مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
آن شب نیز مثل هر شب، آرام در بستر خوابیده بودم، اما رؤیایی جلو چشمانم نقش بست که زندگیام را عوض کرد.
در خواب علی به خانه ما آمد. با هم سوار بر مرکبی به آسمان بال گشودیم. در طی طریق اشک از نهاد هر کدام از ما جاری شده بود.
با هم در آسمان این آیه را زمزمه میکردیم: «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره الحسنه…»
ناگهان دیدم آن مرکب ما را به آسمان بهشت زهرا برد، به مقبره تابناک شهیدان.
بر سر قبر شهیدان طوافی کردیم و به راه خود ادامه دادیم و به بوستانی از گلهای رنگارنگ و درختان شاداب و خرم رسیدیم و در سایه سار آن نشستیم که ناگاه از خواب پریدم…
بیاختیار این آیه بر زبانم جاری بود «ربنا آتنا…».
صبح آن شب رؤیایی بود که علی به خواستگاریم آمد.
روی ایوان خانه امام (ره) نشسته بودیم.
از هیجان این پیوند در حضور اماممان، سینهام گنجایش قلب تپندهام را نداشت.
بوسهای بر دستان و ملکوتی امام زدیم. امام لب باز کرد و خطبه عقد ما را جاری کرد.
بعد بهعنوان هدیه عقد، این جمله را به ما هدیه کرد: «عزیزانم گذشت داشته باشید، با هم بسازید انشاءالله که مبارک باشد.»
علی قبل از اینکه به نزد امام برویم به من گفته بود: «ما فقط در دنیا زن و شوهر نخواهیم بود بلکه در بهشت نیز با هم هستیم، بعد هم این آیه را برایم تلاوت کرد: «هم و ازواجهم فی ضلال علی الارائک متکئون…»
عروسی را به خاطر خانواده شهدا ظهر گرفتیم.
گفتم ناهار بخور. گفت روزهام! گفتم روز عروسیت! گفت نذر داشتم، اگر روز عروسیم عید غدیر بود روزه بگیرم!
گفت الآن دعات مستجابه, دعا میکنم, امین بگو! دست هامو بردم بالا.
گفت خدایا همانطور که عید غدیر به دنیا آمدم، عید غدیر ازدواج کردم، شهادتم را عید غدیر بذار! گفتم امین.
هر عید غدیر منتظر شهادتش بودم. عید غدیر ۶۶ شهید شد.
راوی: همسر شهید حاج علی کسائی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهنــــا در 1396/06/18 ساعت 04:49:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |