مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
چهارشنبه 97/05/17
«دحو الارض» مطابق با بیست و پنجم ماه ذیالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخشهایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن کرد تا کم کم به شکل یک چهارم خشکیهای امروزی درآمد.
مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد، مکان کعبه شریف و بیت الله الحرام بود.
«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کردهاند، منظور از «دحوالارض» (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود، این آبها، به تدریج در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستیها و بلندیها یا شیبهای تند و غیرقابل سکونت بود، بعدها بارانهای سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و درهها گستردند، اندک اندک زمینهایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان، کشت و زرع پدید آمد، مجموع این گسترده شدن، «دحو الارض» نامگذاری میشود.
از امیرالمومنین علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
به نظر برخی از مفسران، آیه 30 سوره نازعات «وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا»، به همین واقعه اشاره دارد، گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ دادهاند که اهمیت آن را دو چندان کرده است؛ از جمله:
- میلاد حضرت ابراهیم علی نبینا وآله وعلیهالسلام
- میلاد حضرت عیسی مسیح علیهالسلام
- خروج رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها و نیز تمامی همسران پیامبر(ص) نیز ایشان را همراهی میکردند.
- در روایتی نیز آمده است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجهالشریف در همین روز قیام خواهد کرد.
سه شنبه 97/05/16
عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِیدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ
امام صادق علیه السلام :
هر که بر ضرر مؤمن داستانى بگوید و قصدش عیب او و ریختن آبرویش باشد که از چشم مردم بیفتد خداوند او را از دوستى خود بدوستى شیطان براند و شیطان هم او را نپذیرد.
اصول کافى جلد 4 ص62 روایة یک
یکشنبه 97/05/14
امیرالمومنین امام على عليه السلام:
الاستِغفارُ يَمحُو الأوزارَ
استغفار، گناهان را پاک مى كند.
غررالحكم حدیث 342
چهارشنبه 97/05/10
امام على عليه السلام:مَمَنوَثقَ بأن ما قَدرَ اللّه لَه لَن يَفوتهُ استراحَ قَلبه
هركه اطمينان داشته باشد آنچه خدا برايش مقدر كرده به او میرسد، دلش آرام گيرد
غررالحكم 8763
یکشنبه 97/05/07
کلیپ تاثیرگذار درباره دروغ
باید بفهمیم که دروغ گفتن سلامت زندگی و حالت روحی و جسمی انسان ها را به هم میزند…
یکشنبه 97/05/07
فرصت را درياب پيش از آنكه[با از دست رفتن] سبب اندوه شود.
بادِرِ الفُرصَةَ قبلَ أن تكونَ غُصّةً
امیرالمومنین علیه السلام
غررالحكم ح4362
جمعه 97/05/05
در لغتنامه قلبم
جمعه مترادف دلتنگی است
بیا و با دستهای
گره گشای خودت
معنای جمعه هایم را
عوض کن
ای غریبترین دلتنگ عالم
چهارشنبه 97/05/03
راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام )
حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند.
گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند.
یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست.
نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت.
امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند:
« سلیمان! … این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!…
با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخوردکرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم…
با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم… آیا این کافی نیست؟!»
منبع: مجله، هنر دینی، شماره۶
چهارشنبه 97/05/03
شاه ايران، سلطان خراسان سال 148 قمري در یازدهم ذی القعده چشم به جهان گشود، فرزند امام موسي کاظم عليه السلام، نامش بسان جدّ بزرگوارش علي شد ولقبش رضا، چراکه راضي بود به رضاي الهي. ولادت هشتمين اختر تابناک امامت، ولادت برکت و نور بود، ولادت هدايت بود و سعادت.
دُردانه مُلک ايران، 20 سال امامت و زعامت نمود و سرانجام با انگور زهرآلود مأمون، خليفه عباسي در سال 203 قمري شهد شهادت نوشيد. هجرت اجباري ايشان به ايران، هجرت آفتاب بود و نزول ستاره، ولي نعمت ايران به زور خليفه وقتِ عباسي، وليّ عهد گشت، وليّ عهدي که شاهان به فدايش!
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله ايمان فرمودند:
در زمين خراسان، جگر گوشه من دفن خواهد شد، هيچ غمگيني او را زيارت نمي کند مگر اينکه خدا غم از دلش بزدايد و هيچ زائر گنهکاري مگر اين که خداي تعالي گناهانش را بيامرزد.
و چه دلچسب است زيارت ايشان چه از نزديک و چه از دور، باگفتن:
السلام اي حضرت شمسُ الشموس ، مالک مُلکِ قضا اي شاه طوس
امام رضا پناه عالمان بود و سر پناه عارفان! در مناظرات علمي صبغه ي الهي داشت و از همه سبقت گرفته. رأفتش چونان عظيم است که شيعه و سني، گبر و يهود نمي شناسد و همه را به درگه وسيع رحمتش داخل مي کند:
“بيُمنه رُزق الوري” به وجود آن بزرگوار، موجودات روزي مي خورند.
(زيارت جامعه کبيره)
گداي کوي رضا شو که اين امام رئوف
به سينه ي احدي دست رد نخواهد زد