابد.[2]
در قرآن تقدیر، در بعضی از آیات تقدیر عام است و شامل جمیع مخلوقات خداست و «خلق كل شیء، فقدّر تقدیرا»[3] و همه چیز را آفریده و به اندازهاش مقرر داشته است
و در جایی دیگر: «انّا كلّ شیءٍ خلقناهُ بِقدرٍ»[4] ما همه چیز را به اندازه آفریدیم.
امّا در بسیاری از آیات حتی تقدیرات خاص را هم بیان فرموده است: «انزلنا من السماء ماءً بقدرٍ»[5] نزول آب از آسمان با قدر و اندازه خاص است.
و یا خیلی جزئیتر و شخصیتر «قدّرنا انما لمن الغابرین»[6] یعنی مقرر كردیم كه همسر لوط از هلاك شدگان باشد.
برای روشنتر شدن بحث دانستن این مطالب ضروری است كه: تقدیر دو معنا میتواند داشته باشد:
1. ایجاد اندازه و چیزی را به اندازه ایجاد كردن، یا اندازه برای چیزی قرار دادن؛
2. سنجش، اندازه این دو معنا متناسب با دو نوع تقدیر است:
الف: تقدیر علمی؛ ب: تقدیر عینی.
معنای صحیح قضاء
قضاء به معنای یكسره كردن و به انجام رساندن و فیصله دادن است[7]به این معنا كه از آنجا كه هر فعلی محتاج یك سری اسباب و مقدمات و علتی خاص است لذا هرگاه تمام اسباب و مقدمات و علل (اعم از علل ناقصه و علل تامه) یك شیء فراهم شد حتماًآن شیء محقق میشود و آن فعل از فلان فاعل حتماً صادر و ایجاد میشود. و این همان معنای قضاء تكوینی الهی است این معنای از قضاء الهی هم با افعال و اعمال اختیاری آدمی هیچ منافاتی ندارد؛ زیرا ضرورت و یكسره شدن كار بدین معنا نیست كه اختیار و اراده فاعل هیچ نقشی و دخلی نداشته باشد بلكه به این معنا است كه آنچه مقدمات برای تحقق این فعل لازم است و از آن جمله اراده و اختیار انسان در این صدور فعل نقش دارند و همگی از جانب خداوند متعال هستند.
توضیح اینكه اراده و قدرت انسان در انجام هر فعلی با فاعل الهی قابل جمع هستند چرا كه این دو فاعل در طول هم هستند نه در عرض هم. به این معنا كه انسان بینیاز از خدا نیست و وابسته به اوست لذا چنانچه در اصل وجودش انسان استقلال ندارد، در افعالش هم هیچ استقلالی ندارد. امّا با این وجود این به معنای سلب اختیار از انسان نیست. چرا كه جبر این است كه جایی كه من میتوانم اختیار كنم كسی جلوی مرا بگیرد و اگر نخواهم كسی به زور آن را بر من تحمیل كند. ولی ما بالوجدان میدانیم كه هر كاری كه خود اراده كردیم انجام میدهیم وقتی بخواهیم حرف میزنیم و یا دستمان را تكان میدهیم و هر موقع خواستیم و احساس گرسنگی كردیم و یا تشنگی غذا و آب میخوریم و هیچ كس ما را در انجام دادن یا ترك كردن آنها اجبار نمیكند و این امر بر هر عاقلی واضح و بدیهی است چون آن را بالفطره و بالوجدان درك میكند و هیچ كس نمیتواند منكر این اختیار آدمی شود مگر انكار زبانی. همین انسانی كه به زبان منكر اختیار خود و دیگران است اگر در جایی مورد ضرب و شتم فردی دیگر واقع شد، خیلی ناراحت میشود و فرد خاطی را مورد سرزنش قرار میدهد و حتی به دادگاه و قاضی مراجعه كرده و از آن فرد شكایت میكند، در حالی كه اگر طبق عقیده خودش عمل میكرد كه انسان اختیاری در كارهایش ندارد و مجبور است) نمیبایست از فرد خاطی شكایت كند و از او انتقام بگیرد.
پاورقی_________________________________________________________________
[1] . علامه طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحكمه، ج 3، ص 282 ـ 283، ترجمه: علی شیروانی.
[2] . ر. ك: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج 1، ص 180.
[3] . سوره فرقان،آیه 2.
[4] . سوره قمر، آیه 49.
[5] . سوره مؤمنون، آیه 18.
[6] . سوره حجر، آیه 60.
[7] . ر. ك: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 408 و آموزش عقاید، ج 1، ص 1480.