موضوع: "در محضر عارفان"

دین زیباست

بسم الله الرحمن الرحیم

یک نیاز اساسی و عمومی ست که زیبایی دین را درک کنیم و گاهی فقط به خاطر زیبایی دین، دینداری کنیم

 درک زیبایی های معنوی دین، دینداری رو برای انسان سهل می کنه.

حتی اگه شما معقول بدانید دینداری رو، گاهی اوقات انسان خسته میشه از پیگیری معقولات خودش

دین داری به خاطر زیبایی های دین، خیلی از خلأها رو در زندگی پر خواهد کرد.

 همین الان در دنیای معاصر ما آنچه که میخوان از غیر خدا به عنوان آلودگی در قلب  انسان وارد بکنن از دریچه چشمان زیبانگر آدم ها عبور میدن.

 شیطان هم در قرآن کریم به خدا قول داد که من دنیا رو برای این ها زیبا جلوه میدم.

 لذا به بعد زیبایی خیلی اهمیت بدید.

 دین لازمه، دین مفیده، دین ارضا کننده بسیاری از خواسته های اساسی انسانه اما یادتون باشه دین زیبا هم هست

استاد پناهیان

خطبه متقین

آدرس امام زمان عج الله


از علامه حسن زاده پرسیدند: آدرس امام زمان ارواحنافداه کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟ ایشان فرمودند: آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است… که می‌فرماید:

 "فی ‌مَقْعَدِ صِدْقٍ عَنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر”

هر جا که صدق و درستی باشد،

هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد،

هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، 

حضرت آنجا تشریف دارند…”

از ماه شعبان غافل نشویم

هر مومن عاقلی باید غفلت نورزد و در این ماه، خودش را برای ماه رمضان آماده کند؛ 

به اینکه از گناهان، خودش را پاک کند و توبه از مافات کند.

 «فیتضرع الی‌الله عز‌وجل فی ‌شهر شعبان ان الله تبارک و تعالی یعرفک عیوب نفسک». 

 وقتی که در این ماه آمادگی پیدا کردی، پروردگار مربی تو خواهد شد، موانع را از جلوی تو بر می‌دارد. 

دنیا خشت و گل که نیست، دنیا تعلقات است، تعلقات را باید بزنیم:

چون به دست خویشتن بستی تو پای خویش را

هم به دست خویشتن وا کُن کمال این است و بس

آیت الله حق‌شناس

برگرفته از کتاب مواعظ، ج۲، ص ۴۲ و ۴۳

زندگی مومنانه

پانزده‌توصیه‌‌مرحوم‌‌دولابی زندگی مومنانه که فوق العاده است

١. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است .

 

٢. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

 

٣. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم .

 

۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است ، حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه .

 

۵. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظرت کوچک می کند و آخرت را بزرگ. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

 

۶. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد .

 

٧. تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند .

 

٨. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود .

 

٩. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی وخدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی وکار محبت همین است.

١٠. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود .

 

١١. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است ؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم .

 

١٢. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود .

  

١٣. از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست . 

اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن . 

بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله بگو “

 

١۴. دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود ، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل ! است شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند “

 

١۵. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا” تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند .

سکوت

علامه حسن زاده:

سکوت خیلى مشکل است و خیلى ریاضت میخواهد، و چقدر زحمت میخواهد و چقدر کشیک نفس کشیدن میخواهد تا سکوت اختیار شود و تا حرفها جمع و جور و غربال گردد تا هرزه گو و هرزه خوار نباشد و روى حساب حرف بزند سپس کم کم میبینید که قلمش سنگین میشود وعبارتهاى او وزین میگردد، و لذا آدم ساکت و آرام که حرف نمیزند یک وقتى میبینید که به حرف درآمده هر جمله اش کتابى میشود و اگر دست به قلم شود و چیزى بنویسد باید نوابغ دهر جمع شوند تا آن را شرح کنند. 

نیمه شب،سحرخیزی

آیت الله حق شناس:

وقتی جوان برای نمازشب بلند می شود ؛ اما خوابش می آید و سرش به این طرف و آن طرف می رود، چانه اش پایین می افتد، پروردگار درهای آسمان را باز می کند و خطاب به ملائکه می فرماید« انظروا الی عبدی. یعنی به بنده من نگاه کنید ! » خداوند علی اعلی افتخار می کند که ، ببینید این بنده من کاری را که بر او واجب نکرده ام چگونه به جا می آورد.

پروردگار می فرماید به او سه چیز مرحمت_میکنم :

اول اینکه موفق به توبه اش می کنم. موفق به توبه نصوح و قاطعش می کنم.

دوم اینکه گناهانش را می آمرزم

و سوم اینکه رزق وسیعی نصیبش می کنم.

سحرخیزی

خیلی سفارش شده به سحرخیزی و نماز شب وقرآئت قرآن در دل شب. ولی اگر یک شب حال نماز و دعا هم نبود، کسی سحر بیدار شد ولو نشسته و چای خورده است، همین خوب است، خود بیداری شب، اثر دارد.   بنشین، یک کم در عظمت خدا فکر کن، در خودت فکر کن که من کجا بودم؟ کجا آمدم؟ به کجا می روم؟ کی من را اینجا آورد؟ همین را فکر بکنی، برایت کافی است.   ببین حال تو چه می شود؟ خدا می داند. در مورد اعمالت فکر کن به خدا بگو: «شیطان من را فریب داد. نمی خواستم مخالفت تو را بکنم». 

آیةاللّه ناصری حفظه الله

ذکر

علامه مجلسی رحمة الله علیه :

 شب جمعه مشغول مطالعه بودم به این دعا رسیدم:

 بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ 

بعد یک هفته مجدد خواستم آنرا بخوانم که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم.

 (قصص العلماء ص۸۰)

ناامیدی

خدا مهربانتر از آن است با چند گناه بنده خود را دور بیاندازد ولی شیطان دائما در حال ناامید کردن انسان است.

یک آدم گناهکار اگر احساس کند خدا دیگر به او نگاه نمی‌کند باید بداند این ناامیدی القا ی همان شیطانی است که او را وادار به گناه کرده پس نباید به احساس   منفی خود  اعتنا کند.  استاد پناهیان

شرح حال

بزرگی میگفت به هیئت که میروید زبان حالتان با امام حسین این بیت شعر باشد : 

کاسه به دست آمدنم عیب نیست

کاسه ی خالی بروم نارواست …

مواظب باش...

استاد فاطمي نيا:يكي ازاولياءخدا قضيه اي نقل ميكرد:

شبي مشغول خواندن قرآن بودم تارسيدم به آيه ي

“إنّه يراكم هو وقبيله من حيث لا ترونهم" 

“هماناشيطان وبستگانش شما راميبينند ازجايي كه شماآنهارانميبينيد”

باخودگفتم معناي ظاهري آيه معلوم است كه بالاخره شيطان از جنّ است وجن درلغت به معناي پوشيده است؛ اما گويا معناي باطني آيه رامتوجه نميشوم !

درهمين افكار بودم كه عالَمي برايم پيش آمد وشيطان ظاهرشد وگفت: آمده ام باتوبحث كنم،پاشو بيا!

ديدم همين قدم اول بايدبااومخالفت كنم،گفتم نمي آيم، توبيا!شيطان باهمه تكبرش آمد!

يك ساعت بحث عالي فلسفه وكلام كرديم ودر آخر مغلوبش كردم وپيروز بحث شدم! 

به شيطان گفتم: با اين همه اسم ورسمت، مغلوب شدي!

شيطان خنده اي كردوگفت: آقا سيد! فقط خواستم يك ساعت ازعمرت را تلف كنم!

آن صحنه تمام شد! معناي آيه را فهميدم؛ يعني شيطان به هركس از يك جا ضربه ميزند !