مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
~داستانک
~روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید: «تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟»
سرباز دستپاچه جواب داد: «قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!»
لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: «این سرباز چرا این جاست؟»
افسر گفت: «قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!»
مادر لویی او را صدا زد و گفت: «من علت را میدانم، زمانی که تو 3 سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز 41 سال می گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!»
*فلسفه عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق، هنوز ادامه دارد!*
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهنــــا در 1395/05/26 ساعت 11:34:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1395/05/26 @ 12:59:04 ب.ظ
مهنــــا [عضو]
سلام واحترام
ممنون از حضورتون
مؤید و سربلند باشید
1395/05/26 @ 12:25:17 ب.ظ
مادر پهلو شکسته [عضو]
با سلام
موفق باشی