موضوع: "دلنوشته"

✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

فراموش کردن


فراموش کردن هیچ کس سخت نیست! کافی
 است کمی صبر کنی…آدم ها،خودشان ثابت می کنند،که لایق فراموشی اند..

نرگس صرافیان طوفان

برکت زندگی





یادمون باشه

 به برکتهای زندگی مون

سری بزنیم ،کنارشون باشیم 

و مست بشیم از عطر چایکه برای ما میریزند

خشنودی خداونددر رضایت آنهاست 

خدا رو داری

ﮔﺎه گاهی  که ﺩﻟﻢ می گیرد

به ﺧﻮﺩﻡ می‌گوﯾﻢ

بشکن قفلی که ﺩﺭﻭنت ﺩﺍﺭی

ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭی

ﺧـﺪﺍ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخـر ﺑﺎ ماست

مواظب باشین زمـــــین نخـــورین!!!

امروز یه پیرمرد با چرخ دستی اش کنار چهار راه چپ کرده بود چند نفر  اون طرف خیابان تماشامیکردن یکی هم عکس میگرفت یاد جمله فامیل دور افتادم :

مواظب باشین زمـــــین نخـــورین!!!

این روزها به جای اینکــــه 

دستتونو بگیـرن

عکستون را میگیرن:(

بیایید همون مردم مهربون سالهای قبل باشیم همون های که به همه کمک میکردند درد دیگران درد همه بود 

من گم شده ام

 

من گـم شـده ام؛
از یابنده تقاضا می شود همچنان
به بی تفاوتی خود ادامه دهد
انگــار نــه انگــار…

دلتنگی

گاهی دلم می گیرد مثل یک مراسم کوچک ختم

حتی اگر تمام خیابان ها را آذین بسته باشند…

دلم گرفته

شروع کن...

لازم نیست بزرگ باشی

 تا شروع کنی

شروع کن تا بزرگ شوی

باد با چراغ خاموش

کاری ندارد…

خدایا دلتنگم

خدایا دلم تنگ است و آزرده زخمهای زمانه امان از کفم بریده است.خدایا چه بسیار گله دارم اما نه از تو ای خدای مهربانم٬ بلکه از هم کیشانم.

از اینان که در ظاهر حق بندگی ات را بجای آورند و معترف به حضورت هستند و در باطن مسلحند به خنجری جهت خراشیدن دل مجروح بندگان بی دفاعت.

خدایا چه بسیار گله دارم از آنان که هر روز به رنگی نو در میآیند روزی به رنگ تواند رنگ نور محبت صفا و عشق و روزی دیگر آنها را نمی شناسم.

 خدایا چه حس غریبی است تنهایی و سردرگمی. کدامین رنگ را ثباتی است و به کدامین آنان می توان اعتماد کرد؟

خدایا پناهم ده و مرا بسوی خود بخوان که خسته ام از این نامردمیها

خدایا به ازا سنین عمرم زیستم و بسیار دیدم و جز نیکی چیزی را به ذهن نسپردم. بدیها را خوب انگاشتم و دل را فقط جایگاه محبت قرار دادم. خدایا خسته ام و توانم رو به افول می رود.

خدایا مرا بس است. مرا بسوی خود بخوان که حتی رنج آن جهان را به زیست دنیوی فعلی ترجیح می دهم.

 خدایا من از عاقبت نیز بیمناکم. ولی گر رنج نیز فقط از سوی تو باشد باکی نیست چون تو محقی بر من.

خدایا به تو التماس می کنم. این روزها نفس کشیدنم نیز زمینی شده و در بند حصار تن. چندی است هر شب به امید نبودن صبحی دیگر می خوابم و با لبخندی سوی تو می آیم و باز روز بعد رنگی نو می بینم.خدایا به تو پناه می برم که تو بر درد دلشدگان آگاهی.

خدایا سکوتم از بی سخنی نیست مرا لبریز نکن٬ بگذار گله هایم فقط برای تو باشد.

چادر عشق است