مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
پنجشنبه 96/08/04
با توجه به اینکه اموات دستشان از اعمال خیر کوتاه است؛ به احسان و دعاى فرزندان و خویشان و دوستان مؤمن خود، نیازمندند.
مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: دعا کردن براى اموات در نماز شب و بعد از نمازهاى فریضه و همچنین یاد آنها در مکان هاى زیارتى خوب است و براى پدر و مادر باید بیشتر دعا کرد و اعمال خیر براى آنان بجا آورد. عمده خیرات براى پدر و مادر، اداى قرض آنان و اداى حقوق خدا و خلق از جانب آنان است.
در روایتى آمده است که رسول خدا(ص) می فرمایند: براى مردگان خود هدیه بفرستید! گفتند: هدیه براى آنان چیست؟ فرمود: صدقه و دعا.
همچنین فرمودند: ارواح مؤمنان هر جمعه، به آسمان دنیا در برابر خانه ها و منزل هاى خود مىآیند و با صداى غمناکى ندا مىدهند که اى خانواده ما، اى فرزندان ما و اى پدر و مادر و خویشان ما! به ما مهربانى کنید؛ از اموالى که در دست ما بود (و اکنون در اختیار شماست) با دادن درهمى و قرص نانى و جامه اى نسبت به ما ترحّم آورید، که خداوند شما را از جامه بهشت بپوشاند!
رسول خدا(ص) که این جملات را فرمود گریه کرد و صحابه نیز همراه او گریستند.
همچنین آن حضرت (ص) بیان کردند: هر صدقه اى که براى میّت داده مىشود، فرشتهاى آن را به مانند طبقى از نور مىگیرد و به کنار قبر مىآورد و مىگوید: «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ الْقُبُورِ» این هدیه را خانواده شما براى شما فرستاده اند. آنگاه آن میّت این هدیه را تحویل مى گیرد و وارد قبرش مى کند که همین سبب فراخى قبرش (و آسایش و آسودگى او) مى گردد.
در این رابطه نیز مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: «در حدیث صحیحى آمده است که امام صادق(ع) در هر شب براى فرزند خود و در هر روز، براى پدر و مادر خود، دو رکعت نماز مى خواندند (و به روح آنان هدیه مى کردند) در رکعت اوّل سوره «انّا انزلناه» و در رکعت دوم سوره «کوثر» را مى خواندند».
نکته قابل توجّه آن است که انجام کارهاى خیر، جهت اموات براى کسانى که آن را انجام مى دهند نیز ثواب و پاداش فراوان دارد.
امام صادق(ع) فرمودند: ثواب اعمال خیر، براى کسى که براى مردگان انجام مى دهد، براى او و براى آن مرده، هر دو نوشته مى شود.
به گزارش «خیرات کتاب»کمک به اموات، از کانالهای گوناگونی امکانپذیر است هر کار خیری در این راستا مفید است ولی بعضی بر بعضی برتری دارند.
۱- نماز و دعا: روزی رسول خدا از کنار قبری که یک روز قبل، شخصی را در آن به خاک سپرده بودند، عبور می کرد دید بستگانش در کنار آن قبر به گرد هم آمده و گریه می کنند، پیامبر فرمود:
«انجام دو رکعت نماز سبک که شما آن را کوچک می شمرید، برای صاحب این قبر بهتر از همه دنیای شما است.» (مجموعه ورام، مطابق نقل میزان الحکمه، ج ۸، ص ۱۳)
۲- شریک ساختن اموات در عبادات: نیاز اموات به هدایا و اعمال نیک ما بسیار بیشتر از آن است که با هدایایی که ما به ندرت برایشان می فرستیم برطرف شود. شایسته است هر گاه توفیقی حاصل شد و عبادتی انجام دادیم، ایشان را نیز در عمل خود شریک سازیم.
از امام صادق(علیه السلام) سوال شد بعد از مرگ چه چیزی به میت واصل خواهد شد؟ فرمود:«حج و صدقه و روزه، به نیابت از او، به او واصل می شود.»(المحاسن البرقی ،ص ۷۲/ بحارالانوار، ج ۶،ص ۲۹۴)
۳- قرآن خواندن: هرگاه به زیارت قبور می روید حتما قرآن بخوانید اگر قرآن به همراه ندارید، سوره های کوچکی که از حفظ می دانید بخوانید، هر چند یک سوره باشد(می توانید آن را بارها بخوانید).
از امام رضا(علیه السلام) نقل است که: «هیچ مومنی نیست که زیارت قبر مومنی کند و هفت بار سوره انا انزلناه را بر او بخواند، مگر اینکه خداوند او و صاحب قبر را می آمرزد.»(محجة البیضاء، ج ۸، ص ۲۹۰)
و نیز فرمود: هر گاه مؤمن آیة الکرسى را بخواند و ثوابش را براى مردگان گورستان قرار دهد، خداوند بهر حرفى از آیة الکرسى فرشتهاى را قرار دهد که براى او تسبیح خدا کنند تا روز قیامت.(ارشاد القلوب، ترجمه رضایى، ج۱، ص ۴۱۵)
۴- صدقه برای اموات: گاهی می توانیم به نیت اموات صدقه بدهیم. صدقه برای اموات در روایات بسیار نیک و
مستوجب پاداش فراوان معرفی شده است: امام رضا(علیه السلام) فرمود:
هر گاه مرد به نیت مردگان صدقه بدهد خدا به جبرئیل فرمان دهد که هفتاد هزار فرشته بر قبر او بفرستند در دست هر فرشته اى طبقى از نور باشد به قبر او ببرند و بگویند سلام بر تو اى دوست خدا این ارمغان فلانى فرزند فلانى است که براى تو فرستاده پس قبرش روشن و نورانى شود و خدا هزار شهر در بهشت به او عنایت فرماید و هزار حوریهى بهشتى به عقدش در آورد و هزار حله بهشتى بر او بپوشانند و هزار حاجت او برآورده شود. (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج۱، ص ۱۷۶)
۵- اطعام کردن: اموات به غذایی که توسط اهل دنیا برایشان فرستاده شود نیازمندند مخصوصا این که سفر آخرت طولانی است و توشه اموات برای این سفر طولانی بسیار کم است. بنابراین اموات بسیار محتاج محبت بازماندگان خود هستند .
۶- ترویج سنتهای حسنه و اقدام به کارهایی که آثار آنها برای طولانی مدت بماند: البته همه کارهای نیک می توانند هدایای ارزشمندی برای اموات باشند اما هر عملی که تداوم و تاثیر بیشتری داشته باشد، سودمندتر است ساختن یک بنا، یا ترویج یک سنت حسنه، حتی شریک ساختن اموات در ثواب تربیت نیکوی فرزندان از جمله اقداماتی است که یک حساب بانکی پایدار برای اموات باز می کند
پنجشنبه 96/07/27
?حضرت آیت الله علوی گرگانی نقل می کند که من سال های طولانی شب های جمعه(سال های 51 به بعد) به جهت تبلیغ از قم به تهران می رفتم؛ در مسیری که به طرف مکان برگزاری جلسه بود، افرادی بسیاری از کسبه بودند، هر هفته به آنان سلام گرمی می کردم.
?یک روز شخصی به نام آقای نجات زهاویدان پیش من آمد و گفت «من از جمله کسبه ای بوده ام که هر هفته بر من سلام می کردید، اما من مسلمان نبوده ام بلکه اعتقاد به آیین یهودیت داشته ام اما بواسطه ی این حسن بر خورد شما و هم چنین حقانیت دین اسلام، می خواهم بدست شما مسلمان شوم».
?این شخص مسلمان شد و نامش را به محمد علی احمدی تغییر داد و از آن جا که اولاد نداشت تمام اموالش را هم به بنده بخشید. و بعد از یکی دو ماه که مسلمان شد، از دنیا رفت. من هم منزل این شخص را صندوق قرض الحسنه وحدت فاطمیه قرار دادم که تاکنون پابرجا است.
برگرفته از سایت
www.hadana.ir
پنجشنبه 96/07/06
علامه طباطبایی (ره)، روزی در یکی از مجالس روضه شرکت کرده بود. شخص حرّاف و لودهای که علامه را نمیشناخت در حضور ایشان شروع کرد به لودگی کردن و حرفهای بیربط زدن؛ و توجه نداشت این آقایی که حضور دارد حضرت علاّمه طباطبایی است؛ چرا که علامه، بسیار کم حرف بود و ظاهر بسیار معمولی و متعارفی داشت.
بعد از آنکه به آن شخص میگویند: آقا! حداقل امروز که حضرت علامه طباطبایی حضور دارند، مراعات کنید و در محضر ایشان مودّب باشید و درست صحبت کنید!
او میپرسد: حضرت علاّمه طباطبایی ایشان هستند؟
میگویند: بله.
بعد آن بنده خدا می گوید: من خیال کردم ایشان مرثیهخوان است. فکر نمیکردم، علامه طباطبایی، ایشان باشند.
علامه با شنیدن این سخن میفرمایند: «ای کاش من مرثیهخوان حضرت سیدالشهدا علیهالسلام بودم! من حاضرم همه این سالیانی را که مشغول درس و تالیف و فعالیتهای علمی بودهام بدهم و ثواب یک جلسه مرثیهخوانی ابا عبدالله الحسین را به من بدهند».
?عرفان علامه طباطبایی،تالیف حجت الاسلام حسن رمضانی
شنبه 96/07/01
توصیههای استاد فاطمی نیا پیرامون اقامه عزای سیدالشهدا امام حسین علیهالسلام:
• خالصانه در مجالس عزاداری شرکت کنید. طوری باشید که غیر از امام حسین علیهالسلام چیزی نبینید.
• با پاکی ظاهر و باطن به این مجالس مشرف شوید؛ همانطور که با وضو و طهارت در این جلسات شرکت میکنیم، به وسیله استغفار، طهارت باطنی هم کسب کنیم.
• قبل از ورود به مراسم عزای ابیعبدالله علیهالسلام بگوییم: خدایا اگر در وجود من مانعی از کسب فیض ابیعبدالله علیهالسلام هست، آن را برطرف بفرما.
• دهه محرم، دهه تحول است، جناب حرّ یک شخص است اما حرّ شدن یک جریان میباشد. در این دهه باید متحول شویم.
شنبه 96/06/25
آیتالله جاودان:
نفوذ شیطان در ما به اندازۀ بیاعتقادی ما به قیامت است. اگر این اعتقاد کامل باشد، شیطان هیچ نفوذی نمیتواند بکند.
پنجشنبه 96/06/23
آقایی میگفت مرحوم آخوند ملافتحعلی هر شب در سامرا یکی دو نفر را به شام دعوت میکرد. یک وقت بعد از نماز مغرب و عشا به من گفت: شما هم بیایید. با ایشان به منزل رفتیم. آن مرحوم از خانواده سؤال کردند: نان گرفتهاید؟ گفتند: خیر.
در سامرا هم قریب صد سال بود که نانوایی وجود نداشت، بلکه زنهای عرب در خانههایشان نان میپختند و صبح و عصر میفروختند و شب در شهر نان نبود.
در هر حال، فرمود: بفرمایید بالا، خدا میداند که من میهمان دارم. پس از اینکه مقداری نشستیم، دامادش آمد و پرسید: آیا نان تهیه شده است؟ آخوند گفت: نه خیر، ولی بیرون خانه بروید و دو سه قدم این طرف درِ خانه و دو سه قدم به طرف دیگر بروید.
داماد ایشان از خانه بیرون رفت و برگشت. ناگهان دیدم دامانش پر از نان است. آن شب شام خوردیم و از هیبت آخوند رحمهالله نتوانستم از دامادش در اینباره سؤال کنم؛ لذا صبح نزد داماد ایشان رفتم و گفتم: چه سرّ و رمزی میان شما و آخوند بود، بگو بدانم از کجا و از چه کسی نان گرفتی؟
گفت: ما به فرمایش آخوند متعبدیم، به همان صورت که فرمود عمل کردم و دو سه قدم این طرف رفتم و دو سه قدم به طرف دیگر، و ناگهان شخصی به من گفت: دامانت را بگیر، گرفتم، و او پر از نان کرد!
✨آیا کسی با اینکه میداند در خانه نان ندارد، میتواند بگوید: بفرمایید داخل، خدا میداند که میهمان دارم، و به این صورت نان تهیه کند؟!✨
? در محضر بهجت، ج ۲، ص ۳۹۰
سه شنبه 96/06/21
حاج اسماعيل دولابى:
تعليم روح
براى تعليم كودك ابتدا مادر به او مى گويد بگو مامان جون، بگو بابا جون و همين طور با او كار مى كند.بعد از گذشت يك سال، ديگر بچّه نمى گذارد به كارَت برسى، مرتب مى گويد مامان جون، بابا جون. در حقيقت آنچه را تعليم گرفته است پس مى دهد.
?روح انسانى هم مثل كودك است. چند كلمه از كلمات پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمّه عليهم السّلام را به او ياد بده تا نطق او باز شود. نطقش كه باز شد با شما حرف مى زند و شما را رها نمى كند.در حين كار مى گويد على جان، على جان. وقتى گرسنه شد مى گويد بگو يا رازق! از درون به شما ياد مى دهد. شما ابتدا نطق اورا باز كرديد حالا او ول كن نيست. در قبر و قيامت هم اين چنين است.
?روح انسان حكم بچّه را دارد. خيلى زود ياد مى گيرد. در نماز و جاى خلوت با توجّه به او بده تا قشنگ تحويل بگيرد. وقتى تحويل گرفت، اگر مشغول دنيا باشى نمى گذارد غافل بمانى؛ به كلّى انسان را از افكار و خيالات ديگر به طرف خود مى كشاند. در عين حال كه مشغول كار دنيا هستى، تو را ياد خدا و ائمّه عليهم السّلام نگاه مى دارد. در قبر هم چنين است، آنجا كه خلوت هم هست.
