موضوع: "حرف حساب"

خاطرات بد




خاطراتى كه شماراناراحت ميكند براى كسى بازگونكنيد

زمانى ميرسد كهشمادرحال فراموش كردن هستيد

اماديگران آن خاطرات رابرايتان بازگومیكنندكه گويى درنزديكترين زمان رخداده اند

آرامش

طوفان باعث میشود 

درخت ریشه هاش رو عمیق تر و قوی تر کند   

تو طوفان های زندگی به برگ هایی 

که از دست میدهیم فکر نکنیم

به ریشه ای که قویتر میکنیم فکر کنیم

تلاش کنیم که آرام باشیم

تا طوفان از آرامش ما آرام گیرد

از فردا...

باشه از فردا توبه میکنم این زبان دل خیلی‌ از جوونهاستکه میخوان یه روزی خوب بشن ولی مدام

امروز و فردا می‌کنن. این رو در اصطلاح دین

بهش میگن: تسویف (یعنی امروز و فردا کردن)

حال ببینیم عاقبت این افراد چی میشه:

در روایت آمده:

إنَّ أکْثَرَ صِیاحِ أهْلِ النّارِ مِنَ التَّسْوِیفِ.

بیشترین فریاد جهنّمیان از به تأخیر انداختن

توبه است.

المحجّة‌البیضاء_ج۷_ص۲۲ 

جامع‌السعادات_ج3_ص 46

در واقع این افراد از ابتدا آدم‌های بدی نبودن،

ولی چون برای توبه امروز و فردا کردن،

کم کم گناه در قلبشون زیاد شده . . .

و روزی میرسه که قلبشون تیره میشه

و دیگه اصلا به طرف توبه برنمیگردن، یا کلا

اعتقاداتشون رو از دست میدن.

نتیجه اینکه، اینها همون انسانهای خوبی

بودن که با تأخیر انداختن توبه، زمینه‌ سیاهی

قلبشون رو خودشون فراهم کردن و عاقبت سر

از جهنم درآوردن . . .

تبعات پذیرش مسئولیت به ناحق

تبعات پذیرش مسئولیت به ناحقامام صادق علیه‌السلام:

هر که سه چیز را به “ناحق” بدست آورد، از سه چیز به حق محروم خواهد شد:

۱-هر که دنیا را به ناحق بخواهد، از آخرت حقیقتا محروم می‌گردد.

۲_ هر که به ناحق ریاست و قدرت و مسئولیتی را بگیرد، از اطاعت زیردستان، به حق محروم خواهد شد.

۳-هر که به ناحق مالی را بخواهد، از ماندگار بودن آن مال به حق محروم گردد.

 منبع: تحف‌العقول، ص۳۳۵

نکات حدیث

مصادیق به دست آوردن به ناحق مسئولیت چیست؟

۱_بدانی که توانایی و شایستگی مسئولیتی را نداری ولی آنرا بپذیری.

۲- با رانت و پارتی و روابط آنرا بدست بیاوری.

۳- با تخریب و دور زدن دیگران و با خالی کردن زیرپای دیگران، کرسی و جایگاه او را بگیری.

به فرزندانمان در قالب بازی و شادی آموزش دهیم از کودکی کاری را که شایستگی آنرا ندارند نپذیرند.

حفظ آبرو

در راه مشهد شاه عباستصمیم گرفت دو بزرگ را

امتحان کند

به شیخ بهایی که اسبشجلو میرفت گفت:

این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.

شیخ بهائی گفت:

کوهی از علم و دانش برآن  اسب سوار است، حیوان کششاینهمه عظمت را ندارد.

ساعتی بعد عقب ماند،به میر داماد گفت:

 این شیخ بهائی رعایت نمیکند،دائم جلو می تازد.

میرداماد گفت:

اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتشسوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد.

این است “رسم رفاقت…”

در غیاب یکدیگر” حافظ آبروی” هم باشیم…

فضیلت علم

وقتی اسکندر جهت فتح ممالک قطع مسالک می کرد در اقصای مغرب به شهری رسید که در آب و هوا و نعمت و صفا نظیر آن را ندیده بود فرمان داد تا در آن حوالی سراپرده بر پا نمایند . ناگاه به قبرستانی رسیدند دید بر قبر یکی نوشته شده او یکسال عمر کرده و بر دیگری نوشته سه سال و بر دیگری پنج سال و خلاصه هیچ یک را عمر از پانزده سال و بیست سال بیش نبود در حیرتشد که چگونه در چنین آب و هوای خوب عمر اندک باشد.

 فرستاد جمعی از اعیان شهر را حاضر کردند و همه را معمّر و کهن سال یافت.

از معمای عمر کم قبرها پرسید.

 گفتند: اموات ما نیز مانندما عمر زیاد کرده اند ولی روش ما این است که از ایام زندگی خود آن چه برای تحصیل علم و دانش و تکمیل نفس گذراندیم از عمر خود شماریم و بقیه را باطل و بیهوده دانیم پس هر که از مادرگذرد آن مقدار زمان را حساب کنند و بر روی قبر او نویسند که با علم و دانش بوده است .

 منبع: داستان هایی از فضیلت علم، ص۱۶

حرف مردم


بخش زیادی از زندگی صرف این میشود که دیگران 
درباره ی ما چه فکری میکنند.سپس پی میبریم که شاید یکی از مهمترین بخش های زندگی این است کهبه حرف آدمها اهمیت ندهیم…

همه مردم آموزگارند

​​ ​ ​ ​

راحت شد!!!

 مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد میگوییم راحت شد !!

خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم  بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان عمر نوح میخواهد !! 

کم میخندیم و زود عصبانی میشویم  کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم !

زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم، زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم 

بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم

 عجله کردن را آموخته ایم ونه صبر کردن را…!

مگر بیشتر از یکبار فرصت زندگی کردن داریم…؟!

نویسنده:ناشناس

حال خوب


بعضى آدمها را بايد آنقدر تكثير كرد،

تا مبادا نسلشان منقرض شود…

آنها كه دليلِ حالِ خوبتان هستند…

آنها كه حتى با فكر كردن بهشان،

لبخند روى لبت مينشيند…

همان آدمهايى كه در بدترين شرايط،

شما را تمام و كمال پذيرا بودند…

داريد اگر از اين ناياب ها،

دو دستى بچسبيدشان،

 
مداحی های محرم