خر برفت و خر برفت وخر برفت!

حکايت مشهوري است که مي گويد: يک صوفي مسافر، در راه به خانقاهي رسيد و شب آنجا ماند. خرش را آب و علف داد و در طويله بست و به جمع صوفيان رفت. صوفيان فقير و گرسنه بودند. صوفيان پنهاني خر مسافر را فروختند و غذا و خوردني خريدند و آن شب جشن مفصلي بر پا کردند. مسافر خسته را احترام بسيار کردند و از آن خوردني ها خوردند و صاحب خر را گرامي داشتند. او نيز بسيار لذت مي برد. پس از غذا، رقص و سماع آغاز کردند. مُطرب آهنگِ سنگيني آغاز کرد و مي خواند: «خر برفت و خر برفت و خر برفت.» صوفيان با اين ترانه گرم شدند و تا صبح رقص و شادي کردند. دست افشاندند و پاي کوبيدند. مسافر نيز به تقليد از آنها ترانه خر برفت را با شور مي خواند. هنگام صبح همه خداحافظي کردند و رفتند. صوفي بارش را برداشت و به طويله رفت تا بار بر پشت خر بگذارد و به راه ادامه دهد اما خر در طويله نبود. با خود گفت: حتما خادم خانقاه خر را برده تا آب بدهد. خادم آمد ولي خر نبود. صوفي پرسيد: خر من کجاست؟ من خرم را به تو سپردم و از تو مي خواهم. خادم گفت: صوفيان گرسنه حمله کردند، من از ترس جان تسليم شدم. آنها خر را بردند و فروختند. تو گوشت لذيذ را ميان گربه ها رها کردي. صوفي گفت: چرا به من خبر ندادي، حالا که آنها همه رفته اند من از چه کسي شکايت کنم؟ خرم را خورده اند و رفته اند! خادم گفت: به خدا قسم چند بار آمدم تو را خبر کنم. ديدم تو از همه شادتر هستي و بلندتر از همه مي خواندي خر برفت و خر برفت! خودت خبر داشتي و مي دانستي، من چه بگويم؟ صوفي گفت: آن غذا لذيذ بود و آن ترانه خوش و زيبا، مرا هم خوش مي آمد.
«مر مرا تقليدشان بر باد داد **************** اي دو صد لعنت بر آن تقليد باد »

نرم افزارهاي ارتباطي تلفن همراه، اين روزها خيلي ها را سرگرم کرده است. واتس آپ، وايبر، لاين، تانگو و … نرم افزارهاي پرطرفداري هستند که به راحتي در صفحه گوشي ما عرض اندام مي کنند و ما همنوا با ديگر اقشار باکلاس جامعه که از سواد رسانه اي! بالايي برخوردارند، دست از گوشي برنمي داريم و گاهي تا پاسي از شب به واکاوي محتوا و انتقال پيام هايي مشغوليم که بسيار هم مهم و سرنوشت سازند! تا جايي که کارشناسان اعلام کرده اند: «95 درصد کاربران وايبر محتوايي چون سلام، صبح بخير و من دارم مي رم بخوابم را در اين نرم افزار مبادله مي کنند و به جاي آن حس عميقي ناشي از به روز بودن، مفيد بودن براي هزاران نفر و اينکه من تکيه گاه رواني بسياري هستم! دريافت مي کنند…» اما از فريب همه که بگذريم، محال است بتوانيم سر خودمان را کلاه بگذاريم و آسوده باشيم. واقعيت اين است که بسياري از ما همراه با ديگر کاربران مانند صوفيان حکايت بالا، نواي«خربرفت و خربرفت» بر زبان داريم و از کف رفتن سرمايه را فراموش کرده ايم. برخي از آسيب هاي دنياي مجازي عبارتند از:

1-وقت مهم نيست.

يکي از پيام هاي خطرناک که به تدريج و به همين ترتيب در ذهن ما رسوب مي کند، اين است که هر وقت و به هر ميزان خواستيد مي توانيد ارتباط برقرار کنيد. اصلا مهم نيست که چقدر وقت گذاشته ايد بلکه آنچه اهميت دارد، ميزان لذت شما از اين ارتباط است. اگر تعداد ساعت هايي که گروه سني نوجوان و جوان با آن همه استعداد و توانايي پاي اين نرم افزارها هدر مي دهند، جمع کنيم، به آمار وحشتناکي مي رسيم که مي توانست به شکوفايي فرد و جامعه او تبديل شود.

2- حريمي وجود ندارد.

