مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.

عادتش این بود دیگران را دعا کند. مؤمنان را یک به یک نام مىبرد دعایشان مىکرد. روزهای آخر اما خودش را هم دعا می کرد: (یا الهی عجل وفاتی سریعا)
علی را که می بیند گریه می کند، حسن را به سینه می چسباند و گریه می کند.
گلوی حسین را می بوسد و گریه می کند، دست می کشد روی قلب زینب و گریه می کند.
همسایه ها به علی(ع) می گویند: (سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه کند یا روز)
فاطمه پیامشان می دهد که: (به زودی از میانشان پر می کشد)
وضو می سازد و لباس نمازش را به تن می کند و به بستر می رود.
ساعتی بعد دیگر کسی صدای گریه فاطمه را نمی شنود. دعای فاطمه مستجاب می شود.
شبانه علی(ع) غسلش می دهد و به خاکش می سپارد و نجوا می کند آرام:
بی تو کبوتر دلم به سینه پر نمی زند
کسی به خانه ی علی حلقه به در نمی زند
فاطمه جان حسین تو بی تو غذا نمی خورد
حسن ز دوری رخت خنده دگر نمی زند
ای گل نازنین من! همسر بی قرین من!
زینب تو بدون تو شانه به سر نمی زند
خیز ز جا و با علی روی به سوی خانه کن
که میخ در به سینه ات بوسه دگر نمی زند
آب بر آتش دلم خیز و به اشک خود بزن
که مرهمی به زخم دل سوز جگر نمی زند
کنار قبر مخفی ات ورد زبانم این بود
بی تو به بام خانه ام پرنده پر نمی زند
| نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهنــــا در 1396/11/30 ساعت 09:24:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |