مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
چهارشنبه 97/03/09
مرحوم شیخ احمد کافی نقل می کرد که:
🔹 شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.
می خواست کمکش کنم.
🔹لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
🔹رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم…
فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غُر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری⁉️
🔹آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند…
🔹وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛
ولو به جواب دادن سوال رهگذری..
اللهم ارزقنی…
یکشنبه 97/03/06
از علامه حسن زاده پرسیدند:آدرس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟
ایشان فرمودند: آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است… آنجا که میفرماید: “فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِر”
هر جا که صدق و درستی باشد،
هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد،
هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد،
حضرت آنجا تشریف دارند…
چهارشنبه 96/11/18
آیتالله بهجت قدسسره:راه خلاص از گرفتاریها منحصر است به دعا در خلوات برای فرج ولیعصر (عج الله تعالی) نه دعای همیشگی و لقلقه زبان، بلکه دعای باخلوص و صدق نیت و همراه با توبه.
در محضر بهجت، ج۲، ص۳۴۷
جمعه 96/10/29
شیخ جعفر کاشف الغطاء هنگامی که به ایران مسافرت نموده بود در جلسهای که یکی از فرماندهان نظامی حضور داشت، ضمن صحبتهای حکیمانهاش گفت: “هرگاه مؤمنی چهل شبانهروز از خوردن هر غذای حرام، خودداری کند، خداوند متعالی او را از خوردن غذای حرام نگه داشته و مصون میدارد".
آن فرمانده، به دلیل بیایمانی و خباثت درونی خود و به منظور بیارزش کردن و نادرست نمایاندن سخن شیخ، فردای آن روز، به یکی از زیردستان خود دستور داد، گوسفندی را به زور، یعنی از راه حرام بگیرد و به خانهی فرمانده ببرد. او دستور را اجرا کرد.
فرمانده گوسفند را ذبح کرد، از گوشت آن غذایی تهیه کرد و یک میهمانی ترتیب داد. از شیخ جعفر کاشف الغطاء هم برای حضور در آن میهمانی دعوت به عمل آورد. مرحوم شیخ، دعوت را پذیرفت و با شرکت در آن مجلس، از غذاهای تهیه شده میل کرد.
در پایان میهمانی، فرمانده به شیخ گفت: “دیروز فرمودید، هرگاه مؤمن چهل روز از خوردن حرام خودداری کند، خداوند متعال او را از خوردن غذای حرام باز میدارد. حالا به اطلاع شما میرسانم تمامی غذایی که امشب میل کردید، از راه حرام تهیه شده بود".
شیخ پرسید: ” چه طور؟”
فرمانده گفت: “یکی از پاسبانها را دستور دادم که گوسفندی را به زور بگیرد و بیاورد. او نیز چنین کرد. گوسفند را کُشتیم و تمام غذای امشب از گوشت آن حیوان تهیه شده بود".
مرحوم شیخ، پس از اندکی درنگ و تأمل درخواست کرد آن پاسبان را در مجلس حاضر کنند. پاسبان که به مجلس وارد شد، شیخ از او پرسید: “داستان گوسفند از چه قرار بود؟” پاسبان گفت: “از شهر بیرون رفتم، کشاورزی را دیدم که با یک گوسفند به طرف شهر میآید. او را دستگیر کردم، کتک مفصل زدم و زندانی نمودم، گوسفندش را به زور گرفتم و به منزل به منزل فرمانده بردم".
شیخ فرمود: “کشاورز را بیاورید".
✨ کشاورز را که آوردند، جریان واقعه را از او پرسید، گفت: “از اهالی فلان ده هستم. شنیدم که عالم بزرگوار ما از نجف اشرف آمده است دوست داشتم که گوسفندی را به او هدیه کنم. نزدیک شهر که رسیدم، این پاسبان به من حمله کرد و بعد از کتک زدن، مرا زندانی کرد، گوسفندم را هم بُرد، یعنی همان گوسفندی که برای هدیه کردن به شیخ آورده بودم” ✨
اینجا باید این ضربالمثل معروف را یادآوری کرد که: «تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد»
سه شنبه 96/10/12
در محضر شیخ بهایی
آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست،زيرا :
اگر بسيار كار كند، میگويند احمق است!
اگر كم كار كند، میگويند تنبل است!
اگر بخشش كند، ميگويند افراط ميكند!
اگر جمعگرا باشد، میگويند بخيل است!
اگر ساكت و خاموش باشد میگويند لال است!
اگر زبانآوری كند، میگويند ورّاج و پرگوست!
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند میگويند رياكار است!
و اگر نكند مےگويند كافراست و بیدين!
لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد وجز از خداوند نبايد از كسی ترسيد.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید ؛ مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.
یکشنبه 96/10/03
چند وقت پیش از آقا (آیتاللهالعظمی بهجت) پرسیدم: چطور میشود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را درک کرد؟»
گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.»
از وقتی این حرف را زدند، قرآن خواندن روزانهام ترک نشده بود؛ اما امروز خیلی دلم گرفت.
با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشم؟
بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند: «چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی میخواد آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو ببینه، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه
سرم را انداختم پایین حساب و کتاب چشمهایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود.
شنبه 96/10/02
آیتالله مجتهدی تهرانی (ره): «کسی که به پدر و مادرش بیاحترامی کند، خیر از دنیا و آخرت نمیبیند
پیرمردی بود که حدود نود سال عمر کرد، اما نه بچهای داشت و نه خانه و زندگی، خیلی با فلاکت زندگی کرد.
من شنیدم که پدر این آدم، او را در جوانی نفرین کرده و گفته: «امیدوارم صاحب زن و بچه و خانه و زندگی نشوی»
نود سال هم عمر کرد، اما در اثر نفرین پدر، که از او ناراضی بود، با فلاکت زندگی کرد.»
طریق دوست/ص ۱۸