پيام ديگر اين است که ارتباط حق شماست و با هر کسي، از هر جنسي، با هر فکري و به هر شيوه اي که خواستيد مي توانيد لينک شويد، او را عضو گروه خود کنيد و با همديگر تبادل نظر داشته باشيد. مهم نيست که آمادگي فکري روبرو شدن با افرادي بي دين، دور از اخلاق، وسوسه انگيز و مانند آن را داشته باشيد يا نه! اگر محرم و نامحرمي گفته اند، اولا اين مال قديمي هاست و ثانيا براي دنياي واقعي است نه ارتباطات مجازي! شگرد شيطان، زيبا جلوه دادن کارهاي پرآسيب است.

3- هدف زندگي بازي و شوخي است.

پيام ديگر اين است که همه چيز بازي است! همه چيز شوخي است! هيچ چيز جدي و مهمي در دنيا وجود ندارد! شما آنقدر مهم هستيد که اجازه داشته باشيد با باورهاي خودتان شوخي کنيد، طنزهاي مذهبي و اعتقادي مبادله کنيد، قوميت ها را مسخره کنيد! باورتان مي شود که اين چکيده يک نظريه علمي در غرب است و الان با ترويج فضاي رسانه اي به راحتي در حال پياده شدن در زندگي ماست؟ نسلي که ساعت ها پاي دنياي مجازي قرباني مي شود، چگونه تن به تعهدها خواهد سپرد و چگونه از نوجواني که ذائقه رواني اش با بي تحرکي و بي مسئوليتي ترکيب شده، انتظار داريد به رفتارهاي ديني ثابت مانند نماز، حفظ حريم هاي ارتباطي، تلاش براي موفقيت، آينده سازي و مانند آن فکر کند؟

4-نياز نيست پاسخگوي افکار و رفتار خود باشيد!

شما مي توانيد با هر کسي و هر چيزي شوخي کنيد حتي با مقدسات! کافي است خلاقيت داشته باشيد و تعداد بيشتري را با همين شوخي ها جذب گروه خود کنيد. کسي از شما بابت اظهارنظر، ترويج افکار ضدديني و همين حرف هايي که رد و بدل مي کنيد، بازخواست نمي کند. شما يک انسان کاملا آزاد و رها هستيد که فعلا در دنياي مجازي و چند وقت ديگر در دنياي واقعي هم مي توانيد به ترويج افکار خودتان بپردازيد!
پيام ديگري که ترويج مي شود اين است که آدم موفق؛ يعني آدم پرارتباط! هر که بامش بيش، برفش بيشتر! هر که با تعداد بيشتري ارتباط داشته باشد، انسان موفق تري است. مهم نيست که از اين ارتباط تاثير بپذيرد يا تاثير بگذارد. مهم نيست که اين ارتباط باعث پيشرفت تحصيلي و حرفه اي اش شود يا او را دچار افت کند! حتي اگر اين ارتباط زياد باعث تنش هاي خانوادگي هم شد، باز مقاوم و مقتدر پاي آن بمانيد! شما ديگر نبايد در اين دنيا با اين همه ابزارهاي ارتباطي، تنها باشيد. با اندکي دقت در اين آسيب ها، شايد وقت آن رسيده باشد که سري به موجودي خودمان بزنيم و سراغي از آن بگيريم. شايد مرکب راهوار ما را هم از ما گرفته باشند که اين چنين با دست و دلبازي امکانات خوش بودن ما را فراهم کرده اند! شايد روزي که متوجه مي شويم، کمي دير شده باشد. نکند امواج رنگارنگ، غافلمان کند و از مقصد بازمانيم. نگوييد که نگفتيم!

و درنهايت، چند پيشنهاد:

1- اگر هنوز در اين فضا وارد نشده ايد، باور کنيد که چيزي از دست نداده ايد و هيچ نيازي به تجربه کردن آن نيست.
2- اگر قصد داريد هدفمند وارد اين فضاي مجازي شويد، برنامه محتوايي و زمان ورود و خروج را مشخصا به خودتان اعلام کنيد.
3- اگر وابسته شده ايد، به تدريج از ميزان استفاده خود کم کنيد. همچنين بار عاطفي اين ارتباط را بکاهيد و به سمت بار علمي و عقلاني آن حرکت کنيد.
4- يادمان باشد که ما از رسانه مهم تريم؛ ماييم که به رسانه خط مي دهيم

منبع : ابراهيم اخوي، .ماهنامانه خانه خوبان،( اين شماره ويژه ائمه جماعات و كارگزان مساجد استان تهران)، آبان 1394.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.