سه شنبه 96/06/21
حضرت آيت الله جوادي آملي
اين كه قرآن مى فرمايد: «وَكانَ عَرشُهُ عَلَى الْماء»1
عرش الهی بر آب واقع شده، چه معنايى دارد؟
آب مفهومى جامع است و مصاديق بسيار دارد.
علم هم يكى از مصاديق آب است.
علم در حقيقت آب زندگانى است و عالم براى هميشه زنده است:
«اَلعُلماءُ باقُونَ كَما بَقِىَ الدَّهْر»2
منظور از اين علم، علم تدبير و فرمانروايى است.
در آيه اى كه فرمود: «وَكانَ عَرشُهُ عَلَى الْماء»3
يا «ثُمَّ استَوى عَلَى الْعَرش»4
آب زندگانى و آب حيات كه علم و قدرت الهی است، زير بناى تمام مسائل عالم است نه آب ظاهرى؛
زيرا آب ظاهرى مانند خاك و هوا بعدا پديد آمده است.
آب ظاهرى حقيقتى دارد كه كه عرش بر آن استوار است؛ چنان كه آتش و هوا و خاك هم روى آب است.
بنابراين، آبى كه عرش بر آن استوار است شى ءِ مادى نيست و مى تواند يك حقيقت معنوى باشد.
1. سوره هود11: آيه 7.
2. يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ؛ بحارالأنوار، ج 1، ص 187.
3. سوره هود11: آيه 7.
4. سوره اعراف7: آيه 54.
منبع : هدانا برگرفته ازپرسش ها و پاسخ ها
سه شنبه 96/06/21
حضرت آیت الله جوادی آملی
امام_علي(عليهالسلام) درباره نقش شيطان در ايجاد بحران هويت بشر ميفرمايد:
?منحرفان، شيطان را معيار كار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دلهاي آنان تخم گذاشت و جوجه هاي خود را در دامانشان پرورش داد؛ با چشمهاي آنان نگريست و با زبانهاي آنان سخن گفت، پس با ياري آنها بر مركب گمراهي سوار شد و كردارهاي زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد. [1]
?به فرموده امام_صادق(عليهالسلام) عقل و قلب آدمي، اصل اوست: «أصل الإنسان لبّه»[2]
بنابراين شيطان با نفوذ به نهانخانه وجود انسان كه مركز هويت سازي اوست، مي كوشد گوهر اصلي او را تخليه كند و ديگري را به جاي او بنشاند.
شيطان سلسله مراتب را رعايت ميكند:
- ابتدا انسان را به ? مكروهات
-و سپس به گناهان كوچك مبتلا ميكند
-و پس از آن او را به گناهان بزرگ معتاد ميكند،
-در نتيجه معاذ الله او دين را تكذيب ميكند.
شيطان وقتي به درون بشر راه مييابد، براي
بذرافشاني فساد زمينه ميسازد:
▫️حقايق و معارف را نابود ميكند
▫️و سپس تخمهاي فساد را در آن ميكارد
▫️و آنها را آبياري ميكند تا سبز شود؛
▫️ آنگاه كمكم در اينها لانه ميكند
▫️و در لانه تخم ميگذارد و تخمهاي خود را به جوجه تبديل ميكند و زماني كه اين جوجه ها بزرگ شدند، برخي شئون علمي و انديشه بشر و بعضي شئون عملي و انگيزشي او را تسخير ميكند، تا به جاي او ببينند، بشنوند و سخن بگويند و اين شخص بيچاره خيال ميكند كه خود اوست كه سخن ميگويد، ميبيند و ميشنود.
?[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 7
?[2] ـ الامالي [صدوق]، ص 199؛ بحار الأنوار، ج 1، ص 82.
کتاب تفسیر انسان به انسان ص360
چهارشنبه 96/06/15
فرزند علامه طباطبایی (ره) میگفتند:
«پدرم با دسترنج کشاورزیاش به کشاورزان منطقهاش وام میداد و رسید میگرفت و آن رسیدها را تا دو سال نزد خود نگه میداشت اگر پول را میدادند رسید را برمیگرداند و الا همه را پاره میکرد.
روزی به تکتک این رسیدها نگاه میکرد بعد از مدتی همه را خرد کرد و انداخت دور من عرض کردم پدر جان چرا همه را پاره کردید؟
ایشان فرمود من همه را بخشیدم اگر داشتند برمیگرداندند.»